۹ پاسخ

خدا نخواد هیچ برگی از درخت نمیفته من یکارای ی اتفاقای تو بارداری برام افتاده نگران نباش

عزیزم یه مدت غذاهای راحت بخورید
خدایی نکرده بهت فشار میادا

یه مدت سخت نگیر فقط اشپزی کن یخورده بیشتر درست کن دو وعده بشه
ظرفارم بگو شوهرت بشوره باید درک کنه دیگه واقعا سرایط سختیه
منم همینطور بودم شوهرم میدید سختمه همکاری میکرد

حداقل تا هفته ۳۰خیلی رعایت کن
اگه مجبوری کار کنی فقط در حد غذا درست کردن باشه اونم غذای راحت
عزیزم ما که سرکلاژیم شرایطمون فرق داره با بارداری معمولی

مثل منی هر روزم با استرس میگذره که اتفاقی نیوفته برام

نمیدونم چیکار کنم
مامانمم امروز خیلی ناراحت و عصبیم کرد
شهرستانه فقط زنگ میزنه میگه بخواب بخواب تکون نخون
اخه اگه من بخوابم کی کارامو میکنه از گشنگی میمیرم....
از اول بارداریم تا الان اصلا کمکم نبوده فقط ناراحتم میکنه...با حرفاش...
دوهفته رفتم پیشش همش درازکش بودم به تنهایی ناهار درست میکرد خسته شد... دوماغش باد کرد که خسته شدم
گفتم برم خونه خودم که بهتره... برگشتم اومدم حالا هم فقط ادمو بهم میریزه

عزیزم فقط اشپزی کن سعی کن دراز بکشی بیشتر بخودت فشار نیار

من دوستم رعایت نکرد کیسه ابش ترکیه،فانل شد،منم کارم زیاده ولی انجام نمیدم،بزار بمونه کم کم،،

از الان به بعد بچه وزن میگیره کارت سخت میشه رعایت کن خونه کثیف بالاخره تمیز میشه خودتو عذاب نده با کمک شوهرت آشپزی کن فقط بقیه رو بسپر شوهرت انجام بده

سوال های مرتبط

مامان مرسانا مامان مرسانا هفته بیست‌وهشتم بارداری