۸ پاسخ

نه عزیزم قبل دوسال مشخص نیست

نه بابا بچه‌ان کنجکاون
دختر منم همینه

عزیزم پسر منم دقیقا همینطوره الان سنشونه الان برای تشخیص بیش فعالی خیلی زوده
من دیشب قاب عکس روی دیواره برداشتم و جمع کردم چون می‌رفت روی مبل و باهاش بازی میکرد ممکن بندازه روسر خودش وقتی هم آوردنش پایین ده دقیقه باهاش بازی کرد بعد تونستم برش دارم

طبیعیه فک کنم پسرمنم دقیقا همینجورینمیتونه اصلا یک‌جابشینه با اسبا بازی بازی کنه فقط موقع شیرخوردن یا خوابیدن یه جا ثابته بقیه موقعا حتی موقع خوردن داره میدوع ....بعضی وقتا باخودم میگم با این پاهای کوچولو یه کیلومتر راه میره تو خونه از صبج تا شبباااا

ن عزیزم کاملا طبیعیه الان
یمدت بگذره، اگ بیش فعال باشه مشخص میشه
که البته چیز خاصی نیست

اینجا یا بچه نمیتونه راه بره یا لاله یا بیش فعال یا اوتیسم بس کنید عیب میذارید صبر خودتان ببرید بالا بچه هستن باید بازی کنن وقتی بازی باهاش نشه مجبوره یکاری کنه باید مشغول بشه

مال ماهم همینه عزیزم یک دقیقه آروم وقرارنداره

بچه شلوغ میکنه میکنه میگیم بیش فعاله خیلی ارومه میگیم خنگه واسه هرچیزی ایراد نگیرین الان وقت بازی کردن شیطونی کردنشونه دیگه عزیزم

سوال های مرتبط

مامان 🍼مرسانا جان 🥣 مامان 🍼مرسانا جان 🥣 ۱ سالگی
خانوما چرا این بچه ها این جورین چرا انقد باهوشن من توانایی باهوشیشون رو ندارم تحمل شیطونی ندارم
البته دختر من اینطوریه وگرنه پسر داییم و دختر داییم یکماه کوچیکتر و یکماه بزرگترن اصلا اینطور نبودن اصلااااا انقد شیطون نبودن ولی دختر من شخم میزنه
میره رو مبل وایمیسه میدونه من حساسم روش میدونه من حرص میخورم میاد تا لب مبل وایمیسه که یعنی من دارم میفتم منم مبلام استیله و چوب سفت یعنی اگر بخوره زمین چیزی براش نمیمونه ولی اذیت میکنه
کار به همه چیز داره
راه میره شیطونی میکنه
رو مبلا راه میره لب مبل راه میره
راه میره میره سر گاز
اصلا در روز یکجا نمیشینه فقط موقع خواب میشینه وگرنه فقط راه میره
همه چیزو میفهمه همه چیزززز
فقط زبون نداره که درست حرف بزنه
از بس حرص خوردم کاراش یادم نیست
ولی فقط میدونه خیلی شیطونه
منم عصبی میشم
الان رفت لب مبل وایساد هی گفت مامان مامان یعنی منو نگاه کن که من دارم میفتم منم زدم تو پاش از حرصم
مبلا رو هم جمع کنم از مبلت میره بالا
کلا پاشو همه جا میزاره میره بالا
مامان اهورا مامان اهورا ۱ سالگی
مامانا
به قران من دیگه دارم از دست پسرم روانی میشم،تو رو خدا بیاین یه کم راهنماییم کنین،شاید من دارم راهو اشتباه میرم

از صبح که بیدار میشه بهونه میگیره و گریه می‌کنه تا ظهر که یه ساعتی بخوابه،دوباره بیدار شد شروع میشه تا شب ساعت ده و یازده
از همه چی بهونه میگیره،یه جوری گریه میکنه که هر کی ببینه فکر میکنه یه جاییش درد میکنه،غذا که طبق معمول نمیخوره،همه چی با گریه و الم شنگه میخواد،یه چیزیو ازش بگیریم خودشو با گریه هلاک میکنه،هیچ کاری نمیزاره انجام بدم،سفره که برای غذا پهن میشه به غیر از غذای خودش کل غذای ما رو هم خراب میکنه،بشقابامون برعکس میکنه،کاسه ماست و میریزه،اب میریزه،وقتیم میخوایم ازش بگیریم قیامت میکنه،به هیچ روشی هم نمیشه حواسشو پرت کنیم
هر اسباب بازی بهش میدم نمیخواد،خودمونم که باهاش بازی میکنیم چند دقیقه بعد همونم نمیخواد،،وقتایی که باباش خونه هست دیگه بدتر میشه..شاید بگین ببرمش بیرون،اما تقریبا هر روز بیرون میبرمش،شده ده دقیقه ببرم تو کوچه میبرم که حوصلش سر نره..شب تا صب ده بار بیدار میشه
وای اگه بخوام بنویسم باید ده تا صفحه بنویسم..خسته ام خیلی خسته ام...