امروز کیان کلا رو مود شیطونی و بد قلقی بود منم پریود شدم و بی اعصاب تا شب سعی کردم تحمل کنم موقع شام لب به غذاش نزد هر چی گذاشتم تو دهنش تف کرد بیرون بعد لفت از تو یخچال نوشابه آورد گفت اینو بده منم بردم جلو چشمش خالی کردم تو سینک گفتم غذا نمیخوری دنبال نوسابه‌ای بلند هم باهاش صحبت کردم بچم کلی گریه کرد الهی بمیرم همیشه گولش میزنم نمیدم اما ایندفعه اینکه جلو چشمش خالی کردم خیلی ناراحتش کرد و گرفت خوابید الان انقد عذاب وجدان دارم انگار یه بار رو دوشمه کلی گریه کردم دل بچمو شکستم کاش همسرم تو بچه‌داری بیشتر همراهم بود تا من انقد خسته نشم و تبدیل بشم به یه مادر بد😭😔

من چی بگم که امروز روانی شدم دوبار زدم رو دستش و چندبار هم داد زدم الانم خوابه و من غمگین ترین آدم روی زمین

متاسفانه واسه منم این موقعیتها پیش اومده که بعدش عذاب وجدان دیوونم کرده واقعا مادرایی که همسرشون توی نگهداری بچه کمک نمیده خیلی باید اعصاب و توانایی بالایی داشته باشن😔

برای همه ما پیش میاد خودتو سرزنش نکن ، براش روزای دیگه جبران کن سعی کن خودتو کنترل کنی . منم همسرم بیشتر خونه نیست فقط ی هفته میاد در ماه علاوه بر بچه داری باید به خونه و زندگی و مریضی و دکتر بردنم برسم ، اینقدر میگفتم که کمک کن یا ی کاری انجام بده میدیدم به زوره یا انجام نمیده دیگه چیزی نمیگم بتونم خودم انجام میدم

عیب نداره.فقط اونها لجبازی را متوجه میشند.میگذره واسه همه اتفاق میفته