۲۵ پاسخ

منم موافقم 👍🏻

منم مثل شمام دقیقا

خیلی خوبه من متاسفانه کسیو ندارم ک بتونم بزارم پیشش پسرمو🥲حتی یه دکتر تنها نمیتونم برم برای همینم

متاسفانه دختر من شیشه شیر نمیگیره به دیگران عادت داره ولی بخاطر شیر وابسته به خودمه هر کار میکنن لب نمیزنه تا من خودم برسونم بهش شیر بدم اما پسرم که شیر خشکی بود راحت بودم

منم دخترم انقد به مامانم وابستس که به من نیس اصلا چون من ده روز سوند بهم بود و هیچ کار نمیتونستم بکنم دیگه مامانم از اول پیشش بود وابسته شده شدیداااا

دختر من چون از اول نموند پیش کسی خیلی خیلی گریه کرد آروم نمیشد دیگه الان ازم دور میشه استرس میگیرم البته کسی هم نیست نگهش داره شیر خودمو میدم بهش

خیلی خوبه اینطوری دم پسرت گرررم 😍

من هر دو تا بچم هر کاری کردم تا چند سال بدون من جایی نموندن خواهرم خیلی بهشون محبت میکرد و واقعا باهاش راحتن اما تا چهار پنج سالگی فقط در حد نیم ساعت بدون من میموندن الان این کوچولومم همینه تازه غریبی هم میکنه اگه دوروز خواهرمو نبینه گرفتارم
به نظرم به بچه هم ربط داره هر بچه ای یجوره

آره خدایی خیلی خوبه بچه پیش کسی بمونه منم یه دختر ۴سالو‌نمیه دارم که از همون سه ماهگی میزاشتم پیش مامانم یا مادر شوهرم ولی کلا با هیچکس غریبی نمیکنه پیش بقیه اطرافیانم میمونه باهاشون می‌رفت بیرون ولی وقتی پسرم به دنیا اومد تا دوسه ماه بچم خیلی اذیت شد فقط به من چسبیده بود اصلا یه ساعتم بدون من نمیموند منم درکش میکردم باهاش همراه بودم خودش به مرور بهتر شد الان مثل سابق تقریبا پسرم هم میمونه

من بچه هام فقط پیش باباشون آروم میشینن چون از همون اول کمکم بوده وخیلی وقتا شده که بچه هارو گذاشتم پیشش خودم رفتم واسه خودم خرید یا آرایشگاه خیالم راحت بوده ولی چون خانوادم وخانواده شوهرم شهرستانن وزیاد نبودن کنارمون بچه هام عادت ندارن بمونن

منم پسرم بهم وابسته نیس راحتم

من پسرمو پیش مامانم میزارم و ب کارای بیرونم میرسم لیام عاشق مامانمه،بابامم ک از سرکار بیاد لیام دیگ از کنارش تکون نمیخوره
همسرمم روزایی ک کار دارم یکی دو ساعتی لیام رو میبره با خودش بیرون خیلی ب همسرم وابسته س

عزیزم فک کنم هنوز بچتون به سن اضطراب جدایی نرسیده!!من شوهرم همیشه خونس و اکثرا هم بهتراز من با دخترم بازی میکنه و دخترم تا سن ده ماهگی با شوهرم میموند و من راحت بودم اما از ده ماهگی اصلا پیشش نمیمونه با اینکه خیلی دوسش داره اما منم باید پیشش باشم تا بازی کنه!!ربطی به عادت نداره اضطراب جدایی آدمو اذیت میکنه خیلی حالا ایشالا که بچه شما اینجوری نشه و همبشه بمونه پیش کسی

پسر منم خدا رو شکر غریبی نمیکنه چون تا ۴۰ روزگی توو بغل خواهرام و مامانم و خواهر شوهرم و مادرشوهرم بود همیشه دورمون شلوغ بود الانم با باباش راحته حموم میرن منم میرم بیرون راحت

خداروشکر که خوشحالی خیلیم خوب عزیزم❤️

پسرمنم شیرخودمومیخوره وابسته خودمه فقط خیلی اذیتم سختمه

من فقط همون موقه که میخوام برم گریه میکنه میگه منم ببر البته ببینه هرکی میره بیرون گریه میکنه میگه منم ببرید

عزیزم بچه منم پیش مامانم و باباش میمونه اما من نمیتونم واقعا حس خفگی بهم دس میده کنارم نباشه

شیرخشکیه؟

شدیدااااااا وابستع و دارم رنج میبرم
از همه یاغیع حتی باباش ی دقم پیشش نمیمونع
گاهی پیش مامانم می وایسع فقط مامانم

پسرموپیش مامانم ومادرشوهرم میزارم میرم ب کاررای بیرونم میرسم

اره پسر منم قشنگ پیش باباش میمونه ، من مامانم شهرستانه ولی شهرستان رفتی میذارم پیش مامانم اونجا هم راحت میمیونه منم به کارام و گررشم میرسم

منم دیروز گذاشتمش پیش دخترم که سیزده سالشه و حدود چهار ساعت ازش دور بودم وقتی اومدم خدا راشکر اذیت نکرده بود

بچه من از صبح تا شب کنار منه.
ولی پیش باباش هم آرومه.
من تنهام کمکی ندارم.

خداروشکر عزیرم همیشه خوشحال باشی گلم

سوال های مرتبط

مامان آقا کارن💙🧿 مامان آقا کارن💙🧿 ۱۳ ماهگی
سلام. من اومدم از دکتر🥲. دکتر وقتی نامه رو دید گفت نوار مغز بگیره. بعد اون کلاه رو گذاشتن سر بچم🥺. اون لحظه من زار میزدم😓. کارن اولش تکون خودر. بعدش پرستاره با کلی اسبتب بازی کارن رو سرگرم کرد. دیگه خداروشکر بیهوش نکردن بچمو🥲. هرچی گفتم نوار مغزش چیشد؟ گفت دکتر میگه. اون لحظه قلبم نمیزد. منشی ک حال منو دید گفت با اینی ک نفر اخری اما سومین نفر منو فرستاد داخل🥲. همین ک رفتم داخل گفتم اقای دکتر نوار مغزش چطوره؟ دکتر گف اول شرح حال بده خو. خلاصه گف نوارش ک سالمه. اما چون میگی لرزش داره من چون ندیدم چیزی نمیتونم بگم. اینجثری ک بجه ات سالمه. اما 17 مرداد دوباره نوبت میدم. اگ تونستی ازش فیلم بگیری ک چ عالی. من بدون فیلم نمیتونم چیزی بگم. این علائمی ک میگی میتونه تشنج باشه. اما چون چیزی ندیدم فعلا میگم بچه ات سالمه. هم خوشحالم ک نوارش سالمه هم ناراحتم ک دکتر دقیق نگفت. کلا ب قول شمالی ها لنگ در هوا موندم☹️. ولی خداروشکر ک نوار سالم بود. حالم از جهتی گرفته برای این ک کلی بچه مریض و بیش فعال و اوتیسمی دیدم ک فقط اونجا براشون زار میزدم😓. خدایا هیچ پدر و مادری رو با بچه امتحان نکن🥺🤲
مامان سَروین مامان سَروین ۱۶ ماهگی
‼️لطفا مطالعه کنین‼️

مامانای گل هدف و نیت من از تاپیکایی ک میذارم از ابتدا صرفا ب اشتراک گذاشتن مطالبیه ک خودمم هنوز دارم میخونم و یاد میگیرم چون میدونم امروزه پیجای زیادی با عناوین مختلف برای همین مطالب هزینه های مختلفی میگیرن. مثل پکیج غذایی ک خودم گرفتم اما حتی یکیشو درست نکردم برا سروین، اینقدر ک غذاهاش فضایی و رستورانی و غیرمعمول بود، وگرنه از ابتدا واقعا هیچوقت ادعایی در زمینه تغذیه مستقل نداشتم و ندارم. و به کرات هرکسی پرسیده گفتم ک من هیچ دوره آموزشی رو نگذروندم و خودم دنبالش بودم و هستم.
اینکه ن من، بلکه تمام متخصصين اطفال و تغذیه میگن در ابتدای امر اجازه بدیم بچه ها با غذا بازی و ارتباط بگیرن یه مساله ثابت شدس و صبوری میخواد.
اینکه ی تعداد دوستانی هنوز توی ‌پی‌وی منو مورد لطف توهین قرار میدن یا دعا میکنن منم دچار دغدغه بدغذایی دخترم بشم ک بتونم اونارو درک کنم رو میتونم ندید بگیرم چون کَفِه تعداد مامانایی ک هرروز در باهم ارتباطیم و از هم یاد میگیریم و میگن تونستن تو این مسیر موفق بشن بیشتره. شاید اشتیاق اول رو دیگه نداشته باشم اما تا زمانی ک بدونم این مطالب و تاپیک‌ها سر سوزن ب مامانی کمک می‌کنه همچنان ادامه میدم، شایدم نه....
#مهربون_باشیم
#ما_همه_مادریم

⭕️ناهار سروین توی طبیعت
خوراک چرخ‌کرده،سیب زمینی و پوره گوجه
کدو آب‌پز
سیب پخته

سروین ۹ ماه و ۱۵ روز داره
مامان علیرضا مامان علیرضا ۱۷ ماهگی
می‌خوام تجربه م رو بگم شاید به درد کسی خورد،با اینکه کلی روانشناس ها میگن مادر آروم باشه بچه آروم دهی چه میدونم بدون فریاد و ‌.....،تا تجربه نکرده بودم باورم نمیشد،بچه م‌ مدتیه خیلی بدقلق شده،نه کمکی میخوره نه شیر میخوره ن میخوابه،اوناش رو نگران نیستم زیاد چون میدونم برا دندون و ....،اما خواب،گیج خوابه در حدی ک ب خودش آسیب میزنه اما نمیخوابه و همه ش گریه همه ش نق،منم در این بین عصبی بودم هرکی هم بهم زنگ میزد میگفتم وااااای بچه م روانی م کرده دلم میخواد خودم رو از بالکن پرت کنم پایین😐😐دیروز با خودم فکر کردم عصبانیت من و غر و آه و ناله م چاره ی کار نیست ک،باید صبوری کنم و آرامش داشته باشم،دیروز اتفاقا بچه م مقاومتش از روزهای دیگه خیلی بیشتر بود اما همینطور آرامش من،اصلا نگفتم بخواب دیگه مامان جان آخه چرا نمبخوابی،هزار بار گذاشتمش تو گهواره هزار بار چرخید هزار بار گذاشتمش رو پام هر دفعه ش خودش پرت کرد پایین،منم فقط نازش میکردم و جان میگفتم خیلی آرووم،بالاخره خوابید،دیروز نه روز سختی برا پسرم بود نه خودم،گور بابای خونه زندگی و ناهار و شام،دیگه نمی‌خوام ب هیچی فکر کنم(قبلش هم نمیرسیدم کار خونه کنم هااااا،الویت من در هر حال همیشه بچه بوده اما از اینکه کارام مونده حرص میخوردم)،خلاصه ک آروم باشیم (نه در ظاهرمون،کلا آروم باشیم) به بچه هم منتقل میشه