من نمیدونم چرا همه دایه مهربانتر از مادرن برا بچه هامون :(
چرا فک میکنن اونا بیشتر از ما بچمونو دوس دارن و بهتر مواظبشونن
چرا همشش میگن بچرو لاغر کردی،بچرو مریض کردی ،چرا بچتو بیرون نمیاری،چرا بچت غذا نمیخوره چرا نمیدونی خوب بهش بدی بخوره ،تو نمیتونی تو نمیدونییی مگه خودشون مادرر نبودن مگه خودشون عصابشون خورد نمیشهه با این حرفاا؟؟
حالا بقیه به کنار چرا مامانم دیگه همش میگه بهم بچتو لاغر کردی و نمیدونی و بیارش پیش خودمم الان نمیدونه آیهان مریضه شرط میبندم اگه بهش بگم کلی ازین حرفا میگه 🥲
حالا اون ب کنار شوهر خودمم هربار یکم زیاد گریه میکنه میگه تقصیر توه امشب نیمه شب بیدار شد یه ساعت گریه کرد میگه تقصیر توع همه چی بهش میدی خب من چی بهش دادم غذای مخصوص خودش دیروزم فقط پوره سیب و حریره بادام خورد همین و به خاطر دندون گریه میکرد نه اینا ازونورم خودش اول سرما خورد😒چرا همششس منو مقصر میدونن خدااا دیشب کلی گریه کردم تنها گفتم بچم وزنش کمه حالا با این مریضیم کلی وزنش میاد پایین😔من چیکار کنم چرا انقدر آدمو ناراحت میکنن

۱۳ پاسخ

همه همیمطورن....
منم دیشب کلی سر این موضوع با شوهرم حرف زدم.
بهش میگم تو حداقل طرف من باش. مگه این بچه کلش مال منه؟؟؟
ما هر شب میریم مراسم همش واسه پسرم غذا می‌پزم غذای خودشو میبرم اونجا مادر شوهرمم همش میگه تو داری بچه رو ناز نازی بار میاری از غذای خودمون بهش بده کنار داره این غذاهایی که تو میپزی بی نمکه بدمزست و ازین حرفا...
حالا دیشب بس که گفت یه کم از سیب زمینی آبگوشت بهش دادم همون موقع بالا آورد.
همین مادر شوهرم برگشته میگه این غذاها و مگه میدن به بچه تو اینا کلی ادویه میریزن🥲😓
دلم میخواست بکشمش همونجا..

دست رو دلم نذار ک خونه🥲

عزیزم همه همین به منم همه چی میگن فقط گریه میکنم تا بچه ام گریه میکنه دقیقا شوهر منم میگه چش جی دادی بهش حتی رفلاکس داره میگه مقعصر تویی تو بارداری ایقد این دارها رو خوردی این رفلاکس گرفته آخه گناه من چی این همه حرف بشنوم 😔😔😔

من که به هیشکی اجازه نمیدم تو بزرگ کردن بچم دخالت کنه، حرف هم بزنن یه گوشم دره، یکی دروازه، شوهرم هم خداروشکر اینجوری نیست که دخالت کنه ، چون می‌دونه من راجع به همه چی کلی تحقیق میکنم

بزن به بی‌خیالی عزیزم برات مهم نباشه مهم حال خودت و بچت باشه تو مادری باید قوی تر از این حرفا باشی

راست میکن تقصیر خودته، وقتی شوهرت میگه تو دادی زیادی خورده بگو از فردا تو بهش غذا بده اندازشو میدونی، یا مامانت میگ بدش بمن یروز تحمل کن صب ببر بزار خونه مادرت بیا استراحت کن، بگو نگهشدارید ببینم چند مرده حلاجید.
والا ادم پدرش در میاد تا بچه رو بزرگ کنه حرف اینو اونم بدتره، بچس دیگ گریه نکنه چیکار کنه؟

ای خواهر همه همینن بخدا زجری که من تو بارداری کشیدم هیچ کس نکشید سنگ کلیه گرفتم رفتم اتاق عمل یک ماه من با اون شکم آواره بیمارستان بودم الان بچه ام گریه کنه شوهرم میگه تو مقصری . نخوابه من مقصرم . هر چی بشه من مقصرم نباید از خونه میرفتم بیرون بارها بوده سر بچه ام شوهرم هزارتا فوشم داده یا کتکم زده یه بار بچه رو گذاشتم رفتم گفتم نمی‌خوامش حالا که میتونی بزرگش کن به غلط کردن افتاد رفتم یکماه موندم خونه بابام بعد از دو ساعت بچه رو آورد واسم

یا حرف بزن یا هیچی نگو
اطلاعاتت رو ببر بالا
برا وزن هم مادرشوهرم هر بار میگه
میگم خداروشکر رو نموداره، باباش ریزه میزه اس به باباش رفته، تپل بودن دلیل بر سالم بودن نیست.
محترمانه

بخدا همون فضول داریم تو تنها نیستی

همه همینن مامان منم تا بچمو میبینه چقد لاغر شدی میگمش مادر همه چیز ک چاقی نیست نگا نمیکنی قد کشیده نه لاغرش کردی شیششو بده شیر بهش بدم.من یه اخلاق خیلی خوبی ک دارم عصبی ک بشم خیلی بداخلاق میشم.دیگه از کوره در میرم واسه همین دیگه مامانم چیزی نمیگه ولی شوهرم.میدونه دارم صدمو میزارم براش اگه گریه کنه پا میشه ولی حرفی نمیزنه

ما نه ماه بارداری سختی زایمان بی‌خوابی سردرد و هزارتا چیز دیگه تحمل کردیم ای حرفهای بقیه که چیزی نیست

خب چرا جواب نمیدی عزیزم؟ به همسرت بگو اگه تقصیر منه خب تو پدر خوبی باش یه شب از بچت نگهداری کن! یا به مادرت بگو اگه خیلی نگرانی دو روز بیا بمون و برا بچم تو غذا بپز! حالا که هر کی پِی خودشه پس حق ندارن اورد بدن

عزیزم همه مادرا این مشکلو دارن ما فقط بدبخت و کلفت اونایم همش سختی بکشی نبینن نمیدون ما بیشتر غصه میخورم ممکن از شدت عصبانیت دستو پاک شل میشه نمی‌دونم چیکار کنم😓

سوال های مرتبط

مامان ماهِ من🌙 مامان ماهِ من🌙 ۶ ماهگی