سلام عزیزان خوبین ؟ من بعداز زایمانم از روز ۱۳ ام تنها شدم و مادرشوهرم با منت و کلی داستان میومد پیشم.منم بچه اولم هست و اصلا تابحال نوزاد ندیده بودم ! افسردگی شدید گرفتم . طوری که مینشستم بالاسر بچه ام گریه میکردم ! خلاصه ... انقدر مادرشوهرم چزوندم که بنده خدا مانانم اومد دنبالم و الان ۳هفته اس خونه پدرمم ... از طرفی دلم برای همسر و خونه زندگیم تنگ شده از طرفی استرس گرفتم تنها بمونم با دخترم باز داغون شم ! موندم چیکار کنم ... کی برگردم خونه ام !!! نظر شما چیه؟

همون اول بهتر بود مامانت بیاد پیشت یا تـو بری اونجا که منتم نباشه
افسردگی نداره درسته تحت تاثیر خیلی چیزا هستی اما خداروشکر الان نوزادت توی یه سنی هست که تنها هم میتونی از پسش بربیای
برگرد خونه و یه مامان قوی باش جای گریه کردن در مورد هرچی که واسه نی نی پبش میاد سوال و تحفیق کن تو یه مامان باسوادی و احتیاجی به کسی نداری
منم از ده روزگی با نی نیم تنهام خیلی میترسیدم باهاش تنها باشم اما خیلی زود برای اینکه به بقیه نشون بدم میتونم، به ترسم غلبه کردم پس تو هم میتونی

عزیزم منم مث شما بودم هم افسردگی‌گرفتم هم میترسیدم بعد ۱۰ روز چند روز رفتم خونه مامانم ولی با خودم فکر کردم دیدم اینجوری همش باید بترسم...چند روز تعطیلی بود که شوهرم خونه بود رفتم خونه خودم و باز بعد برگشتم خونه مامانم هی این کارو تکرار کردم تا بلاخره تونستم تنهایی از پسش بربیام

زود برگرد وگرنه زده میشی از خونه. من که اصلا دوست نداشتم برگردم خونه خودمون همش گریه میکردم میخوام پیش شما بمونم

عزیزم برو خونه خودت اول و آخرش که باید تنها بشی ... بعدم دیگه چیزی نمونده چهلت تموم بشه بعد اون راحت تری بعد دو ماه هم که کلا همه چی به روال قبل برمیگرده

چه وضعی برای خودت درست کردی آخه یکم قوی باش
باید ده روز اول و میرفتی پیش مادرت یا مادرت میومد پیشت
الان هم برو خونه خودت با شوهرت کمکت کنه و نگه داری بچتو
با گریه و ضعف و استرس ب خو ت آسیب میزنی و بچت شیرت خشک میش

برگرد خونه عزیزم بالاخره از یه جایی به بعد باید تنهایی بچت رو بزرگ کنی هرچی زودتر بری برات بهتره بعدا سخت تر میتونی دل بکنی عادت میکنی اینطوری

خب چرا ده روز اول مامان خودت نیومد پیشت

شوهرت نمیاد پیشت؟