۴ پاسخ

دختر خواهرشوهر منکه از بچگیش گریه تو خیابون میدید میگرفت بغلش و کیف میکرد

نه بابا حساس نباش

ن بابا اصلا ربطی نداره

برگشتی توخونه ضدعفونی کن دستاشو اتفاقی نمی افته نگران نباش

سوال های مرتبط

مامان محمدرادین مامان محمدرادین ۲ سالگی
محمدرادین تو استخر توپ داره بازی میکنه، یهو یه کوچولوی ۱۸یا ۱۹ ماهه پرسد تو استخر ...شیرجه زد روش، محمدرادین ترسید ،نگاه پر از التماسشو دوخت به من، دستاشو بلند که یعنی بغلم کن ...
مادر پسر کوچولو سریع و هراسان و خجالت زده وارد ماجرا شد : ای وایی ببخشید عزیزم، میخواد باهات بازی کنه...
من : اشکالی نداره مامانی ،بیا بغلم ،چیزی نیست نی نی بلد نیست باهات بازی کنه ...
روی ترامپولین داره بپر بپر میکنه، بازم کوچولوی شیطون به سرعت نور وارد میشه و به قصد گاز گرفتن خودشو میندازه روی محمدرادین ، من سریع بغلش میکنم و مامان کوچولوی شیطون خودشو می‌رسونه ... بچه مثل فشفشه،از این بازی به اون بازی میدوه، به بچه ها حمله می‌کنه ...مادر بیچاره تمام تلاششو برای آروم کردنش می‌کنه ...
توی یه لحظه ای که کوچولوی شیطون توی ماشین برقی نشست ، مادرش کنارم بود ، نگاهمون به هم گره خورد ، بغلش کردم : خسته نباشی عزیزم ، خدا قوت ... زد زیر گریه : میبینی بقیه چطوری نگام میکنن؟ خسته شدم ...آروم و قرار نداره، گفتم بیارم اینجا کمی تخلیه بشه ..
گریه امونش نداد ..کوچولوی شیطون از ماشین پرید بیرون و رفت قسمت شن بازی ...
مادر هراسان از من جدا شد ...زمزمه کردم ، درست میشه عزیزم ....
دلم موند پیشش ... کاش میشد کمکش کنم