۱۱ پاسخ

بچه من برعکسه هیچ جا نمیتونم برم همه جا سرک می‌کشه همه جا می‌ره ....بند نمیشه

ببین یک چیزی میگم‌تجربه خودم
فقط به پدرشون بگو باهاشون وقت بگذرونه و تنهایی ببرشون بیرون و پازک

سیاوش هم‌ نیم ساعت اول اینجوری
ولی بعد اوکی میشه
کوچیکتر بود بدتر بود بیرون میرفتیم همش به مردم زل میزد

عزیزم دو قلوهای خواهر منم یکی شون همین جوره اصلا اصلا نمیرع پیش کسی و اگ کسی باهاش حرف بزنه گریع میکنه و فوق العاده خجالتیه

دقیقا پس منم اینجوریه
البته 1ماهه میبرم یه مهدی هست فقط بازی میکنن روزدرمیون. بهتر شده

ببرشون مهدکودک تا اشنا بشن با محیط اطراف

انوقت دختر من از شیطونی نگم برات عصبی میشم بقیه بهش بد بد نگا میکن شلوغ بازی میکنه شوهرم میگه بچه است غلط کردع کسی نگا بد میکنه

حالا من آرزومه سبحان جای میریم اروم باشه خجالت بکشه..... با همه حرف میزنه حتا تو خیابون با غریبه ها سلام میده اسمشونو میپرسه میگه کجا میرید کی برمی‌گردید... خونه کسی بریم میره تو آشپزخونه هزارتا سوال میکنه غذا چی پختی خسته شدی استراحت کن کمکت کنم و...... همه دوسش دارن و تو بیرونم خوششون میاد از پسرم حالا ب محض خونه اومدن مریض میشه چشم میخوره... هر کاری میکنم جای رفتنی خسته باشه بخابه کمتر تو چشم باشه فایده نداره

زیاد ببریشون بیرون اجتماعی شن

بستگی به شرایط خودتون هم داره ،اینکه آیا همش شما کنارشونید،اینکه خودتون مدام بیرونید

عزیزم چقدر بد
اینا ک دوتان باید اجتماعی تر باشن
دختره منم کوچیک بود همینجوری بود
هرکیو میدید گریه میکرد انقدر بردمش بیرون الان یکم بهتره
ولی خب دختره من خیلی تنهاس همبازی اصن نداره

سوال های مرتبط

مامان شاهان مامان شاهان ۲ سالگی
مامانا لطفا جواب بدید خیلی بهم کمک می‌کنه🙏🙏
من امروز صبح پسرم صبونه خوردیم و یکم آهنگ براش گذاشتم ولی بازی نکردیم تا ظهر بردمش پارک ۲ساعت تو پارک بودیم بعدش ناهار خورد و گفتم بخاب یبار هم بهونه گرفت منم با زور بغلش کردم گفتم بخاب که گریه کرد و رفت و اصلا نخوابید
بعدش میوه دادم کمی با عروسک بازی کردیم و توپ بازی و ۲۰دقیقه با گوشی بازی کرد وقتی میام خونه مادرم میمونم همش تلویزیون روشنه و هی نگاه می‌کنه از ترس بابام نمیتونم تلویزیون رو خاموش کنم
بعدش هم ماشین بازی کرد پسرم و محکم زد تو پهلو مادرم منم عصبانی شدم و اخم کردم گفتم نزن ماشین رو برمیدارم آخه خیلی چنگ میزنه یا آسیب می‌زنه به منو مامانمم فقط
بعد با زور بلندش کردم و گریه کرد ولش کردم
شام خورد دوباره دستشویی رفتیم فقط دست میزنم شلنگ دستشویی یا دست می‌کنه تو توالت فرنگی...منم گفتم اجازه نداری دست بزنی آلودست با داد
الان خوابیده و کلی عذاب وجدان که مامان خوبی نیستم عصبیم😭😭😭بچمم اذیت کردم
این جا پدر اصلا وجود ندارد چون تا غروب سرکارش و بعدش تو گوشی حتی خونه مادرم اینا که باشم