۱۰ پاسخ

عزیزم منم مادرم ازم دوره با خانواده شوهر هم که همین بغلم هستن نمیرم و بیام
وقتایی که بچم خوابه باهاش میخوابم بیداره براش آهنگ میزارم باهاش میرقصم شعر میخونم کتاب میخونم براش لباساشو عوض میکنم راهش میبرم چیز میز میخورم شوهرمم نمیذاره بیرون ببرمش مگه ماهی یه بار برم دکتر
مدام خدا رو شکر میکنم که بچم سالمه باهاش حرف میزنم
توام انرژیتو بالا نگه دار خدا همیشه کنار ادمه مراقب خودت باش هر روز دوش بگیر به روزای خوب فکر کن خودت به فکر خودت باش هممون تو این دنیا تنهاییم

من همیشه به شوهرم میگم اگه شبا منو نمیبردی با ماشین تاب بدی افسردگی می گرفتم بچه رو بذار پیش یکی برین تاب بخورین

با خانواده شوهرت رفت‌و امد نداری بری اونجا
برا خودت و نی‌نی اهنگ‌بزار اهنگ‌های شاد

منم چند روزه که زایمان کردم از خانوادم دورم مامانم امروز برگشت خونه خودش خیلی دلم گرفته و احساس خالی بودن میکنم به این فک کن که تو تنها نیستی که شرایطت سخته هستن کسایی که حال تو رو دارن فقط به خودت فرصت بده تا کم کم همه چی رو روال بیاد انشالله خدا به هممون کمک کنه

خب الان که جایی نمیشه رفت واقعا مجبوری صبوری کنی تا ۶ ماه ب بعد بچت از ابو گل در بیاد برو پیاده روی پارک اونموقع هوا خنکه میزاریش تو کالسکه

با کاراهای خونه وبچه وتلویزیون وگوشی خودتو مشغول کن روزت میگذره اصلا به اتفاق های بد زندگی هم فکر نکن

باماشین یه تاب بخوریدیکم حال وهوات عوض بشه خونه خواهریاداداشی بروتنهانباشی

با شوهرت برید بیرون

آهنگ بزار خودتو مشغول کن

خانواده شوهرت با کسی خوب نیستی؟؟ با دوستی کسی

سوال های مرتبط