میخام از چهارشنبه برم خونه خودم 😓
از یه طرف دلم برا خونم تنگ شده از یه طرف خوشحالم
از طرفی استرس دارم
از طرفی افسردگی گرفتم یهویی گریم میگیره 😓😓🥲🥲🥲
چیکار کنم خداا با بچه هم نمیشه بیرون رفت
خیلی روزای سختی دارم میگذرونم 🥲🥲🥲

عزیزم اول تبریک میگم ایشالله نی نی خوشگلت زیرسایه پدرومادرش بزرگ بشه😍
نگران چی هستی گلم توالان یه مادرزیباودلسوزی که یه نی نی نازداری کلی روزای سخت داشتی الان هم میگذره افسردگی بزارکناربه صورت نی نی نازت نگاه کن دنیاالان مال توعه این معجزه روخدابهت داده ازش لذت ببر،بچه زودبزرگ میشه خودتوکمترناراحت کن بفکرآینده باش خودتوبارویاهای قشنگ سرگرم کن ایناگذراست😍❤️❤️

خونریزیت قطع شد یاهنوزم لکه داری

تا چلت تنها ک نمیتونی بمونی
خونه خودتم بری یکی باید پیشت باشه

منم چندروزه تنهام غروب ک میشه گریم میگیره انگار ی چیزی سر دلم سنگینی میکنه چاره ای هم ندارم باید بسازم

بری خونه همه چیز درست میشع منم همینجوری بودم

منم این جمعه میرم خونه خودمون
دقیقا با تک تک حرفات موافقم
خیلی استرس دارم بتونم از پسش بر بیام
هم دلم برای خونم تنگ میشه

من که مامانم اومده پیشم چون بچه مدرسه ای دارم نمیتونم جایی برم، مامانم هم خیلی داره زحمت میکشه دیگه دارم خجالت میکشم ازش 🥺 پخت و پز غذا ، جمع جور کردن خونه ، نگهداری بچه وو....
خودمم که چهار روزه زایمان کردم نمیتونم کاری کنم از طرفی هم بچه هام هم درس نمیخونن

منم قراره جمعه برم خیلی استرس دارم🫠حالمم خیلی گرفتس

منم از ۲ ماهگی پسرم برگشتم خونه البته چون شب تا صبح بیدار بودم مامانم نمیذاشت بیام خونه وگرنه زودتر میومدم تازه من شهر غریبم .... ولی همینکه اومدم خونه پسرم تخت خوابید شب تا صبح همش میگفتم کاش زودتر میومدم

وای من ی طبقع پایینم. دارم خل میشم
سه روزه نرفتم خونم امروز ی ساعت ملورینمو‌گذاشتم رفتم دلم تنگ شده بود

عزیزم چراا اینجوری فکر میکنی
تو داری به یه زندگی جدید میری با یه عضو جدید
من بی صبرانه منتظر این لحظه از زندگی