۲۱ پاسخ

قدمش مبارک زیرسایه پدرومادربزرگ بشه انشالله

مبارکه عزیزم بسلامتی

به سلامتی عزیزم مبااارک باشه.
چای و نسکافه غلیییییظ زیاد بخور زیادم صحبت نکن انشاالله سردرد نمیشی.

بسلامتی قدم نو رسیده مبارک انشاءالله

سزارین فقط باید بیهوشی بگی کنن بی حسی خیلی ریسکه

مبارکه 🥰
منم موقعی که بچه رو بیرون اوردن یه دردایی حس کردم به پرستار گفتم سریع بهم یه دارویی زد بچه رو اورد دیدمش بعد خوابم برد
سر و گردن هم من زیاد تکون دادم تا الان که مشکلی ندارم فقط بعد از عمل زیاد نسکافه و چایی خوردم

عزیزم مبارک باشه. سختی هاش میگذره . انشالله ازین به بعد فقط شیرینی و شادی و سلامتی باشه براتون😘🌹❤️

بسلامتی

من واسه عمل بینیم اینجوری شدم😐

منو بیهوش کردن

مبارکا باشه عزیزم چرا همون اول نگفتی بیهوشت کنن بی حسی رو خیلیا جواب نمیده

عزیزم هزینه بیمارستان دهخدا برای زایمان سزارین اجباری چقد هست

دکترت کی بود؟ بهتر شدی بیا راجب هزینه و تجربه اتم‌بگو. سز اختیاری بودی یا اجباری؟

وای منم سر پسرم چند سال پیش همین جوری شد تیغ و زد حس کردم بعد بیهوشم کردن از اون سال فوبیا دارم به بی حسی میخوام با دکترم صحبت کنم از اول بیهوشم کنن

بی هوشت کردن مبارک باش عزیزم

کجا زایمان کردی بچت چند کیلو بود

سلام مبارک باشه عزیزم منم سر دختر اولم نمیدونم فشارم بالا پایین شد بی حسیم رفت بی هوشم کردن

یکی دیگه از ترسام اضافه شد
وسط زایمان اگه یه وقت بیحسی انتخاب کنم بی حسی از بین بره😥🥲
خیلی درد داشت؟؟
پا قدم نو رسیده مبارک باشه عزیزم انشاالله که خاطره های قشنگ قشنگ باهم بسازین🤗

بسلامتی عزیزم.
وای چه وحشتناک وسط عمل چرا بی حسی رفت؟
یعنی متوجه میشدی حین عمل؟

وای عزیزم مبارکه زودی میگذرع من الان دومی باردارم

مبارک عزیزم یعنی چی بی حسیت رفت دهخدا بودین؟؟؟

سوال های مرتبط

مامان فرحناز 😍♥ مامان فرحناز 😍♥ ۷ ماهگی
تجربه زایمانم
29تاریخم بود رفتم بهداشت نامه گرفتم بعد 30 ساعت 6عصر رفتم بیمارستان اول معاینه کردن گفتن 1سانت ولی بچه پایینه خیلی وریزه زود زایمان میکنم یعنی بستریم کردن اول بهم امپول فشار وصل کردن دردام کم کم شروع شد من هم فقط درد کمر حس میکردم دیگه حالم داشت بد میشد یه دوتا خانم باهام بودن ساعت 2شب زایمان کردن من موندم بعد درد کشیدم کیسه رو پاره کردن بهم گفتن 3سانت شدی خوب دارب پیشرفت میکنی ولی من خیلی حالم بد بود نتونستم تحمل کنم از اتاق زایمان فرار کردم رفتم دم در همرو دعوا کردم فقط میگفتم سزارین کنید قبول کردن خیلی خیلی کمر درد میکرد حس میکردم داشت از هم جدا میشد 2روز کامل درد کشیدم روز دوم دیگه خود به خود زور میزم انگار زور از خودش میومد بعد ساعت 12شب زاییدم اماخیلی خیلی تجربه بدی بود برام اما خوشحالیش وقتی دخدرمو بهم دادن زیاد هم بخیه خوردم اما خیلی وحشتناک بود اصلا اصلا دیگه به طبیعی فکر نمی کنم حالم به مرگ رسید اما خدا نجاتم داد واقعا خدارو شکر الان یکم خوبم ودخترم خوبه خدارو شکر ♥