دخترم ۱۸روزش شد امروز ۱۸روز پر از چالش و استرس برایه یه مامان کم سن
مامان اولیا بیاین بگین ببینم چطور میگذره و گذشت برا شما این اوایل بچه داری و کم تجربگی

من اوایل حتی نمی تونستم مای بیبی کنم یا شیرش بدم
ولی الان حتی خودم میبرم حموم
همه مادر ها خصوصا بچه اول
سخته شونه
طبعیه
کم کم آدم راه میفته

میترسم هنوز تنها باشم مامانم رو نگه داشتم وقتی شیر میپره‌گلوش سکته میزنم شبا از ترس هزارتا چیز مسخره تا ۷ صبح میشینم خیلی سخته و ترسناک این اوایل صبح انقدر بهم فشار اومد ساعت ۶ صبح ناهار درست کردم خونه تمیز کردم دخترمم با مامانم فرستادم حمام خودم کارامو انجام دادم خیلی سخته😕

من بچه اولم ۱۶سالم بود بایه مادر شوهریکه اگه یه جای کارم میلنگید سریع تیکه بارم میکرد ی بارم نشد که بگه بچه هست یا ازم توقع کار کردن نمیداشت

واسه من سخت بود چون تاحالا تجربه حتی بغل کردن نوزادم نداشتم روزای اول پشیمونم بودم الان جونم به جونش وصله واسم همه کاراش شیرینه خیلی کمتر حس خستگی دارم

منم بچه اولم ۲۲سالم بود الان بچه دومم ۲۶سالم هست سخته اماشیرین هست