سلام مامانای عزیزم
خواستم تجربه از شیر گرفتن براتون بگم شاید بدرد یکی خورد
پسر من بشدت به شیر وابسته بود ولی خداروشکر الان ۵ روزه گرفتمش
اول اینکه بچه باید سالم باشه سرما نخورده باشه و مریض نباشه
دوم اینکه خودتون از لحاظ روحی و روانی در ارامش باشید که بتونید به اعصاب خودتون مسلط باشید برای اینکه بچه لجبازی وپرخاشگری ممکنه بکنه
سوم اینکه اخر هفته باشه که همسرتون در کنار باشه یا اگر همسرتون نیست کمکی داشته باشید
ودر اخر خوراکی های که بچه دوس داره لطفا مفید باشه آبمیوه طبیعی و شیر سیس رایس و میوه تهیه کنید
من چسب برق زدم و گفتم بوو شده و هر وقت اومد سمتم گفتم بوو شده و بوس میکرد میرفت چون موقع خواب باشیر میخوابید کمی گریه کرد ولی چون بازی کردیم باهاش خسته شد خوابید و شب اول تو خواب عمق شیر دادم بهش ولی از فرداش دیگه ندادم و هروقت دخواست شیر میکر بهش نشون میدادم و چسب که میدید یکم بغل میکرد بوس میکرد میرفت ولی موقع خواب همچنان لجبازی و کمی گریه میکنه میخوابه فعلا غذاش زیادتر نشد گاهی کمتر هم میخوره اما حواستون باشه عصبی میشه دعواش نکنید حواسشو پرت کنید الان چون هوا گرمه بیرون نبرید داخل خونه باشه که خنک یا اینکه شب ببرید بیرون
اینو یادم رفت بگم دو شب اول نصفه شب که بیدار میشد موز آبمیوه میدادم و از شب های دیگه اب دادم ولی ۱۱ میخوابه تا ۵ یا ۶ صب قبلا همین ساعت بیدار میشد با این تفاوت مدام شیر میخورد تا صب

۳ پاسخ

من ک دارم کم کم میگیرم تاشهریور دیگه ندم من شب ت خاب میخوره چن بارم بیدارمیشه گریه

واااااي عزيزم مرسي از توضيحاتت 🌹🌹🌹، من شهريور ميخوام از شير بگيرمش شديدا استرس دارم😫 هفته دوم شهريور كه تعطيلات داره ميخوام كل هفته مرخصي بگيرم سركار نرم بمونم از شير بگيرمش به اميد خدا

من یه وعده میدم ولی انقد هوا گرمه که میترسم مریض بشه اگر قطع کنم

سوال های مرتبط

مامان reza مامان reza ۲ سالگی
تجربه از شیر گرفتن من همون اول سینه سمت چپم از سینه سمت راستم کمتر شیر داشت برا همین اول اونی که کمتر شیر داشتو قطع کردم دقیق 10محرم بود که ی سینمو بهش ندادم پسرم دقیق 1سالو 9ماه داشت بعدش کم کم تو طول روز قطع کرم یعنی تا چند روز صبح که بیدار میشد بهش شیر میدادم تو طول شبم شیر بهش میدادم صبح که بیدار میشد شیر بهش میدادم تا 12ظهر و بعدش موقع خواب که ساعت 2ونیم 3میشد باز شیر می‌خورد تا چند روز همین روش و انجام دادم بعدش ظهر که از خواب بیدار میشد بهش شیر نمی‌دادم تا شب یا موقع خواب همونجوری ادامه دادم تا شد صبح که از خواب بلند میشد و ظهر که می‌خوابید و شب موقع خواب شیر نصف شبم مثلا طول شب اگه دوبار یا سه بار بلند میشد بهش شیر میدادم بعد شیر صبح قطع کردم تا چند روز بعد شیر ظهر که می‌خوابید بعد شیر شب که می‌خوابید دگه با شیر پاستوریزه کیک تخم مرغ .گردو بادم پسته آسیاب میکرم طول روز یا شب موقع خواب بهش میدادم براش لالایی میزاشتم یا با ی چیزی سرگرمش میکرم مثلا ی پاکن براش گرفتم اونو خیلی دوست داشت تو دستش می‌گرفت باهاش سرگرم بود تا می‌خوابید چون وابسته به شیر شب بود فقط با شیر می‌خوابید اینم بگم طول شیردهی بعضی وقتا که میدونستم گیجه همین که بهش شیر میدادم چشماشو که می‌بست فوری سینمو در می‌آوردم میزاشتم رو بالشت کنارش میخوابیدم تا بخوابه
مامان سورنا مامان سورنا ۲ سالگی
سلام دوستان
میخوام از تجربه خودم برای از شیر گرفتن بهتون بگم که خب پیش نیازش اول اینه که حال روحی خودتون خوب و بالا نگه دارید
من اول سعی کردم پسرمو از اتاق خودمن ببرم تو اتاق خودش بخوابه آذر ماه سال پیش اینکار و مرذم زمانی که ۱۹ ماهه بود چند شب اول من پیشش خوابیدم از شبای بعد خوابش که میبرد میرفتم اتاق خودمون و هر وقت بیدار میشد میرفتم شیر میدادم و بر میگشتم
از اول اسفند ماه گذشته وعده های بعد از صبحانه تا زمان خواب ظهرشو قطع کردم و برای خواب ظهر شیر میخورد و اگه عصر هم شیر میخواست میدادم دو هفته که گذشت وعده های عصر تا خواب شب رو هم قطع کردم
و برای خواب ظهر و خواب شب و حین خواب شب شیر میدادم
تا اینکه از خواب شب ۳۱ ام فروردین بهش گفتم ممه رفته و دیگه اخ شده با ماژیک سیاه سر سینه هامو سیاه مردم و وقتی دید گفت اوف و اه اه و رفت رو تشکش دراز کشید من و پدرش کنارش دراز کشیدیم و هیچ حرف و حرکتی نکردیم وانمود کردیم خوابیدیم اونم یواش یواش بعد از بک ساعت خوابید بدون هیچ کمکی و شد شب اول
ساعتای پنج صبح بیدار شد و شیر میخواست کلی گریه کرد ولی تا سینمو دید گفت اوف و اه اه و دیگه نخواست و ازم پنکیک خواست درست کردم خورد و رفت بازی تا حدودای ساعت ده صبح تو بغلم خوابید تا دو ساعت بعدشم بیدار شد بازی مرد تا حدودای ساعت ۷ عصر تو ماشین بودیم خوابید تا ساعت ۹ شب که بیدار شد پلو خورد و خوابید تا صبح فقط یکبار بیدار شد برای شیر که بهش آب دادم و خوابید از فرداشم هر وقت شیر خواست نشونش دادم گفتم اه شده دیگه رفت پی مارش امروز سه روزه قطع شیر انجام شده
و کثمن فقط روز اول درد سینه داشتم که با مسکن اوکی شد
خواستم تجربمو بهتون انتقال بدم تا شما هم مثل من راحت این مرحله رو رد کنید
مامان جوجه مامان جوجه ۲ سالگی
از شیر گرفتن بچه 🙂

پارت۱:

سلام به همه ی مامانا و خداقوت از بچه داری ،میخوام تجربه ی خودم از شیر گرفتن بچه رو باشماها هم در میون بزارم شاید مادری مثل من استرس از شیر گرفتن داشته باشه و یا اینکه ندونه از کجا و چجوری شروع کنه ، میخوام کامل از اولش براتون بگم🙂♥️

( بچه ی
من به سینه م به شدت وابسته بود طوری که هر نیم ساعت یه بار باید بهش شیر میدادم😕😏)
از یکماه بیشتره که تصمیم گرفتم بچه مو از شیر بگیرم روز اول تایم ظهر صبح تا ظهر رو یه وعده رو کم کردم ، روز دوم یه وعده ی دیگه رو تا یه هفته این روند کم کردن رو ادامه دادم پایان هفته که شد دیگه کامل تایم بعداز صبحانه تا ناهار بهش ندادم
هفته ی دیگه به همین روند تایم ناهار تا شام رو کم و سپس قطع کردم
این روند رو تا دو هفته ی دیگه ادامه دادم
یعنی تایم صبحانه( بعداز خواب)
ناهار قبل و بعداز خواب
شام (قبل از خواب)
اینجوری شده بود که بچه م فقط موقع خواب شیر میخواست و بدون شیر نمیتونست بخوابه!!!!
که
۴روز پیش تصمیم گرفتم اونم ترک بدم ، روز اول تایم صبح رو بهش دادم ولی ظهر نه( منظورم برای خواب ظهره) یه عالمه بی تابی کرد و خیلی خوابش میومد ولی بهش ندادم و ظهر نخوابید و خیلی گریه و بی تابی میکرد منم بردمش مغازه و براش خوراکی خریدم توی خیابون میچرخوندم ولی بچه م طفلک خسته ی خسته بود وخوابش میمومد😔🥺 ولی من مقاومت کردم
این روند تا شب ادامه دادم، شام خورد و الان موقع خوابش بود ولی نمیتونست بدون ممه بخوابه ساعت نزدیک ۱۲شب شده بود ولی از صبح نخوابیده بود و بلند بلند گریه و بی تابی میکرد منم براش با گوشی کارتونی که دوست داره گذاشتم هم نگاه میکرد و هم بی تاب بود و باز مقاومت کردم تا اینکه در حین کارتون دیدن خوابش برد🥺
مامان دخترم مامان دخترم ۲ سالگی
تجربه از شیر گرفتنم رو میزارم امیدوارم بدردتون بخون؛برای من خداروشکر خیلی خوب گذشت با این روش ها
قطره تلخک گرفتم و زدم به سینه هام؛دخترم که اومد سراغشون گفتم تلخ شدن اقلی شدن؛ رفت...دوباره اومد سراغ حواسشو پرت کردم و گفتم بیا بخور ببین تلخ شدن؛اومد خورد گفت اییییی مامان اقلی شدن بد شدن؛دیگه نیومد سمتشون اصلااااااا....خوراکی های مورد علاقشو خریدم مثل تخمه بستنی ژله هندونه؛هروقت میدیدم بی حوصله شده بهش میدادم
زیاد باهاش بازی میکردم و اینکه هروز بعدازظهر یا میبردمش خانه بازی یا باغ وحش؛کلی دوس داشت و خسته میشد و کلا شیر یادش میرفت؛و اما موقع خواب....دختر من بشدت وابسته بود ینی با شیر میخوابید؛اومدم کتاب داستانای مختلف به سلیقه خودش براش خریدم؛شبها یک ساعت قبل خواب تو جاش درازش میکردمو براش کتاب داستان میخوندم تا خسته میشد؛۸ تا کتاب داستان خریدم؛هرشب هر ۸ تاشو میخوندم؛تا اینکه میخوابید؛؛
روز دوم از خواب بیدار شد یکم بهانه گرفت ولی تا گفتم تلخ بیا بخور گفت نه و دیگه اصلا نیومد سراغشون
و بشدت راضی ام ک یهویی از شیر گرفتم
اصلا هم آسیب ندید دخترمیا گریه کنه
ب شمام پیشنهاد میدم امتحان کنید این روشارو واقعا جواب میده
و هنوزم شبا براش کتاب قصه میخونم و میخوابه
الان دو هفته س کامل از شیر گرفتمش