ن عزیزم به استراحت مطلقت ربط نداره بعد زایمان خیلی آدم دل نازک میشه
خیلی حس های عجیب تجربه میکنه
منم از وقتی مرخص شدم خونه مامانمم شوهرم شبا پیشم میمونه ولی باز حس میکنم مثل قبل کنار هم نیستیم چون من مدام سرم به بچه گرمه خوابشم که سبکه درست نمیتونم پیش شوهرم باشم
منم از روزی که زایمان کردم تاالان همینجورم گریه میکنم بی دلیل باهمه دعوامیکنم دوست ندارم کسی دست به بچم بزنه ازخونه بیرون نمیرم حتی ازاتاقمم بیرون نمیرم جزبرادسشویی غذانمیخورم هرکی هم بیادپیشم باناراحتی میره ازبس زبونم تندوتیزشده ازهمه متنفرشدم😔😔
خوب میشه عزیزم تو ی مادری باید قوی باشی..این روزا میگذره کوچولوت بزرگ میشه برات راه میرع کیف میکنی ب این روزا هم میخندی
سلام من هم دارو رو از امروز شروع کردم لطفاً برام دعا کنید حال روحیم خوب نیس و دکتر رفتم
عزیزم منم دقیقا مثل توام
فقط دلم بهونه ی شوهرمو میگیره اونم میاد پیشم ولی شبا با پسرم میره خونه ی خودمون میخوابه ولی آخر هفته ها شب و پیشم میمونه. ولی خداروشکر اینجا دورم خیلی شلوغه خونوادم و خواهرام اصلا تنهام نمیزارن. منم چون سابقه ی افسردگی داشتم دکتر بهم قرص داده خیلی تاثیر داره حالم و بهتر میکنه. توام میتونی با یه مشاوره یا روانپزشک صحبت کنی.
عزیزدلم به نی نی نگاه کن به خودت روحیه بده بگو روزای سخت تموم میشه من میفهممت چون خودمم از وقتی حامله شدم وابسته تر شدم به شوهرم سعی کن ذهنت و درگیر کنی و اگر دیدی داری بدتر میشه حتما حتما یه دکتر برو مفیدتر واسط تا اینکه صبر. کنی خوب شی چونکه نهفته میشه توت
منم کاملا داغون بودم،درست میشه کم کم،البته من دارو درمانی هم میکنم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.