زایمان ۱)
یکشنبه شب شبه تاسوعا بیرون بودیم نصف شب اومدیم خونه خوب بودم
دردام از نصف شب شرو شد تا صب نخوابیدم.تا عصر درد کشیدم تا ک رفتم سرپیس با دستمال خشک کردم خودمو دیدم لکم بیشتر شده و ژله ای
همینطور میکشیدم دیدم بیشتر شده دفه اخری خون دیدم .به شوهرم گفتم حاضر شو بریم بیمارستان.من بااینکه موسی بن جعفرو روز قبلش رفته بودم دیده بودم استرس گرفتم ک چه جوری اینجا زایمان کنم نه تمیز بود نه اخلاق داشتن بافت قدیمی قیمتارو ک پرسیدم با زیر میزی ک دادم به دکترم ۲۰ تومن میشد.دکترم میدونستم غیراز اونجا بنت الهدی هم میره.زمانی ک لکم خون بود دیدم گفتم بریم بنت الهدی اونجام قیمت بگیرم اگه فرقی نداش بعد تصمیم میگیرم.
ک اتاق عمومی برا ۱ شب بستری ۱ه۸ تومن
اپیدورال ۲ و نیم
ماما همراه ۱ونیم
اونجا ک رفتم بنت الهدی هم دوباره معاینم‌کرد فشارمو گرفتن همم ان اس تی دادم ک انقباض نباشه ک همه چی خداروشکر خوب بود هیچ مشکلی نبود گفتن ممکنه ماه درد باشه برگشتم خونه.
همچنان درد داشتم و نزدیک به هم بود تا میومدم بخوابم شرو میشد و وحشتناک درد میکرد
مامانمو همسرم طاقت دردامو نداشتنودوباره ساعت ۱۱ و نیم حدودا رفتیم بنت الهدی
دوباره فشارو .. .معاینم کرد گف نزدیک ۳ سانت بتز شدم از عصر
با درای شدید من با دکترم هماهنگ کردن ک بستری بشم ولی هرچی گفتم بذارین برم صب بیام اجازه ندادن و‌گفتن مسئولیت قبول نمیکنیم
ساعتای ۱۲ و نیم نصف شب بستری شدم با استرس فراوان
من از بچگی فوبیای بیمارستان داشتم
دیگه دو دو تا ۴ تا کردم گفتم بنت الهدی اگر ۲۵ تومن هم بشه هزینم بازم ارزش داره
واقعا اخلاقا عالی
تمیز
صبور
خیلی خوب همراهتن
و خیلی کمک حالتن

۹ پاسخ

خب بقیه ش

طبیعی ۲۵میلیون؟😐

سزارین کردی یا طبیعی؟

ای جاااان

نمیدونم چه اصراری دارین وقتی میگن انقباضه فلان سانت بازی باز برید خونه صب بیاین

عزیزم انشالله خوش روزی باشه دنیرا جون خوشحالم به سلامتی زایمان کردی
دیدی گفتم برو بنت الهدی به حرفم ایمان آوردی که درجه یکن

من موسی بن جعفر زایمان کردم
نه بی اعصاب بودن
نه کثیف بود
بسیار رسیدگی داشتن
خیلی مهربون بودن
داخلش واقعا تمیز بود داعم بنده های خدا طی و جارو دستشون بود
از بنت الهدی خیلی بهتر بود که اتاقاش شبیه سلول زندانه

ای جان دنیرا جون به دنیا اومد😍🥹

به به شروع شد 😁🩵

سوال های مرتبط

مامان پارسا💙 مامان پارسا💙 ۵ ماهگی
پارت ۲
ساعت ۵ صبح رفتم دستشویی حس کردم ی چیزی قبل  ادرار ازم ریخت فک کردم ترشح و اومدم خوابیدم
۷ صبح دوباره رفتم دستشویی  واضح اول یه مایع لزج و بی  رنگی ریخت بعد ادرارم اومد
اونجا بود ک به معنای  واقعی ریدم از ترس اومدم راه رفتم محکم سرفه کردم دیدن بعللله از بغل پام آب ریخت
شوهرمو بیدار کردم گفت چرا رنگت پریده هیچی نیس
حالا من مونده بودم با دوتا نامه  یک نامه برا زایمان طبیعی  پیش دکتر خودم تو بیمارستان  بنت الهدی 
و یک نامه سزارین  تو  بیمارستان  موسی بن جعفر که البته هنوز نامه فوبیا نداشتم
شوهرم گفت  چیکار کنیم بریم کدوم‌بیمارستان
من هیچ شماره ای هم از حقی نداشتم ک ازش بپرسم بدون نامه فوبیا  بیمارستان  قبول میکنه یا نه
و چون کیسه آبم سوراخ بود ترسیدم برم اونجا و بستریم‌ کنن برا طبیعی چون هیچ تحقيقی  راجب بیمارستانش نکرده بودم و اینکه اپیدورال  داره یا نه
خلاصه ک با نامه طبیعی دکتر  خودم رفتم بیمارستان  بنت الهدی ، اول تست امینوشور  گرفتن مثبت بود و معاينه  کرد دهانه رحمم بسته بود گفت باید بستری بشی،  خودشون با دکترم  تماس  گرفتم ک من ساعت ۸ و نیم  بستری شدم
مامان فاطمه نورا مامان فاطمه نورا ۵ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
قسمت اول
من ۳۹ هفته بودم ک صبح ازخواب بیدار شدم لک صورتی دیدم ..استراحت کردم تا عصر ک خبری نبود ..رفتم خرید و برگشتم باز لکه ولی این دفه خونی بود..دیگه زنگ زدم ب مامان اینا ک اره لکه دیدم بیاین بریم بیمارستان..وسیله هامو جم کردم رفتیم..معاینه شدم گفتن خبری نیس ..ان اس تی دادم همه چی خوب بود ..برام سونوگرافی و تنفس نوزاد رو نوشتن..فردا صبح رفتم سونو اونجام گفتن همه چی خوبه..نتیجه رو بردم بیمارستان ..باز ازم ان اس تی گرفتن همه چی خوب بود و انقباض نداشتم...تا اینکه یهو گفتن باید بستری شی..گفتم چرا ؟گفتن دکتر میگه چون لکه دیده ریسکه بره خونه..منم گریه ک من درد ندارم برم بالا امپول فشار میزنن و چند ساعت الاف میشم و...همسرم گف ن اینجا بستری نشو دیگه ب هطار رحمت و اثر انگشت از بیمارستان خارج شدیم..رفتیم ی بیمارستان دیگ..ک بلکه دکتر ببینیم و عمل شم😐ک گفتن امکانش نیس..با مامای اونجام صحبت کردم گفتن اره دیگ باید زایمان طبیعی کنی ..و بازم اونجا نموندیم و اومدیم خونه..شب خوابیده بودیم ک ساعت دیدم درد دارم ..میگیره و ول میکنه هر ۵ دقیقه ی بار...🥰
مامان فندوق مامان فندوق ۶ ماهگی
دیروز ۱۴۰۳/۳/۲ ساعت ۵ صبح از خواب پریدم دل درد کمردرد داشتم اما منظم نبود تا ساعت ۹ بود که دیدم دردم ۵ دقیقه منظم شدم و رفتم سرویس با ادرارم خون اومد نشونی رو دیدم دیگه اماده شدم ساعت ۱۰ شد تا رسیدم بیمارستان ۱۱ بود معاینه شدم ۲ سانت بودم رفتم تا ساعت ۱ پیاده روی دوباره رفتم معاینه گفت نزدیک س سانت رفتم پیاده روی دوباره تا ساعت ۳ نیم شدم ۴ سانت دیگه بستری کردن دردام خیلی شدید هر ۳ دقیقه میگرفت ول میکرد با معاینه اخری کیسه ابم سوراخ شد وقتی رفتم داخل دوباره معاینه شدم ۵ سانت شده بودم دیگ کیسه اب ترکید بردن اتاق زایمان منو دردام خیلی شدید بود بهم گفتن برات اکسیژن وصل میکنیم ۲۰۰ تومن هزینه جدا میگیریم و دردت کم میشه منم قبول کردم اکسیژن اوردن بجای ک دردام کمتر بشه بیشتر شد سه بار مدفوع کردم از زور زیاد دیگه جیغ دادم شروع شد از ساعت ۶ زور میزدم دیگ ۱۰ سانت شده بودم زور زدم ماما گفت دارم سرش با موهاش میبینم زور زیاد میزدم خیلی خیلی درد هم داشتم اصلا تخت مناسبی برای زایمان نبود بنظرم برام خودم دستام
مامان فاطمه مامان فاطمه روزهای ابتدایی تولد
پارت اول زایمان

سلام به همگی امروز یکم حالم بهتره خداروشکر اومدم از تجربه زایمان بگم
چهارشنبه شب اخرای شب بود ک کمرم یهو از درد میگرف مثل درد کمردرد پریودی شوهرم هی ماساژ میداد بهتر میشد باز دردش میپیچید زیر دلم خلاصه یه نیم ساعتی همینجوری گذشت که دیدم دردام داره پشت هم میاد، درد داشتم اما با دردم رفتم حموم زیر دوش و اومدم بازم دردم اروم نشد که هیچ ،پشت سرهم شده بود دقیقه گرفتم دیدم هر دو دقیقه انقباض شکمی‌ با درد نسبتا زیاد دارم که به اصرار شوهرم اومدیم بیمارستان اما اگه به من بود که میگفتم بزار درد بکشم تو خونه بعدش بریم بیمارستان از ساعت ۱۲ و نیم بود دردم نسبتا شروع شد تا ساعت نزدیک ۲ و نیم تو خونه بودم دیگه به کمک شوهرم حاضر شدم و رفتیم دنبال خواهرم که قرار بود همراهیم باشه تو بیمارستان
دیگه ۳ و نیم نصف شب بود رسیدیم بیمارستان و اومدم زایشگاه معاینه کرد و گف ۴ سانت بازی و نوار قلب بچه رو گرف دید انقباضاتم ۲ دقیقه ۲ دقیق ست