بچه ها دارم می میرم . دیگ نمیتونم تکون بخورم. چحوری تا آخرش خودمو بکشونم. بیشتر وقتا هم درد دارم. زیز دلم خ تیر میکشه
خیلیییییییییییییی برام زیاده ۴۰ روز
تازه بچه کوچک هم دارم. نمیزاره استراحت کنم. بچه م ماه دیگ دو ساله میشه. خ بم وابسته ست هرکاری داره میگ مامان. حتی شستن دست یا آب خوردن رو میگه مامان بم بده. یا تعویض پوشکش.
واقعا توان ندارم. خیلی درد دارم
شبها عصبی میشم .گریه میکنم
نمیتونم بشینم یا پاشم

بچه م گریه میکنه میگه منو بزار روی پاهات بخوابون . دلم میخاد بترکه
یا میاد پیشم دراز میکشه دستو پاش ک با دلم میخوره شکمم چنان سفت میشه و درد زایمان میگیره ک نفسم بند میاد

آشپزی ک نمیکنم اصلا. خیلی برام سخت شده. خیلی هم بداخلاق شدم. عصبانی ام همش

خدا کمکت کنه. واقعا چجوری میتونی. من بچه ندارم بخدا ی اشپزیم برام سخته