۱۳ پاسخ

منم همین طورم، اوایل کاملا حرص میخوردم، یه بار پدرشوهرم موقع شیر خوردن بالاسرم وایساده بود و قریون صدقه ش میرفت گفتم اینطوری نمی‌خوابه، گوش نکرد و نهایتا بچه خواب زده شد، منم خیلی محترمانه به مادرشوهرم گله کردم و گفتم اگر نوه تون دوست دارید آرامش مادرش براتون باید مهم باشه چون بچه از مادر انرژی میگیره، یه کم بهتر شدن ولی هنوز یه حرص هایی دارم ، بچه م نوه اوله و کاری هم نمیشه کرد، من دیگه وقتی میخوان ازم بگیرنش با لحنی که انگار دارم با بچه م حرف میزنم میگم نه یه کم بغل مامان باشه، مامان دلش تنگ شده و...

من جای تو بودم سجده شکر میکردم ، از فرصتت استفاده کن و استراحت کن

حق داری ولی چ میشه کرد ولی سعی کن بیشتر بگیریش بچه پیش مادر بیشتر ارامش داره

منم برای اولی حساس بودم حالا دومی از خدامه یکی بغل کنه من استراحت کنم

مني که بچه دوممه و وقتی مادر شوهرم میگیرش از خدامه🤣 استفاده کن گلم تایمی که اونا میگیرن برو استراحت کن دراز بکش بخواب گوشی گردی کن اونام کم کم خسته میشن همه اش میفته گردن خودت

من باشم اصلا نمیدم بغل کسی. من فقط بغل پدرشوهر مادرشوهرم میدم اونم میشینم بالاسرشون ی وقت بد نگیرن دستشون ی وقت چیزی نزارن دهنش ی وقت ننشوننش ی وقت ندنش دست کسی دیگه. سر بچم با احدی شوخی و رودربایستی ندارم. همه باید اینو بدونن

من میرم خونه پدرم همین طوری خاله هاش ازم میگیرن دیگه نمیدن تا موقعه شیر حتی پوشکشم خاله هاش عوض میکنن چندان حساسیت نشون نمیدم چون خاله هاش مادرن بچه بزرگ کردن
من راضیم چون میتونم کمی استراحت کنم اما خونه مادر شوهرم نه فقط یخورده نگهش میدارن

واقعا خوش به حالت واقعاااا

من واسه بچه اولم از دو ماهگیش میرفتم سرکار بچه ام یک هفته پیش مامانم و یک هفته پیش مادرشوهرم بود تا عصر و گاهیم تا شب و من خیلی خوشحال بودم که دوستش دارن و مراقبشن
حساسیت نشون نده اونها تجربه شون از ما بیشتره

حساس نباش از خداتم باشه، من آرزو دارم بچمو نگه دارن تا به کارهام برسم یا بخوابم😫

من بودم کلشونو ماچ میکردم 😅
از خدامه یکی دوساعت بچم بگیره با خیال راحت بخوابم
یا کارامو بکنم
خواهر مشکل تو آرزوی ماااااست

خواهر آدم نمیتونه به خانواده شوهر بگه زود بهشون برمیخوره

خانواده شوهر منم همینطورن وقتی میرم خونشون بچم همش پیششونه اینک چیز بدی نیس دوسش دارن حساس هم نباش

سوال های مرتبط

مامان امیر رضا👼🏻🍼 مامان امیر رضا👼🏻🍼 ۴ ماهگی
مامانا راهنمایم میکنید؟
ببینید من الان یکساله اومدم خونه خودم
۸ماه عقد بودم چون سخت گذشت زود اومدیم خونه خودمون بعد اون هشت ماه من فقط سر خرید عقدم بیرون رفتم یکی دوبار دیگهاین یکساله اولاش ک حامله بودم شکم نداشتم کمو بیش میرفتم از ۶ ماهگی ب بعد ب کل تنها بودم تو خونه الانم ک بچم تو ۴ ماه بازم همش تو خونم
مثلا بیرون رفتنم اینجوریه ک از خونه میرم تو خونه ای دیگه از خونه خودم میرم خونه مامانم یا مادر شوهرم همش تو خونم
حالا دردم اینه من یادم رفت بود کالسکه بگیرم رو سیسمونی همچی گرفتم الا کالسکه شوهرم زیر بار نمیرفت بخره میگفت وظیفه مامانت ایناس دیگه منم روم نمیشد بهشون بگم ب پدر مادرم با هزار خواهش و زور یکی سفارش داده شوهرم ولی اینجایی ک منو همسرم زندگی میکنیم از خانواده ام دور تو شهر غریب ازدواج کردم تقریبا
اینجا کوهستانیه خیلی هوا سرده مثل شمال مثل لواسون ک همیشه سرد
بعد بچه منم تو چهارماه هنوز چهار تکمیل نکرده
بنظرتون روزا ببرمش یکم با کالسکه بیرون مریض میشه ؟؟🥲
مثلا ظهرا اینجا همیشه هوا ابریه
ولی نزدیک ب یکساله ب کوب خونم واقعا کلافم هیج تفریحی جز خونه مامانم و مادر شوهرم ک کلی تیکه میندازه ندارم
اگه بچمو ببرم سرما بخوره بدبختی شوهرم غر غر میکنه 😭