اصلا غیر عادی نیست
منم زایمان اولم موقع پسرم اصلا حس مادرانه بهش نداشتم دوستش داشتم نگران و مراقبش بودم ولی واقعا فکر میکردم بچه یکی دیگس حتی یادمه نزدیک عید داشتیم با همسرم خونه تکونی میکردیم کلا فراموش کرده بودم بچه دارم یهو از صدای گریه اش به خودم اومدم و دلم ریخت،شبا بیدار میشدم و کنار خودم میدیدمش میترسیدم انگار تازه بهم گفته بودن این بچته
یازده سال گذشته الان پسرم بزرگ شده و هم قد خودمه هنوز یه وقتایی حس میکنم دوستمه یا داداشمه😄ولی واقعا دوسش دارم و براش هیچی کم نذاشتم،اما چون موقع زایمانم خوب درک نشدم الانا که فکر میکنم تا چهار سالگی پسرم حالم بد بود و اون موقع من از افسردگی زایمان چیزی نمیدونستم
برای بچه دومم آگاه تر بودم و سعی کردم خودم به شوهرم آگاهی بدم و مراقب حال خودم باشم
الان خوبم
شما هم نگران نباش برطرف میشه،روزای سختیه ولی میگذره و فراموش میشه
منم مثل شمام
عزیزم سخته مادری
افسردگی گرفتی ب نظرم
خسته شدی
بعضیا تحمل شون زیاده شما تحمل ت کمه
یا اینکه پنج سالم میخواستی یخورده عجیبه ... با یه روانشناس مشورت کن عزیزم.... همه ی مامانا بیخوابی و بی اعصابی دارن ولی نفسشون ب نفس بچه بنده .
بیشتر براش وقت بزار قطعا تو وجود تو شکل گرفته و بزرگ شده مادرشی پس خیلی دوسش داری و اون از الان تا موقعی که نوه هم داشته باشه به تو احتیاج داره به این چیزا فکر نکن❤
اقسردگی پس از زایمان نگرفتی؟ خودت خواستی دیگه نباید اون طفل معصومو مقصر همهی کمبود و گشت و گذار هات بدونی.
عادیه بمرور درست میشه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.