۱۸ پاسخ

نگرانیت برام کاملاااا قابل درک هستش

مادرا ی حس شیشم قوی دارن همین ک استرس میگیری و حس بدی داری خودش ی نشونس ک نفرسیش

منم همینطورم

اصلا اصلا اصلا نزار ببرتش آدم به پدربزرگ بچه به زور اعتماد داره شما چجوری میزاری با کس دیگه بره

گلم باید رو دخترت تمرین کنی
مثلا من خودم بارررررهااااااااا و بارهااااااااااا براش توضیح دادم از کسی چیزی نگیره نخوره یا بغل و دست و بوس هیچکس جز مامان نده یعنی اینقدر تمرین کردم ک گوش شیطون کرد خوب شدن باید آموزش بدی

مطمئن باش اگر اذیتش کرده بود باهاش نمیرفت. ولی خب آدم عاقل باید بچه ش رو بپاد. شاید بچه نداشته باشه و خونش رو دخترت بجوشه

به همسایتون بگید دخترم شیطونی میکنه کنترلش سخت میشه که ناراحتم نشن

بنظرم بهونه بیاربگوباباش نمیذاره دنبال کسی بیرون بره وگفته حق نداری بچروبدی دست کسی ،والا اینطوری که شماگفتی منم میترسم بچموکسی ببره من حتی خونه مادرشوهرمم که میره دلم هزارراه میره میرم برش میدارم

تورخدا نزار ببره با این چیزی کا گفتی منم حس بد گرفتم خودت ببر بیرون ولی نزار اون ببره بیرون یکی تورو فرشته هست داخل دیو مواظب دخترت باش

حق داری اصن بچت واز خودت دور نکن بد دور وزمونه ی شده دختر وپسرم نداره باید براقبشون باشیم

نزار بره منم خیلی بدم میاد مرد غریبه به دخترک نزدیک بشه چه برسه ببرتش بیرون

عزیزم الان اینقدر جامعه بد شده آدم دیگ نمیتونه بد و خوب و تشخیص بده شرایط و ی جوری فراهم کن ک دخترت و بیرون نبره
من اصلا همچنین اجازه هی ب کسی نمیدم نهایت پدر یا برادرم دخترم و تا سوپر مارکت ببرن

خوب عزیزم ازدخترت بپرس وقتی میرن بیرون بااون مردچیکارامیکنن کجامیرن من از پسرم وقتی میره باکسی ازش میپرسم قشنگ جواب میده اگه نگرانی واعتماد به مرد نداری نزار بره باهاش رودرباستی بزارکنار حواس دخترت پرت کن به یه کاری یا جلوشون یه بهونه بیار نزاربره

حق داری . یه بهونه بیار بگو پدرش میگه بدون من جایی نره. با دخترتم صحبت کن بگو با هیچ کس به جز من جایی نرو

خب همگی باهم برین توومادرت وخانومه باباتو اون آقاودخترت ولی اینکه تنها میفرستی اصلا درست نیست

کاش یجوری نذاری ببرش مثلا وقتی اونا میان دخترتو سرگرم کن کارتون بزار یا یه چیزی که دوست داره بده بهش که خودشم نره باهاش بیرون

به نظر من بچه نباید با غریبه هرچقدرم بشناسیم و خوب باشن بیرون بره

نگرانیت طبیعیه.به هیچ کسی هیچ وقت اعتماد نکن.جامعه خرابه

سوال های مرتبط

مامان نفسم مامان نفسم ۴ سالگی
یه مشورت می‌خوام
به همسایه داریم که دخترش میاد خونمون پیش دخترم هم ما هم اونا شهر غریبیم و کسی رو نداریم برای همین دخترش خیلی دوس داره بیاد خونمون و تقریبا هر روز میاد دختر منم خیلی دوس داره اون بیاد خونمون
بعد هروقت میاد که چیزی باب میلش نیست و یا چیزی میگه که دخترم دوس نداره و به حرفش گوش نمیده به دخترم میگه اگه اینجوری نکنی میرم خونمون ها
بعد تا کنار در میره وقتی دخترم میبینه رفته کنار در خواسته اونو قبول میکنه و اونم برمیگرده
خیلی بابت این موضوع ناراحتم چون هم دخترمو گریه میندازه هم میترسم تو بزرگسالی دخترم برای اینکه طرف مقابلش رو از دست نده به همه خواسته های طرف تن بده

چندین بار این موضوع پیش اومد چیزی نگفتم یه روز دیگه خیلی رفت رو اعصابم در رو براش باز کردم گفتی باشه اگه میخوای بری خونتون برو، برگشت گفت نه نمیرم، گفتم پس مدام نگو میرم میرم

هرچی هم به دحترم میگم اگه گفت میرم بهش بگو برو
میگم وقتی تو میترسی بره و به حرفش گوش میدی اون یاد میگیره با این میرم میرم گفتنش کاری کنه تو بهش گوش بدی، ولش کن اگه گفت میرم بگو برو، وقتی بگی برو میفهمه برات مهم نیست دیگه اذیتت نمیکنه
ولی بازم دخترم گوش نمیده بهم، شایدم متوجه حرفم نمیشه
به نظرتون چیکار کنم؟؟