۸ پاسخ

عزیزمممم چقد قلمت قشنگه 👏
تو قابلیت نویسنده شدن و داری 🌱👌😍

عالی گلم افرین
ک دیدت مثبت
منم ان شاءالله بتونم دید مثبت داشته باشم

ادبی وعامیانه قاطی شده اگ ادبی بنویسیش خیلی عالیتر میشه وب دل میشینه

حس خوب🌱🤍

همیشه به خوشی عزیزم

عالییی👌🏼👌🏼👌🏼❤️

❤️❤️😍

زیبا بود آفرین 🌱❤️

سوال های مرتبط

مامان دلارا مامان دلارا ۱ سالگی
امروز از صبح دخترک سرناسازگاری داشت برای صبحانه خوردن
ولی منم آدم جازدن نیستم، دو سه مدل درست کردم تا بالاخره رضایت داد و صبحانش رو خورد البته شایدم آب بازی قبلش بی تاثیر نبود و نیاز به انرژی داشت
عاشق روزاییم که حسابی واسش وقت میذارم وقتایی که باعث میشم حسابی بخنده و خوشحال باشه
اصلا روز مفید از نظر من، روزیه که واسه دخترک وقت گذاشته باشم
بعد از یه آب بازی حسابی، براش اسپیکر رو که عاشقشه، روشن کردم
داشتم فکرمیکردم چه دنیای کوچیکی داره چقدر با چیزای کوچولو میتونه شاد بشه
گاهی ازش درسای زیادی میگیرم
کاش میتونستم مثل دخترک، با چیزای همینقدر کوچولو شاد باشم یا وقتی از کسی ناراحت میشم در کسری از ثانیه فراموش کنم یا وقتی خواسته ای دارم هیچ‌جوره ازش کوتاه نیام و صد خودمو بذارم…
با هم جارو میکشیم، دخترک عاشق وقتاییه که جارو روشن میشه
باهم اتاقش رو مرتب میکنیم البته دخترک روش مخصوص خودش رو داره😉
دارم فکرمیکنم ناهار چی درست کنم….
خدایاشکرت بابت وجود دخترک و روزمرگی تکراری….
مامان دلارا مامان دلارا ۱ سالگی
همزمان با مرتب کردن لباس های شسته شده، دارم فکرمیکنم کاش میشد یک روز به حال خودم باشم،مسئولیتی نداشته باشم
بعد از لباس ها ، نوبت مرتب کردن کمد دخترک هست
انگار با مرتب کردن هر تکه از خونه، یه تکه از فکر و ذهنم آروم میشه، انگار هر تکه از وسایل رو که سرجاش میذارم همزمان فکرای منفیم داشتن دور و دورتر میشدن
دخترک هم تو اتاق واسه خودش میچرخه و هر لحظه سراغ وسیله ای میره، حتی گاهی تکه ای از لباسای مرتب شده رو به هم میریزه، ولی انگاری عادت کردم که همیشه موقع کارام، یکی به روش خودش همراهیم کنه🙃
همچنان که غرق فکرم، میرم واسه دخترک ناهاری آماده کنم
یه کوه ظرف رو میشورم بدون اینکه حتی متوجه شم چقدر زمان گذشته
راستی کی گفته خونه داری شغل محسوب نمیشه؟
یه شغل سخت ۲۴ساعته که هیچوقت تعطیلی نداره
همزمان دارم فکرمیکنم به کارای عقب افتادم بهداشت بردن دخترم که کلی دیرشده، کارای کلاس زبانم که هیچکدوم انجام نشده و…
به خودم میام میبینم ظهرشده و خونه از تمیزی برق میزنه
من و دخترک دوش گرفتیم و تمیز و مرتب در حال چیدن میز ناهارم
دیگه اثری از فکرای صبحم نیست

واقعا که مادرشدن عجیب ادم رو قدرتمند میکنه…
امروز نتونستم باهاش بازی کنم فقط به خوراکی و … رسیدگی کردم ولی به هرحال زندگی گاهی از این روزا هم داره!
مامان 💗پࢪی بهشتی 💗 مامان 💗پࢪی بهشتی 💗 ۱ سالگی
چقدر این زندگی بعضی موقع سر آدم فشار میاره،
وتو ناچار باید باهاش بسازی
بعضی وقت ها واقعا خسته میشم جوری که میگم بزنم همه رو تو یه روز مشکی پوش کنم و بعد میگم دخترم چی میشه
ولی از یه طرف دخترم انقدر اذیت میکنه که امروزم شده آرزوی مرگ
نه بخاطر اینکه دخترم اذیت میکنه نه
از اینکه من زود عصبی میشم و هر بار رو دخترم دست بلند میکنم و میزنم و جگرم پاره پاره میشه و هی زار زار گریه میکنم بعدش
هیشکی رو هم ندارم تنهای تنها نه خانواده نه فامیل هیشکی فقط خودم دخترم و شوهرم
شوهرمم که صبح ساعت ۶میره سر کار ۶غروب میاد و من تنها میمونم تو خونه بادخترم و اینکه اذیتم میکنه
ومن سرش داد میزنم میزنمش
به قرآن دگه بریدم خسته شدم
کاااااااااآآآاااااش فقط یکی بود که درکم میکرد
و درکم کنه بگه اشکال نداره مادری خسته میشی
ولی نه همش مادر سرزنش میشه از طرفی هرکه حتی خودش که میگه چرا میزنم اون که نمیفهمه
ای خدااااااااا خستم میشه منو با دخترم ببری آخه نمیخام تنها بزارمش😭😭😭😭😰😰😰😰😰😰برابر یه دنیا
دلم گرفته ازین که اتهام و هر بار دخترمو میزنم
و افسردگی شدید دارم اگه خسته شدم 😰😰😭😭😭😭