با اینکه چند تا کتاب دیگه تو ذهنم بود و دنبالشون میگشتم تو قفسه نمیدونم چطور شد که این کتاب و بدون آشنایی قبلی برداشتم
بدون اختیار اول از این شروع کردم و همین الان تمومش کردم و عاشقش شدم ... 🥺🥺
خیلی خیلی خیلی خیلی قشنگ بودددد و کیف کردم 😍😍🥰🥰😭😭
اصلا کلا ذاتن عاشق زن های قوی ام 💪 از دیدن زن های قویییییی و استوار و اینقدرررررررر تاثیر گذار و مفید کیففففف میکنم💪 و لذت میبرم از اینکه احساس ضعف نداشتن خودشونو به زن بودن و ضعیف بودن و تکلیف نداشتن محدود نکردن همونطور که تو کتاب دا از شخصیت سیده زهرا کیف کردم و عاشقش شدم 😍😍🥰🥰
نمیدونم چرا....
خداروشکر میکنم که با این کتاب و این بانوی بزرگ آشنا شدم
هر کدوم از کتاب مربوط به شهدا رو که میخونی انگار یه نهال توی وجودت جوونه میزنه و رشد میکنه☘️☘️
نهال امید🌱 نهال عشق🌱 نهال ایمان 🌱نهال صبر 🌱نهال بصیرت🌱 نهال نور 🌱 نهال قناعت 🌱توی این تاریکی های آخر الزمان و دوران وانفساه....
خدا رو خيلی خیلی خیلی شاکرم که منو ناخواسته تو این مسیر قرار داد💓 و باعث شد انقد حالم خوب بشه بعد آشنایی با این عزیزان💓
اگه دنبال کتاب و شروع هستین توصیه میکنم حتما از این عزیزان شروع کنین و معجزه شونو تو زندگی و روحتون به تماشا بشینین و کیف کنین 🥰🥰🥰💓💓

تصویر
۷ پاسخ

خانم اشرف سادات منتظری که اولش اصلا مادر شهید نبوده یه خانم مثل خودمون با این تفاوت که اصلا نمیتونسته نسبت به اتفاق های دور برش بی تفاوت باشه وارد کارهای جهادی میشه و خونش میشه پايگاه که هنوزم الان همینطوره در جریانه....
انقد اخلاص داشته انقد ایمانش قوی بوده آنقدر پیشرفت میکنه که سه بار شفای خودش و بچه‌ها شو از ائمه میگیره سری اول که دخترشو دکترا جواب میکنن و تقریبا جنازه شو میاره خونه و منتظر بودن تموم کنه هر لحظه متوسل میشه به پیامبر مهربانی ها 🥰☘️😔 سری دوم که خودش بیماری نامعلوم داشته و اصلا دکترا نمیدونستن چیه و متوسل میشه به امام رضا 💓🌱😔
سری آخرم که میخوره زمین و پا درد شدید که امونشو بریده و محرم شده و حسرت خدمت در راه امام حسین متوسل میشه به امام حسین و نذر میکنه اگه خوب شه دبگ های هیئت رو هر سال تنها بشوره و نوجوون شهیدش واسطه میشه با دوستای شهیدش میاد پیشش و یه پارچه سبز میبنده به پاش و شفای مادرشو از امام حسین میگیره که هنوز که هنوزه اون پارچه بوی عطر میده و.... 🥰🥰🥺🥺

جالب بود🌸🩷

چه اخلاصی داشته💔

چه قشنگ حال ما هم خوب شد🙏🙏🙏🙏

بنظرم این کتابا برای کسایی ک عزیز از دست دادن خیلی خوبه

اوووووووووو چقد طولانی نوشتی راستش حال ندارم بخونم 🤣🤣🤣🤣🤣🤣 در این حد تباهم 🤕🤕🤕🤕

سلام خوبی رفتی کربلا یا ن

سوال های مرتبط

مامان آدرینا 💕 آراد مامان آدرینا 💕 آراد ۵ سالگی
مامانا بدبخت شدم🤪
دخترم همیشه تو حرفهاش میگفت میخوام برم مدرسه کی میرم مدرسه... از این مدل حرفا خیلی علاقه نشون میداد
منم یکشنبه هفته پیش بردمش مهدکودک ثبتنامش کردم از ساعت ۷ میره تا ۱۱:۳۰
هفته اول خوب بود خیلی دوست داشت
دیروز برگشت گفت مامان من امروز گریه کردم اخه دام برات تنگ شده بود😩 امروز صبح بیدارش کردم گریه کرد که من نمیرم دلم برات تنگ میشه
دیگه کلی حرف زدم و قانعش کردم گفت نمیرم امروزنبردمش گفتم استراحت کنه!
چون همه چیزم بهم میگه میدونم اتفاق خاصی نیفتاده با شناختی که از دخترم دا م، فکر میکردت مهد کودک چی هست رفته دیده باب میلش نیست
بازم با شناختی که ازش دارم میگم بخاطر این موارد نمیخواد بره
۱ - تو کارهای من خیلی دخالت میکنه دو خونه همش دنبالمه ببینه من چیکار میکنم ، فکرش اینجاستکه نمیتونه سر از کار من در بیاره
۲ فکر میکنه من با آراد تو خونه چیکار میکنم اون رفته مهد من با آراد تنهام که برای این موضوع اعلام کردم از فردا آراد هم میخوام ببرم مهدکودک برو آدرینارو بذارم مهد، بعد آراد و ببرم، بعد برم دنبال آراد بیام دنیال تو
اینو گفتم مقاومتش یکم کمتر شد بهش گفتم زود میام دنبالت
۳- از اونجای یکه بچه ای هست کهآذوم و قرار ندا ه یه جا نمیتونه بشینه، چند روز پیش هی بلند میشده تو کلاس، مربی میگه بچه ها بدون اجازه من بلند نشید
حالا چون نمیتونه جولان بده نمیخواد بره
امروزم الکی به گوشیم زنگ زدم که انگار از مهد زنگ زدن برای آدرینا جایزه گرفتیم نمیاد؟
حالا چیکار کنم بره بدون دردسر؟ خونه بودنی انقدر اذیت میکنه که بخاطر اذیت هاش فرستادم مهد