معاینه کرد تمام بدنم میگی آتیش جهنم شده بود ، ک دکترم زنگ زده بود گفتن دهانه رحمت هنوز بستس ی دفه دکترم گف من ۶ ونیم میام آمادش کنین برای سزارین ، همه بهم میگفتن طبیعی بیار ، طبیعی خوبه دردش همونجاس و از این حرفا ، وقتی ک این حرفو دکترم زد آب سرد ریخته شد روم از جفتشون ترسیده بودم ، ب ماما گفتم کدومش سخت تره با حالت التماس برگشت گفهر کدوم سختی های خودشو داره دیگ ،مامانم رف دستبند برای سزارین بگیرن ، شوهرمم زنگ زدن از خونه راه بیوفته
(اینو بگم من اگه از ی چیزی بترسم بدترینش پیش میاد واسم
سوند رو زدن خیلی سوخت ، از کمک پرستار پرسیدم من دارم درد جفتشو میکشم بهم بگو کدوم اسونتره همون انجام بدیم ،لیخند زد گف سزارین بهتره
حالم خوب نشد ولی همینکه استرس نداد بهم خوب بود ، حدود ی ساعت منتظر بودم جواب آزمایشا بیاد و آمپول فشار تاثیر ب شدت کرده بود
ساعت ی ربع ب ۷ بدون دیدن همسرم رفتم اتاق عمل
فضای سرد وحشتناک ، پر از سروصدا دکترا آقا و خانم بگو بخند بود بینشونو من فقد داشتم اشک میریختم ، دکتر اومد سوال پرسید امضا زدم
دکترم اومد بالا سرم گف چرا میکنی ، من فقد گفتم خانوم دکتر خواهش میکنم آروم باشه من خیلی میترسم الانم اینا رو مینویسم اشکام لبریز شدن از دردی ک کشیدم
فقد لایک کنید بالا بمونه♥️♥️
عزیزم چقدرررر شرایطت مثل من بود🥲
منم قرار بود طبیعی بیارم ، ۱۵ . ۱۶ ساعت درد کشیدم
ولی ب دنیا نیومد ک نیومد و سزارین شدم🥲❤️🩹
سوند ک درد نداره برای منو زد
من امروز سز شدم گفتم توروخدا تو اتاق عمل بزنید یعد بی حسی گفتن واااا سوند مگه چیه زدن خودمو شل کردم اصلا درد نداشت
بچه ها اون قسمت جوابا ام تو گهواده برای شما نمیاره؟؟؟
ادامش چیشد🥲خداروشکر الان سلامتی عزیزم
چه وضعیتی داشتی 🥲
کاش حداقل یکی این وسطا بهت روحیه میداد
بحث نمیکردی هی
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.