۴ پاسخ

بستنی و ابنبات و اینچیزارو ک میخوای بدی
ببرشون تو حموم بذار راحت بخورن بمالن همه جا
چون کل خونه و لباساشون و فرش رو به گند میکشونه

عزیزم چیزی میخواد در حد کم بهش بده

سخته خوب ادم اهنی که نیستی فدات ولی سعی کن یکم آرام تر باشی و پزیرش کنی منم عصبانی میشم دیگه ادم هستیم بخدا کم میاریم

عزیزم چیزایی که هنوز توانایی خوردنشونو ندارن بهشون نشون نده اصلا،
دو قلو داشتن خیلی سخته

سوال های مرتبط

مامان امیر مامان امیر ۱ سالگی
هر روز میگم امروز مامان خوبی میشم ولی فشار زندگی کلا داغونم کرده اعصاب نمونده بچمو باز دعوا کردم خیلی گریه کرد،شوهرم هر روز ک میخواد بره غروبا سرکار دو ساعت زودتر میره بره قهوه خونه و این منو خیلی عصبی کرده یعنی بمیرمم بیخیال نمیشه و حتما باید زود بره گفتم امروز نرو بزار بچه باهات باشه یکم بازی کنه گناه داره حوصلش سر میره قبول نکرد بچم انقد پشتش گریه کرد هلاک شد عین خیالش نبود خیلی ناراحتم هرچقد هم میگم فایده نداره اگه بیشتر بگم دعوا بزرگ راه میندازه خیلی خودخواهه،یه بار درد سنگ صفرام گرفته بود داشتم میمردم بهم گفت الکی میگی من نرم منو تو اون حال رها کرد رفت تازه باهام دعوا هم کرد چرا باید شوهر من انقد گاو و نفهم باشه😭 از یه طرفم بچم غذا رو میبینه شروع میکنه به زار زدن انقد گریه میکنه منو مجبور میکنه دعواش کنم امروز انقد گریه کرد بالا آورد منم حسابی سرش داد زدم،وقتی میبینه غذا میارم فقط گریه میکنه به زور ۳ قاشق چایخوری با گریه بهش میدم نمیخوره ک نمیخوره،تازگیا شیرم میارم عق میزنه نمیخوره خسته شدم از این وضعیت 😔
مامان مورچه مامان مورچه ۱ سالگی
میانوعده امروزش که کلی چالش داشتیم😂.
هرروز قشنگ میشینه میخوره، امروز باباشم‌ بود لووووووووس شدا😁
اولین موز رو‌ برداشت تو دستاش له کرد.
بهش تذکر دادم که اگه دوباره تکرار کنی بشقابت رو میبرم.
دوباره زردآلو رو برداشت له کرد😐
گفتم مشخصه که میل نداری، پس میبرم....
خلاصه من بردم و شیون و گریه شروع شد.
همیشه همینحا تموم میشه، منتهی باباش نازشو کشید و ایشونم واسه اولین بار خودشو زد زمین و سرخ شد و گریه و .......
باباشم بیشتر بغلش کرد که یوقت سرش نخوره زمین،
ایشونم دیگه دید که باباش از این کارش نگران شده، غوغاااااا کرد و شدید تر خودشو زد زمین🙂
به باباش اشاره کردم پاشه بره دستشویی، به محض رفتن باباش ساکت شد،😂
خلاصه یک ساعت و نیم بعد اومد بشقاب میوه رو نشون باباش داد و خواست، باباشم از من پرسید که بدم بهش یا نه و منم تایید کردم.
الانم نشست خیلی مودب، با چنگال میوه هاشو خورد😁.
و اما نکته آموزشی😁:
از گریه و قشقرق بچه ها نترسید، روی مرز ها و حد و حدود هاتون محکم بمونید، از نخوردن بچه ها نترسید!