۸ پاسخ

دختر خواهرشوهرمم تا دوسال پیش نیومد بمن می‌گفت یکی دوبار مامانش پشت من حرف زده بود هم اومد گفت

همه بچه ها همینن

منم بچم که شوهرم باشه می‌ره همه چیه خونمون رو پیش همه میگه
دیگه از بچه چه انتظاری میشه داشت

وای پسرمنم همینه

پسر منم همینکارو میکنه البته فقط ب مامانم میگه ن ب کس دیکه ای

هنوز کوچیکه نمیفهمه هر چی هم بگی

😁😁 حالا دختر خواهرشوهر من ۹سالشه و دیگه تقریبا بزرگ شده اما به من همه چیو میگه
اون سری به من گفت سودا روی تخت میخوابه؟ گفتم نه هنوز پیش من میخوابه و یاد نگرفته تنهایی بخوابه
بعد شر ع کرد به تعریف کردن که مامان و بابام پیش هم میخوابن توی اتاق و‌....
😁😁 بعد مامانش همش میگفت باشه دخترم..... بعد شوهرم بهش گفت دایی جان ادم قرار نیست هرکاری توی خونه انجام داد رو به بقیه بگه. ‌.‌.
ولی بازم به من خیلی چیزا رو میگه

ببین آخه از درک بچه ها یه سری موارد هنوز خارج هست

بچس
دختر منم میگه
کاری نمیشه کرد

سوال های مرتبط

مامان دخمل و پسری مامان دخمل و پسری ۳ سالگی
مامانا من دخترمو خیلی ب سختی تو اتاقش عادت دادم ک بخوابه یک ساله تو اتاق خودش میخوابه بعد این موضوع تو اقوام خانواده گفته شد همه بزرگترا جمع اعتراض و ک و کار بدی کردم بچه سه ساله تو اتاق تنها میخوابه و شروع میکردن قانع کردن من توجه نکردم تا باز گفتن این دفعه دخترم شنیده و خیلی تو اتاق خوابیدنش داره عزیتم میکنه جوری ک شبا دو سه دفعه بیدار میشه صدام میکنه اب میخوم یا گریه میکنه چیکار میکنی‌ تو بهانه گیری میکنه و واقعا خیلی خسته شدم انکار اولای کودکیشه بهونه گیری میکنه داغونم واقعا چیکار کنم هرچی مثه قبل میخوام قانعش کنم ک فلانو فلان اتاق دارن همه‌تنهان همه باید اتاق خودشون باشن بی فایدس قران میخونم باز هچ در ضمن چن مدته زیاد وابسته اشیاء شده کل روز عروسک و کیفو چ میدونم جوشی قلابیو همش با خودش میاره میبره حتی دستشویی هم باید باهاش باشه رفتارهای از خودشنشون میده سردرگمم من خودم مشکل ترس خواب شبانه داشتم برا همین. زود خواستم عادت بدم ولی اطرافیان تر زدن ب زندگیم با دخالتای بیجا دخترم ارومه بازی گوش نیست خجالتی ب پدرش رفته کلا خانواده شوهرم پر حرف نیستن و اینشم برام قابل درک نیست ک چجور میخواد از خودش دفاع کنه الانشم هر مشکلی باشه براش من باید دفاع کنم حتی میخواستم بچه دار بشم اما الا انقد سر درگمم ک ب کل قید بچه رو زدم تو تربیت این یکی موندم از یه طرفم خیلی تنهاست منم مگر تو کل روز با هزار سختی یه ساعتو بتونم هم بازیش باشم