۱۲ پاسخ

ناشکری نمیکنم ولی واقعا فکرشم نمیکردم اینقدرسخت باشه،اصلاا ب بچه دوم فکرنمیکنم،میفهمم کسی بارداره کلی براش غصه میخورم🤭🤣

من .. دقیقا قبلا زن باردار و نوزاد میدیدم ذوق میکردم الان اصلا دوس ندارم ببینم. خودمم که دگ داغونم اعصابم نمیکشه

من اصلااااا نمیخوام و واقعا دیگه دوست ندارم

من میخوام اقدام‌کنم😁

من با این تایپکت یه چک خوابوندم تو صورتم

من خیلی بچه دوم میخوام ولی واقعا از اول این سختگی تکرار میشه به غلط کردن میفتم

زن باردار میبینم بچه کوچیک میبینم اعصابم داغون میشه ناشکری نمیکنم ولی اصلا ب دومی فکر نمیکنم تا شاید ده سال دیگ

وااای یعنی من ها هرچی زن باردار میبینم انقدر‌حالم بد میشه همش میگم تو دلم آخه بگو چرا خوشحالی بدونی چی در انتظار ته زار زار به حال خودت گریه می‌کنی😂😂

ولی من دومی رو دوست دارم بیارم

من اگه مجبور نبودم هیچوقت نمیاوردم

من که عمرا بچه ادمو نابود میکنه یکیش کافیه باهاش عشق کنم تا اخر عمر بدون دق دقه

من.

سوال های مرتبط

مامان آیه و اوا مامان آیه و اوا ۲ سالگی
ما همیشه مینالیم از بچه داری و خستگی هاش و استرس هاش
ولی الان یه لحظه رفتم تو فکر نوزادی دختر بزرگم
بیست سالم بود ک زایمان کردم اوایل کرونا بود
خیلی حساس بودم ،دست تنها بودم حتی بلد نبودم درست بغلش کنم
من و شوهرم شب تا صبح بیدار میموندیم حتی وقتی ک بچه خواب بود😂نگاش میکردیم روزاهم ازخستگی میچسبیدیم ب زمین
عاشق دخترمون بودیم، هنوزم هستیم🥹
الان ک فکر میکنم با تمام سختیاش ولی با یه چشم ب هم زدن بچه ها بزرگ میشن ❤️ اون روزا فکر نمی‌کردم ب این زودی دلم برا بوی قطره های نوزادیش تنگ بشه❤️
برا لباسای کوچولوش، حتی برا استرس‌هایی ک کشیدم شیرنپره توگلوش، شب خابم نبره قندش بیوفته و.... من بلد نیستم متن عاشقانه و ادبی بنویسم ولی با عشق مادریم میگم خدایاشکرت ک من و لایق مادرشدن دونستی
ازخدا میخام ب همه چشم انتظارا بچه سالم بده
و همه پدرو مادرا رو برا بچه هاشون حفظ کنه 🌹
خانمایی ک خونه دارین، بچه داری میکنین ، مادر شدن یک ارزش خیلی بزرگه
قدرشو بدونیم😍😍😍
مامان جوجه مامان جوجه ۲ سالگی
سلام مامان گُلی ها
کدوم از شما به بچه دوم فکر می‌کنه ؟!
شرایط سنیتون چقدره ؟
من‌ خودم خیلی بهش فکر می‌کنم
اصلا این موضوع برام‌ شده یک دغدغه ذهنی همیشگی
الان یک گُل پسر دو ساله دارم
نمی‌دونم چیکار کنم
از طرفی هم همسرم اصلا راضی نمیشه و قبول نمی‌کنه
روحیات من جوری هست که خیلی بچه دوست هستم
برای بچه هم خیلی زیاد وقت میذارم
اما همسرم‌ کاملا برعکس من هست و هیچ علاقه ای به‌ بچه نداره
می‌دونم اگر یک زمانی هم‌ قبول کنه بچه دوم بیاریم تمام فشار و مسئولیت روی من خواهد بود و هیچ کمکی نمی‌کنه اصلا
از طرفی هم پسرمو خیلی زیاد دوست دارم و الان توی این دو سال تمام وقت‌و زندگی و همه چیزمو براش گذاشتم و ترس اینو دارم که با اومدن بچه دوم احساس عدم امنیت و تنهایی داشته باشه و حس حسادت در اون به‌وجود بیاد و اذیت بشه
واقعا از هم پاشیده میشم اگر بدونم می‌خواد اذیت بشه چون خیلی دوسش دارم
مادرهای مهربونی که دو تا بچه دارید اونم به فاصله سنی دو تا سه سال لطفا بیایین و از شرایط خودتون بگید