خانما چقدر به چشم نذر اعتقاد دارید من که با چشم خودم دیدم بچه من وقتی به دنیا اومد ۲ کیلو نیم بوده اصلا نمیشده بغلش کرده من که گفتم میمیره بعد رفتم پیش ی دکتر بنده خدا ادم پیر بوده بهم گفت هرروز بشورش و شیر خودت تقویت کن منم همین کارو کردم و بچه کم کم داشت وزن میگرفت ۴ ماهش شده بردم برای واکشن وزنش بوده ۵ نیم انقدر چاق شده بود که هم پرستار های بهداشت گفتند این همون بچه خلاص همین که اومدم خونه بچه تب کرده حالش خیلی بده شده ۵ شبه بستری شده از همونجا دیگه سعی کردم از خونه کمتر برم بیرون وقتی ۷ ماهش شده رفتم خونه یکی از فامیل ها گفتند ولی چه بچه تپل داری بغلش میکردن بوس اینا دوبار بچه حالش بد شده تا چند روز من کارم بود دکتر رفتند بعد هم گفتم این بچه ش مریضه ی مشکل داره که فقط راه بیمارستان گرفته دیگه از همونجا اصلا بچه رو از خونه بیرون نکردم تا که ۹ ماهش شده بردمش دکتر گفت وزنش خیلی بالا بودم ۱۳ کیلو بوده اینم بگم من بچم از ۴ ماه که بودش شیرخشک رژیم میداد در کنار شیر خودم بعد دکتر گفت شیرت خیلی چرب دیگه به بچه نده که این بچه خیلی چاق شده دیابت میگیره مریضی منم ترسیدم شیر خودمو دیگه ندادم بازم که شیر خشک رژیم میخوره وزنش میره بالا الان بگذریم از این حرف ها دیشب ی بنده خدا اومد خونه من و بچه خودش مینداخت رو سفر خودش غذا میخوره اون از خونه رفته الان بچه هم اسهال به شددت و خون هم هست نمیدونم چیکارکنم 8

۱۹ پاسخ

بله اعتقاد دارم
توی قرآن هم آمده

دختر خودمو ک پدربزرگش دوسه بار چشمش کرد خیلی مریض شد
بعد بردم دکتر خوب نشد بعد بردم پیش فال زنه خوب شد گفتن چشم کردنش

ماشالله بهش

خزعبلات

همیشه وقتی یه جایی میری نیت کن یکم اسفند بردار بذار کیفت وقتی برگشتی دود کن هرروز هم آیت الکرسی بخون
ازچشم نذر خدا هم خبرنداره

ارع منم اعتقاد دارم ایه الکرسی بخون براش همیشه

آره اعتقاد دارم

خیلی اعتقاددارم

چشم نظر الکیه.
شاید ویروس گرفته از طرف.

چشم نذر خیلی مهمه برای همین تو احادیث دربارش گفتن....
حتما حتما حرز امام جواد از جای اصل براش بخر ..ازین چرت و پرتا نه ها از جای درست

من یه دوستی دارم انقدر چشمش بده ک قط ازتباط کردم 😑

اااره چشم نذر اعتقاد دارم

اره اعتقاد دارم برادرم از چشم نظر مرد همه میگفتن چقد قنگه چقد خوبه الانم پسرم جاییش میبرم انقدر ک خوب وارومه وخوشگله ماشالله تامیارمش خونه پشت رو میشه اسفند وقرآن میخونم براش تا بگذره

تخم مرغ بچرخون دورسرش بندازبره بیرون
اسفند دود کن
صدقه بنداز

خیلی چون ب چشم دیدم فقط آیت الکرسی بخون هر روز هم اسپند دود کن

منم اعتقاد دارم بچه منم همینطور هر وقت تا در حیاط هم بردم بد اروم شد سعی می کنم کمتر ببرمش بیرون
درخصوص اسهال خونی بچه ات احتمال زیاد حساسیت به لبنیات داره بچه منم همینطور بود خودم قطع کردم لبنیاتو به پسرمم ندادم خوب شد

پیامبر ما خودشون از چشم نذر حذر داشتن

خیلییییییییی اعتقاد دارم خیلییییییییی خیلییییییییی

آی خدا بترکه چشمش
براش تخم مرغ بشکن . یه خروس قربانی کن بده به نیازمند

سوال های مرتبط

مامان نیلماه مامان نیلماه ۱۵ ماهگی
میخوام تجربمو از استپ وزنی بچم بگم شاید بدرد کسی بخوره



بچه من از اول حداقل وزنی رو اضافه میکنه یعنی مثلا اگه توی ۹ ماهگی از ۷ تا ۸ کیلو نرمال باشه بچه من ۷ کیلو هستش مثال زدم

خب از اینجا میگم
۷ ماهگی که بردم چکاپ وزن اضافه کرده بود و اوکی بود خداروشکر بعد من حدود یکماه و نیم رفتم شهر دیگه تو این مدت حس میکردم که وزن بچم کم تر شده همونجا بردم دکتر و وزن کردم دیدم که بله ۲۰۰ گرم کم کرده.دکتر آزمایش ادرار نوشت و سرلاک برنج و گفت آدم سیگاری هم کنار بچه نباشه
سرلاک که بهش نساخت فکر کنم بخاطر سویا بود که داخلشه
من سه وعده غذا رو میدادم و دیگه میان وعده نمی‌دادم خیلی پیش میومد میان وعده بدم فکر میکردم بچه ۷ یا ۸ ماهه ۳ وعده کافیه و این بزرگی ترین اشتباه من بود چون بچم تحرکش بیشتر شده بود و کالری مورد نیازش بهش نمی‌رسید و همینطور آب و هوا هم که تغییر کرده بود دیگه بیشتر اثر گذاشته بود بعد دیگه برگشتم ۹ ماهگی بردم پیش دکتر خودش که بازم ۱۰۰ گرم کم کرده بود توضیح دادم که شهرستان بودم بخاطر همین دکتر آزمایش ننوشت و فقط یکسری قطره و شربت و شیر تقویتی رو تجویز کرد تا ببینه که تاثیر دارن یانه مولتی قبلا بیبی جویس می‌خورد که تغییرش داد به آپوویتال آهن همون فروسیس زینک هم داد و ۳۰ عدد شیر اینفاترینی که به سختی پیدا کردم کلی گشتم چه حضوری چه آنلاین خیابون هاشمی رفتم خانه و کودک سعادت آباد و...که آخر بیشترش رو آنلاین گرفتم.قطره هاش رو که میدادم بعد اومدم به غیر از ۳ وعده یه میان وعده هم اضافه کردم و روزی یه شیراینفاترینی هم میدادم.

حس خوب طبیعت
مامان امیرعلی و آریا مامان امیرعلی و آریا ۱ سالگی
داستان بارداری شیر به شیر
یک
اوایل تابستان 1401بود همراه با دهه محرم من به امیرعلی شیر میدادم اصلا نمی‌تونستم به مراسم عزاداری برم و اینک امیرعلی شیر خودم میخورد شیرم خیلی کم شده بود خودم خیلی خیلی بیحال بودم اصلا به ذهنم خطور نمی‌کرد که شاید حامله ام چون جلوگیری طبیعی بود و اصلا فکرش نمی‌کردیم هر دوتامون مطمن بودیم تا گذشت گذشت دیدیم داره از تاریخ پریودی ده روز میگذره گفتم حالا برا. بیبی بذار مطمئن بشم که مثبت شد اون موقع دلم میخواست خودم بکشم از خودم متنفر بودم داشتم دیوونه میشدم رفتم به همسرم گفتم اون گفت ممکنه نیست من که جلوگیری داشت شاید اشتباه بیبی چک هستش دیگه رفتم آزمایش دادم دیدم مثبته ‌واقعا دیگه به هیچ کس چیزی نگفتم گفتیم بین خودمون بمونه تا میریم دکتر من اصلا دلم نمی‌خواست این بچه رو بدنیا بیارم ازبس که از دست دل درد ها امیر علی و بی خوابی بدغذایی کلافه بودم دلم میخواستم خودم همه ی اطرافیان باهم نابود کنم چون اصلا آمادگی وجود یه بچه دیگه رو نداشتم امیرعلی زیادی به خودم وابسته بود غذا نمی‌خورد فقط شیر میخورد همش بغلم بود منم دیگه بعد از دهه اول محرم رفتم توی شهرمون پیش یه پزشک متخصص تا مطمئن بشیم سالم هست یانه
مامان شيطونك مامان شيطونك ۱۳ ماهگی
سلام بچه ها. امیدوارم عالی باشید. اقا من دیروز یه مهمونی بودم. سه تا بچه دیگه هم بودن. ۷ ساله و ۳ ساله و ۲ ماهه.
هم ماماناشون هم باباهاشون، وقتی فهمیدن ما تاحالا به پسرم شیرخشک ندادیم کلی دعوامون کردن گفتن کوتاهی کردین سهل انگاری کردید.. مثلا شما تحصیل کرده اید.. میدونید شیرخشک چقد خاصیت داره؟ شیر مادر چی داره؟! همش آبه با یه ذره انتی بادی و‌… و … و ….

من گفتم نمیدونستم. ولی خودمون تو راه برگشت گفتیم اگه لازم بود دکتر نمیگفت بهش بدید؟
من تا الان سه بار پسرمو مرکز بهداشت بردم، کلی پیش دکتر خودش بردم، تو مسافرتها پیش دکترای شهرای دیگه بردم. سه هفته ی اول هم تحت نظر کلینیک مادر و کودک کانادا بود. یه جا حداقل باید بهمون میگفتن دیگه. چرا کسی نگفته. الان نمیدونم چیکار کنم برم از دکترش بپرسم اول.
من نمیدونم تصورم این بود که کسی که شیرمادر میده، همونو میده، اگه بچه سیر نشه یا وزنش کم باشه، دکتر میگه شیرکمکی هم بده. اینجا تو گهواره اینطوری برداشت کرده بودم