۸ پاسخ

من چون شوهرم یه خرده اخلاقش تنده واینکه ازنظر مالی خوب نیستیم منو نمیخوان ولی آبجی بزرگم شوهرش مایه داره واینکه هرشب دعوتشون میکنه شوهرش اخلاقش خوبه اونو خیلی دوست دارن بابچه اون خوبن هرچی داشته باشن بهش میدن ولی بچه های منو دعوا میکنن

مادر شوهر منم بین بچه هاش فرق میزاره و هرچی خواست به شوهرم گفت اما یه مدت باهاش صحبت نکرد ، اما پدر شوهرم مارو خیلی دوست داره ، شوهرمم هوای همشون داره ، همش دلش برایه خواهرش میسوزه ، البته جاریم و خواهر شوهرم میگند اخلاقش اینه با ما هم همینه

همه جا همین بساطه جانم ....
منتها من میبینم ی روزی اگ نباشند خیلی غریب و بی کسم ....خودمو میزنم ب دنده پهنی😑وگرنه واقعا هروز و هر شب دلم میگیره تازه شوهرم خانواده از اون خانواده هان ک ی جوری هوا همو دارن .....خواهراشو‌میبینه بغلشون می‌کنه میگه اجی دلم براتون تنگ شده بود ....من داداشم سالهام ک منو نبینه براش مهم نیس

وای نگو که دلم خونه در عوض ما خدا رو داریم

من چهار روز برای استراحت رفتم خونه بابام چون سرماخورده بودم سردرد شدید داشتم نمیتونستم به بچم برسم .مامانم می‌شمرد روزا رو میگفت چهار روز شده اومدی دیگه برو خونه خودت .منم پاشدم اومدم.دلم خون شد‌.🥲

من تک فرزندم
منو هم میدونن
خواهر برادرشون ولی الویته
من نمیبخشمشون

اره خب فرق میزارن قهر میکنم نمیرم خودشون میان دنبالم😁

نزار شوهرتم این حس و بهت بده.واسه خودت ارزش قائل باش نقش قربانی ها هم بازی نکن.جلوی شوهرت ی جوری وانمود کن که هرکی واست ارزش قائل نباشه واسش ارزش قائل نیستی حتی اگه خانوادت باشن.که نخواد اونطوری باهات رفتار کنه

سوال های مرتبط