۱۴ پاسخ

و مننننننننننننننننی که هنوز درگیرم 🫠🤕
حاضرم ده بار دیگه زایمان کنم ولی این مشکل رو نداشته باشم خیلی بد 😬🥺

منم‌ فک‌ میکنم . خیلی‌ بد دردیه

حالا فکر کن من تا دوماه پیشم ادامه داشت😐😑😑😮‍💨
۸ مااااه درگیر بودم
مردمممم
هردو هفته یک هفته زجر میکشیدم😑😑
بدنم ضعیف شده بود مدام زخم میشد


واقعا انشاءالله کسی دچار نشه

افتضاحه افتضاااح

و منی ک الان درگیرشم و داغانم
امشبم مهمونی دعوتم نمیتونم بشینم اصن
برعکس چند روزه یکسره معده م کار می‌کنه روزی دوبار شاید
ی چند ماهی بود خوب شده بودم باز دوباره برگشته متاسفانه

آخ هیچی نگو آبجی من که دیگه مردم و زنده شدم بس که درد کشیدم پیش انواع دکترام رفتم

وای عزیزم منم بعد زایمان بواسیر گرفتم حالا چند روزه به زور دستشویی میکردم ببخشید ببخشید انگار مقعدم خیلی تنگ شده بود یبوست هم داشتم الان چند روزه دلم و کمرم خیلی زیاد درد می‌کنه به طوری که نمیتونم بشینم بنظرتون نمیدونم شقاق مقعده یا نه چند روز پیشم قالی شش متر بلند کردم یا از اونه دیشب رفتم دکتر اصلا فرقیم نکرده فقط گفت چیز سنگین بلند نکن

وای😭😭😭😭تف تو اون روزا ادم به همه جور مشکلی فک میکنه من هنوزم متوهم هستم همش نگرانم😭😭

مامان پسر شجاع😭من ک هرچی دارو مصرف میکنم خوب نمیشم😭

وای واقعا بده خیلی بد

چ بد تو بیمارستان خانمه بود زایمانس بامن بود من ک اخرش سز اورژانسی شدم ایشون طبیعی دنیا اورد ولی همین دردو داشت بدبخت تو ی اتاق بودیم از تخت اومد پایین بره دسشویی نتونست رو زمین نشست و گریه ازدردش منم کم مونده بود گریه کنم براش

شقایق مقعد علائمش چیه

بعد زایمان اینطوری شدین؟

وااای خیلی بده من انقدر اذیت بودم ولی خداروشکر به شقاق نرسید اما خیلییی سخت بود و گریه میکردم و بچه رو میدادم دست مامانم

تو خوبه ۳ ماهه اول کابوسه برات من ۹ ماه درگیر آخرش هم لیزر کردم

سوال های مرتبط

مامان آرسام مامان آرسام ۱۵ ماهگی
مامان امیر عباس 😍 مامان امیر عباس 😍 ۹ ماهگی
امشب پسرم از بس پیشم خندید و قهقهه زد یاد سال پیش افتادم این ماه ۶ماهم بود که باردار بودم دلم تنگ اون روزا شده نمیگم روزای شیرینی بود نمیگم راحت بودم از همه لحاظ نمیگم استرس نداشتم...
چرا همه ی این چیزا بود خوب مادر اولی بودم و استرس طبیعی بود هروقت میرفتم سونو همش استرس داشتم چیز بدی از وضعیتش بهم نگه یا هربار که میرفتم پیش دکترم واسه ضربان قلبش همش می‌ترسیدم نکنه قلبش نزنه؟؟!!
دست به ترک شکمم میکشم که چطوری من این موجود کوچولو رو ۹ ماه حمل کردم و همه جا با خودم بردم؟؟؟
با چه ذوق و شوقی کمدش رو چیدم لباساش رو گذاشتم کمدش رو تمیز کردم وای که چه روزایی بود 😍😍😍
ماه آخر رو هیچ وقت یادم نمیره چه قدر ذوق و شوق داشتم واسه دیدنش آخرین هفته ای که با مادرم رفتیم دکتر و رفتم تست حرکت اولیه رو دادم و گفتن برو تا سه شنبه دوباره بیا و سه شنبه بستریم کردن

چه قدر زود گذشت اون روزا نمی‌دونم چرا اینقدر دلتنگ اون روزا میشم هرچی نزدیک میشم به تولد یکسالگیش بیشتر دلم واسه اون روزا تنگ میشه🫶
اگه دفعه دوم مادر بشم سعی میکنم از همه لحظه هاش نهایت عشق و لذت رو ببرم کارایی که دفعه اول کردم رو نمیکنم از تموم لحظه ها عکس و فیلم میگیرم که یادگاری بمونه، نمیخوام دیگه حسرت چیزی رو بخورم ولی پارسال برام سالی بود که هیچ وقت فراموش نمیکنم 💖💖💖
خیلی خوشحالم واسه اومدنت به زندگیم مامانم خنده هاتو که می‌شنوم قند تو دلم آب میشه امیرعباسم