و بلاخره منم زایمان کردم تو هفته ۳۸
شنبه صبح ک بیدار شدم ی ذره اندازه سکه خون دیدم تو کاسه توالت
رفتم بیمارستان معاینه کردن ی سانت بودم بعد یادم اومدم از صبح حرکاتش حس نکردم آن اس تی گرفتن ضربان قلبش انگار اوکی نبود دوباره گرفتن دومی خوب بود ولی بخاطر خون بستری کرد دکترم ک زایمان کنم
بعدش ساعت ۴ ک بستری کردن آمپول فشار زدن درد نداشتم هی میومدن نوار قلبشو چک میکردن پچ پچ میکردن میرفتن بیرون تا ساعت ۹ونیم اینا ک من شک کردم اینا چرا اینقد چک میکنن و پچ پچ میکنن ازشون سوال میکردم چیزی نمی‌گفتن تا اینکه زنگ دکترم زدم گفتم قضیه چیه گف نگران نباش نوار قلبش اوکی نیس هی ضربان قلبش افت میکنه باید اورژانسی سز بشی .گفتم نمیشه سز نکنیم گف نه ریسک داره اگه ۸سانت بودی باز ی چیزی ولی ۳ سانت شدی ریسکش خیلی بالاس
خلاصه ک هیچی دیگه سز اورژانسی شدم من دوتا طبیعی داشتم خیییییلی خیلی بهتر بود از سز
سزارین دردش خیلی بده ‌ولی طبیعی دردش همون دو س ساعت اوله
امیدوارم همگی ی زایمان خوب داشته باشین
اینم دخملی

تصویر
۱۶ پاسخ

عزیزم دکترتون خانم دکتر مبصری بود؟

مبارک باشه عزیزم زیر سایه ی پدر مادر بزرگ شه

مبارک باشه عزیزم این نور الهی 💝بله سزارین تو بیشتر موارد دردش بیشتره
بعضی موارد هست که درد ندارن زیاد
خداروشکر صحیح و سالم اومد بغلت این مهمه عب نداره دردا خوب میشن

مبارک باشه عزیزم 🥰❤️

مبارک باشه عزیزم

عزیزم مبارکت باشه خوش قدم باشه برات ❤️

خوش قدم باشه عزیزم

مبارکت باشه به سلامتی

زیر سایه پدر و مادرش بزرگ بشه انشالله

مبارکهه

طبیعی یا سزارین

خوش قدم باشه خداحفظش کنه ❤

ووووی خداااا عزیزم خدا حفظش کنه ماشالا بهش 🧿🧿🧿😍😍😍

ای جانم بسلامتی عزیزم

مبارکت 🥰

خوش قدم باشه

سوال های مرتبط

مامان محمدرافع💙 مامان محمدرافع💙 ۵ ماهگی
تجربه من از زایمان طبیعی 1
من ساعت ۱۰ ۲۸اردیبهشت بیدار شدم احساس ابریزش کردم قشنگ لای پام خیس میشد پاشدم رفتم سرویس تخلیه کردم نوار گذاشتم راه رفتم دیدم بازم میریزه سریع به شوهرم گفتم اماده شه بریم ساعت ۱۱همونجا بودم سریع معاینه کرد گفت نه کیسه ابت پاره نشده من گفتم حرکاتش کمه گفت برو ابمیوه بخور راه برو بیا نوار قلب‌بگیرم ی نیم ساعتی طول کشید تا صدام  بزنه نوارقلب گرفت گفت خیلی بده ضربان قلبش افت داره دوباره میگیرم دوباره گرفت بازم  افت داشت گفت باید بستری شی برای زایمان اول بهت ی سرم میزنم اگه ضربانش خوب نشد میبریم سزارین اگه خوب شد کمکت میکنیم طبیعی زایمان کنی
سرم رو زدن و نوار قلب گرفتن گفت خوبه امپول فشار میزنیم طبیعی زایمان کنی ساعت ۲ رفت منم یکم بخاطر معاینه درد داشتم رو تخت دراز کشیدم خیلی خوابم میامد توحالت توهم بودم😂
یهو دیدم ابجیم آمد تعجب کردم اخه نمیذاشتن کسی بیاد حالم بهتر شد تا ساعت ۳ منو ابجیم نشسته بودیم آمد گفت ی سزارین اورژانسی داشتن واسه همین دیر آمد سرم و که وصل کردن از همون لحظه ی دردی گرفت تو همه جام🥲بقیشو الان مینویسم
مامان پرنیا مامان پرنیا ۵ ماهگی
سلام اومدم تجربه زایمان براتون بگم راس من از هشت هفتگی فشارم هی بالامیرف تا۱۵ تااینک انومالی رفتم با یکی از دوستای گهواره ایم من آشنا کرد پیش خانوم دکتر برام قرص فشار نوشت روز یکی هر دوازده ساعت نصف خلاصه می‌خوردم تااینک ۲۵هفته شدم بخاطر درد زیر دل اینا رفتم گف ک عفونت اینا باید بستری شی بستریم کردن باز ۳۰هفته فشارم ودرد زیر دلم خیلی ترسیده بودم ک زایمان کنم تواین هفته خلاصه آمپول ریه زدم اینا خداروشکر بخیر گذاشت تااینک ی هفته بعدش رفتم بدکترم گفتم باوجود قرص باز فشارم بالا گف روزی دوتا بخور آبپز بدون نمک ادویه نخور گفتم باشه خلاصه تااینک شد۳۵هفته رفتم نوار قلب گف ک برااطمینان بگیرم بخاطر فشارم گرفتم خوب بود اما فشار بالا آزمایش اینا دادم قرصم شد س تا گفتن بستری گفتم نمیخوام خلاصه فرداش باز رفتم آزمایش بردم نوار قلب دادم خوب بود اما باز فشار۱۴گف بهتر شده مراقب باش خلاصه تااینک۳۵/۵روز شدم شوهرم شبکار بود صبش پدرش زنگ زد ک حقوقم گرفتن فلان قسط ندادین چکار کردید منم ناراحت شدم ک چرااینجوری شد
مامان لیانا مامان لیانا ۷ ماهگی
۱۰ ب خاطر حال بدی ک داشتم اسهال و استفراغ داشتم بچه تکون نمی‌خورد رفتم بیمارستان گفتن قلبش خیلی ضعیفه معاینه کردن گفتن برو خونه فردا بیا
فرداش از صبح دل درد گرفتم هعی می‌گرفت ول می‌کرد تا افطار،ک دیگه رفتم بیمارستان ولی بستری نمیکردن نوار قلب از بچه گرفتن گفتن خیلی تکون میخوره نوشابه بخور راه برو و بیا تا دوباره نوار قلب بگیریم و ۱ سانت باز شدی
رفتم پله و راه رفتم و دوباره رفتم معاینه ک کرد گفت کیسه آبت پاره شده الان باید بستری شی ۲ سانت ولی باز شدی. ساعت ۱۰ شب بستری کردن تا ساعت ۱۱ گفت تازه ۳سانت باز شدی و امپول فشار زدن ک دردام تا ۱۲ خیلی بیشتر شد
۱۲ و ربع ک شد ۵ سانت باز بودم ولی بچه داشت بدنیا میومد و گفتن فولی من اصلا جیغ نمیزدم و سعی کردم بیشتر زور بزنم تموم توانم گذاشتم واس زور زدن
ک ۱۲ونیم بچه داشن فشار میورد دکتر گفت دیگ زور نزن ولی نتونستم و بچه بدنیا اومد ولی چون زور اضافه زدم و دهانه رحم ۵ سانت فقط باز بود پاره شد و بخیه زدن
مامانی گلی ک میخاید زایمان کنید سعی کنید جیغ نزنید ک دیگ‌توانی واسه زور زدن نداشته باشید
مامان دیان😻 مامان دیان😻 ۲ ماهگی
پارت 4
من کلی زور میدادم اومدن نگا کردن گفتن افرین همینطور ادامه بده تا ی ساعت زایمان میکنی من همینطور ادامه دادم نیم ساعت نکشید ک زایمان کردم خیلی زور دادم اخرش ت تختی ک بستری بودم گف سرش دیده شد میتونی بری اتاق عمل گفتم اره پاشدیم رفتیم اتاق عمل ی چن دیقه زور دادم گفتن عالی هستی ادامه بده ادامه دادم و با ی فشار محکم زایمان کردم خیلی راحت ب دنیا اومد ینی 1ساعت نکشید ک درد زایمان بکشم ت بیمارستان همون دکتری ک بهم گف ت3سانتی بستری نمیکنمت منو زایمان کرد گف متوجهی ک چقد راحت و خوب زایمان کردی گفتم اره من هچ دردی زایمانی نداشتم بچه رو برداشتن از شکمم حالم خیلی خوب بود باهاشون حف میزدم گفتم وزن بچم چقدره گفتن۲۷٠٠بد ماما گف ت شوهرت انقد گریه کرده ک همسرم و مامانم فقد بیرون گریه میکردن من خوب بودم ولی
بعداش بخیه هامو زد خیلی کشید بخیه هامو بزنه درسته بی حسی زد حس نکردم ولی اخراش حس میکردم خیلی کشید برام تا بخیه رو بزنه خلاصه تم شد رفتیم بستری با بچم حالم خوب بود
پارت 5هم حس