۸ پاسخ

بده خودش درست کنه بگو مگه پول میدی یه مبلغی هر ماه بگو پول تو جیبی بهت بده که لباس یا شلوار خواستی با پول خودت بخر ..
کارتهای شوهرم دست منه مسئول خرید منم دست شوهرم پول نمیدم..

ببین یه چند روزی قهر کن اگه میتونی برو خونه پدرت اگه نمیتونی اعتصاب کن غذا درست نکن سرویس نده بهش یعنی چی که از حقوق شوهرت خبر نداری و ماهی صدتومن بهت میده صدتومن بنداز جلوش بگو خودت بیشتر لازمت میشه

والا شوهرمن چندروز پیش طلای فروخته شده روخرید.... یه پول اومددستش. دادگوشی خریدم ..الانم گفتم پول بده تابرم خونه بابام وگرنه کارت خالی جایی نمیرم ۸۰۰ ریخت!..
والا برامن عالیه. فقط من مشکلم خونه نداشتنشه

درست نکن تختو

منم روزه میگم نت می خوام نخرید
تازه بیرون اومدیم
گفتم بچه ها داشت باش
بدون اینکه بدون چی می خوام
خریدم اومدم

خب همون موقع دوتا بر میداشتی

تقصیر خودته ،،،،، منم پدرشوهرم اینطوریه مادرشوهرم به بهانه های علکی ازش پول میگیره جمع میکنه 😂 وقتی مرد خسیس باشه زنم نباید باهاش رو راست باشه ،،،، مثله اندازه یه تومن مرغ میخره علکی میگه یکو پونصد شد ،،، یا قرعه کشی شرکت میکنه

بگو وقتی پول ندارم از کجا بیارم درستش کنم
یعنی ماهیانه بهت پول نمیده؟!

سوال های مرتبط

مامان آوین و رادین مامان آوین و رادین ۳ ماهگی
سلام مامانا یه مشورت ازتون میخام, من شاغلم و پسرم از ۹ ماهگی تا الان پرستار داشته و خانوم خوب و قابل اعتماده، جند ساله پیش پسرمه، الان باردارم آخر تیر ماه دیگه زایمان میکنم و ۹ ماخ خونه هستم، حقوق ندارم تا ۶ ماه بعد ۶ ماه نامین اجتماعی یه مبلغ کم میده نصف حقوقم میده، حالا این پرستاره خودش و بچه ش تنهاس و شوهر نداره و خرج زندگی میده قطعا تو این ۹ ماه میره سرکار و بیکار نمیمونه، به همسرم میگم این مدت که من خونه ام پول کامل هر ماه این خانوم بدیم نهایت چند ساعت در روز بیاد کمک و هم بتونم نگهش دارم واسه بچه دومم، بعد معلوم نیست پرستار خوب پیدا کنم یا نه، میگه نه ،چون حقوق خودش که کامل واسه قسط خونه و خورد و خوراک و.. میره و باید قسط وام های منم تا ۶ ماه که من خونه ام بده، تازه خودمم و پدرو مادرم بیمه تکمیلی کردم چون این مدت سرکار نیستم باید دستی حداقل سه و نیم هر ماه پول بیمه تکمیلی بدم. حالا همسرم میگه سخت میشه ماهی ۷ تومن تو این دوران مرخصی که سرکار نمیری پول پرستار بدیم ، بعدا اگه این خانوم رفت سرکار یکی دیگه پیدا می‌کنیم ولی من به شدت استرس دارم نتونم کس مطمن پیدا کنم، نمیدونم چکار کنم ،خودم یه مقدار پس انداز مخفی دارم که تا حالا رو نکردم واسه خودم هست ،نمیدونم چکار کنم ،هزینه پرستار این ۹ ماه بدم گه بمونه میشه نزدیک ۶۰ تومن، یا بگم نیاد از تیر ماه،؟ چند روزه بشدت فکرم درگیر این موضوعه
مامان گل پسر مامان گل پسر ۴ سالگی
خانما مدت هاست که با پسرم یه مشکلی پیدا کردم نمی‌دونم شما هم بچه هاتون اینجوری هستن یا نه ، مثلا تو فریزر چند تا بستنی داشتیم یه مدلشو پسرم اصلا دوست نداره شوهرم از اون مدل دوتا خریده بود یکی برای خودش یکی برای من ، اومد تو اتاق گفت برای پسرمون یه بستنی که دوست داره بهش دادم بخوره خودمم اون مدلی که دوست داریم خوردم تو هم برو بخور ، من گفتم باشه رفتم بخورم پسرم تا تو دست من دید گفت منم این مدلی می‌خوام گفتم عزیزم تو که از اینا نمیخوردی گفت نه می‌خوام بخورم منم بهش دادم بستنی خودشم نصفه نیمه گذاشت کنار ، یا مثلا یه میوه هوس میکنم میگم پسرم تو هم میخوری میگه نه وقتی من برای خودم میارم میاد میوه منو برمیداره، یا مثلا هر روز عصر بهش یه لیوان شیر میدم که تازه با کلی اصرار میخوره علاقه نداره ولی چون براش مفیده با هر ترفندی که شده بهش میدم ، حالا اگر من برای خودم یه لیوان شیر بریزم میگه نخور الان تمام میشه میگم خوب تمام بشه دوباره میخریم میگه نه نخور ، جالب اینجاست که فقط هم در مورد من اینطوریه کاری به باباش نداره، چند روز پیش دلم هوس گیلاس کردم دیگه آخراش بود، برای پسرم ریختم تو بشقاب بهش دادم برای خودمم جدا ریختم تو بشقاب رفتم بشینم بخورم ، میگه مامان نخور تمام میشه میگم خوب تمام بشه میوه و خوراکی برای خوردنه دوباره میخریم ، حالا هیچ وقت هم شوهرم یا پدرم یا پدر شوهرم اصلا خسیس نیستن که بگم یاد گرفته نمی‌دونم این چرا اینقدر خسیسه ، بخدا هر خوراکی که تو خونمون میخواد تموم بشه تا قبل از این که تمام بشه میخریم میزاریم شاید الان شما بگید خوب بچست بزار بخوره ، نوش جونش بخوره اما قرار نیست من همیشه از حق طبیعی خودم بگذرم و بیشترم برای آیندش نگرانم که نکنه ای خصلت تو وجودش بمونه
مامان آقاکیان مامان آقاکیان ۴ سالگی
سلام مامان ها تو رو خدا اگه تجربه ای دارین بهم بگین چیکار کنم
پسرم از همون کوچیکی هرکی میومد خونمون گریه میکرد که یا نره یا من باهاش میرم بخصوص مادرم و مادرشوهرم خیلی میچسبید به این دو نفر که من زیاد نمیذارم مادرم و مادرشوهرم بیان خونمون میگم کیان اینجوری میکنه من خوشم نمیاد نیاید تا از سرش بیوفته آخه مادرم میدونه من عصبی میشم درکم میکنه ولی مادرشوهرم انگار از خداشه کیان تا میگه نرو اینم کلا چطر میشه خونمون.
وقتیم بریم خونه مادرشوهرم یا مادرم گریه میکنه که من میمونم اینجا که من اصلا دوست ندارم بدون من جایی بمونه با هزار کلک باباش میارتش هردفعه ولی خب من همش استرس دارم که یه وقت نمونه.
الان مادرم بعد قرنی اومد خونمون قبلش کلی باهاش صحبت کردم که وقتی خواست بره گریه نکن ولی انقدر گریه کرد که آخر مادرم مجبور شد با خودش ببرتش. من الان باردارم فردا روز بخوام مادرم هی بیاد بهم سر بزنه این بچه اینجوری کنه من چیکار کنم به خدا دیگه نمیدونم چیکارش کنم