دلم میخاد بمیرم منو بذارن تو قبر ببینم فامیل شوهرم بلخره دست ازسرم برمیدارن منو تنها بذارن یانه...واقعا خسته م...این میره اون میاد...میان بچه خواب و آروم رو بیدار میکنن گریه میکنه میدنش بغل من.یازده شب از دکتر خسته میرسی خونه میبینی ریختن توخونه..هرکسی یه چرتی میگه یکی میگه شیرت کمه یکی میگه شیرت رمق نداره یکی میگه شیرخشت بده بچت آب بده ترنجبین بده..من واقعا از بس از فامیل شوهزم خسته شدم خود شوهرمم داره از چشمم میفته...نه میذارن بچه داری کنیم نه میذارن راحت باشیم ارامش داشته باشیم...بخدا دارم رد میدم دیگه.

بهشون رو نده دروبراکسی بازنکن

وااای بیدار کردنش بده دهنمون سرویس شد

متاسفانه خانواده شوهر منم همینجورن کم کم خودمو اماده کردم برا این وضعیت

وای پس خوشبحال من خونواده شوهرم انقد بیشعور بودن زنگمم نمیزدن حتی خونم اومدن پیشکش
من الان ازخونه داداشم میام کلی به زنداداشم کمک کردم بااینحالم .تمام سعیمو کردم هیچ نظری ندم فقط کمکش باشم چون خودم تواین شرایط بودم میدونم چقد سخته درک میکنم خانومیو که تازه زایمان کرده تعجبم ازکسایی که بچه دارن خودشون اما انقد بی درک و شعور و نفهمن یذره همجنس خودشونو درک نمیکنن

من جاریم بعدهشت ماه زنگم زدمیخوام بیام خونتون گفتم ایشالاهروقت نی نی بدنیااومد

حق داری سخته بخدا

خدالعنت کنه همچین ادمایی رو ک فقط سرشون توکون بقیس ونظرای چرت وپرت بدن

وای وای منم سر بچه اولم از شب بعد اینکه از بیمارستان مرخص شدم هر شب دوسه تا خونواده مهمونمون بودن بدترین قسمت بچه دارشدنم همون بود خودم حالم خوب نبود همش دلدردو دلپیچه داشتم خسته بودم خوابم میومد باید کلی مهمون و سرو صداهاشونو تحمل میکردم 😫😫 سر این یکی شکر خدا تا الان دوسه نفر فعلا اومدن خداروشکر همه بافرهنگ شدن😫😫

به شوهرت بگو عزیزم

عزیزم حرص نخور شیرت خشک میشه بزار هرچی میگن بگن شما گوش نده

اخ چقد اوضاعت مثه منهه
من ترس بعد زایمانمو دارممم
بخدا ی آب راحت از گلوم پایین نمیره هر چی میخورم باید دزدکی باشه هر جا میرم باید دزدکی باشه چقدم حرص میخورم 🤦‍♀️

وای فک کردم فقط مادر شوهر من سادیسم داره میاد بچمو از خواب بیدار میکنه بد خوابش میکنه این بچه انقدر گریه میکنه بد خواب ک میشه

بهشون بگو میخوام‌برم خونه مامانم بعد نرو
از کجا میخوان بفهمن خونه ای
البته اگ با خانواده شوهرت تو یه ساختمون نیستی
ای بدم میاد یکی‌تازه زایمان کرده بریزی سرش😑😑

همشون همین گوهن فقط سعی کن با کم محلی رابطتو کم کنی ب حرف هیچکسم گوش نده ب بچت جز شیر هیچی نده

بردار برو یه جایی نباش خونه
یا هم به شدت برخورد کن
بعدشم تو اخبار روز این روزا نگاه کن همین گیاه های الکی رو به بچه میدادن ببین چ بروزشون اومده تهدیدشون کن🙁

دورازجونت .مگه گاون .البته بلانسبت گاو .محلشون نکن یا دربازنکنیدیاشوهرت بهشون بگه

با همسرت صحبت کن یا اینکه برو خونه مامانت تا اینا چند روز دست از سرت بردارن چقد بعضیا بی ملاحضه ان اه

عزیزم اولا دور از جونت دوما اینکه چرا نرفتی خونه مادرت؟

خوب به شوهرت بگو بهشون بگه