۲۰ پاسخ

پسرم ریده دارم میشورمش🤣یخاب ک منم میخابیدم تا دو سه ظهر الان سحر خیزشدم

من شوهرم تازه رفت سرکار نم بیدار شدم

منم ازم کم کم آب میریزه نگرانم میخوام برم بیمارستان

دیشب ۱۱ خوابیدم ساعت ۲.۳۰ گرسنه ام بود بیدار شدم ی چیزی خوردم الان دیگه خوابم نمیبره

شوهر و راهی سر کار کردم

پسری خواب نداره🥲

شوهرجان سرکار می‌رفت بیدارم کرد حالمو میپرسید درد اینا دارم یا نه.. رفت سرکار منم خوابم پرید🥴

از ساعت 5 بیدارم دارم به پسرم شیر میدم
یه ذره میخوره میخوابه نیم ساعت بعدش بیدار میشه یه ذره دیگه میخوره

من ساعت ۶ باید سرکار باشم دیگه از پنج بیدارم

از فرصت استفاده کن حسابی بخواب…من بخاطر نی نی شیردادن بیدارم😅

دلیل بیدار بودن زردی پسرمه ک الان تو بیمارستان بالاسرشم بستری شده

شوهرمن روزکاره ساعت شش رفته بیدارمیشم براش غذاشو آماده میکنم و تا دم در بدرقه میکنم میام لم میدم و تا ظهر با دخترم می‌خوابیم 🐭😂

دخترم بیداره منم مجبورم بیدار باشم

دختر خانوم بیداره🥲دارم شیر میدم

من دیشب معدم ادیت بودشام نخوردم ازساعت۴ازگرسنگی بیدارشدم البته پیادرویی هم زیادرفتم ازدردخوابم نگرفت
گرسنگی بی خوابی نمیدوسم

نی نی داره شیرمیخوره😍

من برا نماز بیدار شدم ...
همسرمم رفت کربلا داریم چت میکنیم😂

من بیدارشدم برم دستشویی دیدم شکمم مث خربزه شده بچه خودشو سفت کرده کلی گریع و شربت شیرین تکون خورده از نگرانی در اومدم بار اولش بود اینجوری میشد شکل شکمم خیلی غیر طبیعی بود مث سنگ شده بود🥺🥺🥺

بعدازظهر زیاد خوابیدم الان بیدارم . دندون دردم دارم😁

خوب کاری میکنی کاراتو شبا انجام بده روز پیش شوهرت باش
من بدنم دون زده نمیدونم گرمیه چیه خیلی خارش داره نمیتونم بخابم مقعدمم زخم شده چند شبه خاب ندارم

سوال های مرتبط

مامان دلانا مامان دلانا ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت 💕۲💕
دبع دردام رو کشیدم فک میکردم خیلی بد تر از این باشع ولی قابل تحمل بود و بلخره گذشت و دهانه رحمم ۱۰ سانت باز شد دیع بردنم توی یه اتاق دیگه بهم گفتن هم دردت گرفت زور بزن ول کرد دیع زور نزن منم چن بار همین کارو کردم کح سر بچه دیدع شد ولی دکتر خودم توی ترافیک گیر کرده بود هنوز نیومده بود دیع برا بچه خطرناک بود بیشتر صبر میکردن یکی از‌ دکترای همونجا اومد یه چیزی ورداشت تا برش برده هم یکم کح به پوستم خورد خودم رو کشوندم عقب کح همه لب شون رو گاز گرفتن نفهمیدم چیشد و چرا تا اون موقع دکترم اومد گف چرا برش زدین باید خودم میومدم گفتن در خطر بود و اینا یه زور دیگه کح زودم بچم به دنیا اومد و بهترین حس دنیا بود و این رو بگم وقتی بچه به دنیا میاد اصن درد ندارع من فکر میکردم سرش بیاد تا بقیه بدنش بیاد همش باید درد بکشم ولی اصن اینجوری نبود حس کردم دکترم کشید بیرون بچه‌رو گذاشت رو سینم نگاهش کح کردم دردام یادم رفت بد ورش داشتن کح لباس هاشو بپوشونن دوباره یه درد دیگه ای گرفتم کح دکتر گف جفتته کح یه فشار بع شکمم داد اومد بیرون و راحت شدم بعدم امپول بی حسی زد و بخیه زد خیلی هم درد نداشت رفتم تو اتاق زایشگاه به بچم شیر بدم هم سینم رو دادم دهنش گرفت بچم🥹
دیع دردی نداشتم تا وقتی کح بی حسی ها رفت و اومدم تو بخش و سوزش بخیه هام شروع شد و تا الان ادامه دارع ولی دخترم ارزش این درد کشیدن هارو داشت و دارع🥹♥️