مامان سزارینی تو انجامش دادی...اون بچه شیرین الان تو بغلته...بدن تو برای بدنیا آوردن یه زندگی واقعا کار خارق العاده ای کرده...تو روی تخت اتاق عمل دراز کشیدی،اجازه دادی بدنت رو بشکافن،آسیب دیدی در عین شجاعت، بسیار قوی و توانمند بودی تا کودک رویاهایت را بدنیا بیاوری...وقتی ک بدنیا آمد اشک شوق از چشمانت جاری شد ...اجازه دادی با رحم زخمی و شکمی پاره تو را ماساژ دهند حتی در حالی که از درد نفست بند می آمد دقیقا نزدیک جایی که چند دقیقه ای از شکافتن آن نگذشته بود ...تو درحالی ک لرز داشتی و بخاطر داروها تمام تنت می‌لرزید روی تخت تورا می‌بردند تو شوق دیدار دوباره فرزندت در بخش را داشتی...تو در حالی که پاهایت می‌لرزید با چشمانی اشک آلود در میان راهرو های بیمارستان در حالی که دستت را از دیوار گرفته بودی برای اولین بار بعد عمل راه می‌رفتی این قدم تو را به رفتن به خانه و رسیدن دوباره به نوزادت نزدیک تر میکرد ...بارها با درد از تخت بلند شدی تا به صدای نوزادت که از گرسنگی گریه میکرد پاسخ دهی... با درد فراوانی که داشتی حتی قادر نبودی ساده ترین کار که سرفه یا عطسه بود را انجام دهی...انگشتان خود را رو پانسمان محل بخیه و زخم گذاشتی و فکر میکردی که چگونه بهبود می یابد و چه ردی بر جای می‌گذارد ...همه اینها را مادر تو انجام دادی تو شجاع قوی و دانا بودی تو خالق یک روحی خالق یک جسم به خودت افتخار کن.
تقدیم به تمام زنان پاک سرزمینم 💖

۷ پاسخ

بانکوک وجودم متن حس کردم 😭😭😭😭😭😭

فدات بشم عزیزم چقدر حالم خوب شد

من علاوه بر اینا
بچم بستری شد یک هفته بالاسرش بودم یه لنگه پا
ثانیه ای استراحت نکردم

قشنگ بود

خییلییی خوب گفتی👌🏻😢
مخصوصا اون قسمت سرفه یا عطسش خیلی بدههه😢

وایی مرسی عشقم خیلی قشنگ بود🥺🩵

مرسی عزیزم😥😥

سوال های مرتبط

مامان شاهان 👼🏻👑 مامان شاهان 👼🏻👑 ۵ ماهگی
مامان سزارینی تو انجامش دادی...اون بچه شیرین الان تو بغلته...بدن تو برای بدنیا آوردن یه زندگی واقعا کار خارق العاده ای کرده...تو روی تخت اتاق عمل دراز کشیدی،اجازه دادی بدنت رو بشکافن،آسیب دیدی در عین شجاعت، بسیار قوی و توانمند بودی تا کودک رویاهایت را بدنیا بیاوری...وقتی ک بدنیا آمد اشک شوق از چشمانت جاری شد ...اجازه دادی با رحم زخمی و شکمی پاره تو را ماساژ دهند حتی در حالی که از درد نفست بند می آمد دقیقا نزدیک جایی که چند دقیقه ای از شکافتن آن نگذشته بود ...تو درحالی ک لرز داشتی و بخاطر داروها تمام تنت می‌لرزید روی تخت تورا می‌بردند تو شوق دیدار دوباره فرزندت در بخش را داشتی...تو در حالی که پاهایت می‌لرزید با چشمانی اشک آلود در میان راهرو های بیمارستان در حالی که دستت را از دیوار گرفته بودی برای اولین بار بعد عمل راه می‌رفتی این قدم تو را به رفتن به خانه و رسیدن دوباره به نوزادت نزدیک تر میکرد ...بارها با درد از تخت بلند شدی تا به صدای نوزادت که از گرسنگی گریه میکرد پاسخ دهی... انگشتان خود را رو پانسمان محل بخیه و زخم گذاشتی و فکر میکردی که چگونه بهبود می یابد و چه ردی بر جای می‌گذارد ...همه اینها را مادر تو انجام دادی تو شجاع قوی و دانا بودی تو خالق یک روحی خالق یک جسم به خودت افتخار کن.
تقدیم به تمام زنان پاک سرزمینم 💖
مامان شاهان 👼🏻👑 مامان شاهان 👼🏻👑 ۵ ماهگی
مامان سزارینی تو انجامش دادی...اون بچه شیرین الان تو بغلته...بدن تو برای بدنیا آوردن یه زندگی واقعا کار خارق العاده ای کرده...تو روی تخت اتاق عمل دراز کشیدی،اجازه دادی بدنت رو بشکافن،آسیب دیدی در عین شجاعت، بسیار قوی و توانمند بودی تا کودک رویاهایت را بدنیا بیاوری...وقتی ک بدنیا آمد اشک شوق از چشمانت جاری شد ...اجازه دادی با رحم زخمی و شکمی پاره تو را ماساژ دهند حتی در حالی که از درد نفست بند می آمد دقیقا نزدیک جایی که چند دقیقه ای از شکافتن آن نگذشته بود ...تو درحالی ک لرز داشتی و بخاطر داروها تمام تنت می‌لرزید روی تخت تورا می‌بردند تو شوق دیدار دوباره فرزندت در بخش را داشتی...تو در حالی که پاهایت می‌لرزید با چشمانی اشک آلود در میان راهرو های بیمارستان در حالی که دستت را از دیوار گرفته بودی برای اولین بار بعد عمل راه می‌رفتی این قدم تو را به رفتن به خانه و رسیدن دوباره به نوزادت نزدیک تر میکرد ...بارها با درد از تخت بلند شدی تا به صدای نوزادت که از گرسنگی گریه میکرد پاسخ دهی... انگشتان خود را رو پانسمان محل بخیه و زخم گذاشتی و فکر میکردی که چگونه بهبود می یابد و چه ردی بر جای می‌گذارد ...همه اینها را مادر تو انجام دادی تو شجاع قوی و دانا بودی تو خالق یک روحی خالق یک جسم به خودت افتخار کن.
تقدیم به تمام زنان پاک سرزمینم 💖
مامان مسیحا مامان مسیحا ۳ ماهگی
عزیزترینم, فرزندم
من مادرت هستم…
من با عشق, با اختیار, با آگاهی تمام پذیرفته ام که مادرت باشم
تا بدانم خالقم چگونه مخلوقش را دوست می دارد هدایت می کند و در برابر خواسته های تمام نشدنی اش لبخند میزند و در آغوشش میگیرد…
من یک مادرم هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد…
من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بی خوابی های شبانه را تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت همه حجم سکوتی, که گاه از خود گذشتگی نامیده میشود…
تا بدانم حجم یک لبخند کودکانه ات می تواند معجزه زندگی دوباره ام باشد…
من نه بهشت می خواهم نه آسمان و نه زمین …
بهشت من زمین من و زندگیم نفس های آرام کودکی توست که در آغوشم رویای پروانه آرزوهایت را می‌بینی…
من مادرم، همانی که خالقم ذره ای از عظمتش را به من بخشید تا تجربه کنم حس بزرگی و لامتناهی شدنش را.
من هیچ نمی خواهم هیچ …
هیچ روزی به من تعلق ندارد، همه روزها ساعت ها و ثانیه های من تویی
و من دست کودکیت را می‌گیرم تا به فردای انسانیت برسانم
که این رسالت من است بر تو و هیچ منتی از من بر تو وارد نیست که
با اختیار به عشق
تو را به این دنیای پر آشوب
خوانده ام…
مامان ریحانه مامان ریحانه ۵ ماهگی
* چند روش برای اعتماد بخشی به کودکان:

1. بازي چشم تو چشم
به اينگونه که کودک با يکی از والدين مقابل هم بوده و به چشمهای هم خيره نگاه ميکنند، و نبايد بخندند،اين تمرين برای کودکانی با اعتماد به نفس پايين،خجالتی و ضعيف بسيار توصيه ميشود چون اين افراد قدرت نگاه کردن در چشمان طرف مقابل را ندارند و اين موجب ضعفشان ميشود.

2- کشتی گرفتن:
با کودک خود کشتی بگيريد و بگذاريد هر از گاهی او برنده شود و هر بار که برنده ميشود با ذوق و شوق فراوان او را تشويق کنيد.

3- نقش بازی کنيد:
در مقابل رفتار کودکان ديگر چه رفتاری از کودک خود انتظار داريد؟ شما نقش کودک خود و کودکتان نقش کودک مقابل را بازی کند، رفتاری که انتظار داريد کودکتان در مقابل کودکان ديگر داشته باشد را با ايفای نقش کودکتان اجرا کنيد، تا کودکتان ياد بگيرد، حال کودک نقش خود را و شما نقش کودک مقابل را بازی کند، از کودکتان بخواهيد همانگونه بازی کند که چندی پيش شما نقش آن را بازی کرده بوديد، و آنقدر اين بازی را تمرين کنيد تا رفتار دلخواهی که انتظار داريد نهادينه شود
مامان آرش کوچولو مامان آرش کوچولو ۵ ماهگی
♦️بچه‌دار شدن مثل یک معجزه است. مثل افسانه ای شیرین و عجیب و غریب که سخت می شود باورش کرد.

💟 همین که اولین بار نقطه‌ای تپنده را نشانت می دهند و می گویند این بچه شماست، همه چیز تغییر می کند.

دستت را می گذاری روی شکمت و حس می کنی از همین حالا باید قوی تر باشی.
باید محافظت کنی از این نقطه تپنده کوچک.
باید حامی اش باشی، همراهش باشی.

🌟شروع به تکان خوردن که می کند فکر می کنی دیگر خودت نیستی، دیگر پاهایت روی زمین نیست.

💝لذتی وجودت را می گیرد که با کمتر چیزی قابل قیاس است.

💛با گذشت هر روز و هر ماه چقدر عاشق تر می شوی.
چقدر قلبت می تپد برایش.
برای اویی که هیچ نمی دانی چه شکلی خواهد بود.
چشم هایش، دهانش، انگشت هایش.
💫از همین روزهاست که نگرانش می شوی. که چرا تکان نمی خورد، چرا نمی چرخد، چرا با لگدهایش نمی گوید من اینجام.

💖 بارداری مثل یک جور جادوست.
جادویی که همه چیز را تغییر می دهد.
جادویی که تو را تغییر می دهد و دیگر اسمت را برای همیشه عوض می کند.
❤️بعد از این کسی هست که تو را مادر صدا خواهد کرد....



♂️♀️

👩🏻‍⚕️ برای سلامتی بیا، برای بهترین شدن بمون👇

🤰👼
سلامت بانوان
ـــــــــــ🌺🌺ــــــــــــ
@drbanvann
ــــــــــ🌺🌺ــــــــــــــ

🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ༻
خدا این حس قشنگ رو نصیب همه‌ی مامانای اقدامی کنه انشالا
انشالا بیان خبر بارداریشون رو بدن 🍓🍓🍓🍓🍓
مامان شاهان 👼🏻👑 مامان شاهان 👼🏻👑 ۵ ماهگی
مادر عزیز بعضی وقتا فکر میکنم طبیعت در حق تو بی انصافی کرده.‌‌..
اما تو معجزه‌ای...تو کسی هستی که هرماه خونریزی می‌کنی با درد و گرفتگی شدید حتی در اون روز با درد باید همه چیز رو مرتب کنی مثل یک روز عادی
آشپزخونه لباسشویی و...این شما هستید که نه ماه یک انسان رو‌ درون خودت حمل می‌کنی ... بی نظمی نامرتبی خجالت ترس و فداکاری حس هاییه ک تجربه می‌کنی ... چیز هایی که خوشبحالت می‌کنه رو فدا می‌کنی تا یکی دیگه سالم و سلامت باشه...وقتی موقع زایمانت میرسه زندگیت در خطره و احتمال زنده موندنت ۵۰ ۵۰ عه و ممکنه زندگیتو از دست بدی...اما به عنوان یک زندگی بخش و هستی بخش زندگی یه موجود دیگه رو به خودت ترجیح میدی ...پروسه زایمان به هیچ وجه به نفع تو نیست چه طبیعی و چه سزارین ...بلاخره همیشه بهبود پیدا می‌کنی و فعالیت های زندگیت رو با بانداژ بخیه فشار و درد ها ادامه میدی... اما چیزی که معجزه آساست لبخند تو با دیدن فرزندت بعد از تحمل اینهمه درد و فشاره..
این متن تقدیم به تو مادر فداکار و مهربان سرزمینم💖