یه صحبتِ دلی دارم باهاتون که شاید یکم خستگی و زودرنجی و حساسیت های ما مامانارو کمتر کنه❤️

فقط به این فکر کن که
در نهایت یه شب دیگه نینی مون تنها میخوابه و توی اتاق خودش
و دیگه درخواست نمیکنه اون رو توی بغلمون بگیریم!

قبل از اینکه متوجه بشیم اسباب بازی ها از روی زمین جمع میشن...

و زمانی میرسه که دیگه توی هیچ کاری به ما نیاز ندارن...

یه روز به خودمون میایم و میبینیم رابطمون با کوچولومون دیگه صمیمی نیست و آدم امن بچه هامون نیستیم...
واقعا اون روز اونقدرم دیر نیست،چون این کوچولوها خیلی زودتر از چیزی که فکر میکنیم بزرگ میشن...

به دیگران اجازه ندین،که توی تجربه کردنِ این لحظه های زودگذرِ شیرین، توی شما حس بدی ایجاد کنن!!!

پس تا میتونی کوچولوتو بغل کن و بهش آرامش بده،بغلی نمیشه،،،اصن بشه،،،مگه میخواد چی بشه ؟؟؟جز اینکه با بغلت بهش حس امنیت میدی؟؟؟

ببوسش و باهاش بازی کن و وقت بگذرون🤍

هروقتم عصبی و خسته شدی به دستا و پاهای کوچولوش نگاه کن،به چشمای معصومش
ببین که اون جز تو کسیو نداره و تو براش همه چیزی و از هرچیزی مهم تر...

اینجوری میفهمی که اون یه موجودِ معصوم و کوچیکه که هیچ اختیاری از خودش نداره و تو به این دنیا دعوتش کردی🤍
پس بدون عصبانیت باید تمااااامِ تماااااامِ نیازهاشو برآورده کنی و حق داد و فریاد و حتی یه دعوای الکی برای خندیدن هم نداری❤️

۱۱ پاسخ

من الانشم که نزدیک به یه سالگیشه واسه سال پیش دلم تنگ شده و چرا بهترازوجودش استفاده نکردم وقتی به اون روزا هم فک میکنم بهم دیگه احتیاج میریزم بهم😞😭

و چقد حیف که روزای اول زایمانم
وقتی پسرکم اندازه عروسک بود
بخاطر افسردگی و حرفای چرت اطرافیان هیچ لذتی نبردم...

کاملا با حرفات موافقم
قبلاً از حرف شوهرم ک ناراحت میشدم دیگه چیزی خوشحالم نمی‌کرد مگ اینکه خودش از دلم درمیاورد
الان یه نگاه به دخترم میندازم یادم میره همه چی
یه چیزی مثل دلخوشی و سنگ صبورم شده
خیلی حس خوبیه
خیلی خوشحالم برا داشتنت

وای چقد احتیاج داشتم ب حرفت🥺🥰
بغضی شدم🥲

عالی بود و تا همیشه حق
موقعیت ها و گاها ادمای اطراف باعث میشن یه مامان گاهی خسته بشه یا از کوره در بره وگرنه خود نی نی عشقه عشق🥰🥰🥰

ان شالله باایمان و سلامت و دارای عمر طولانی و عاقبت بخیری بزرگ بشن همه بچه هامون♥️♥️
بچه بزرگم بشه باس مادر پدرش بچس
فقط ان شالله تو هر سن بتونیم صمیمیت مون رو باهاشون حفظ کنیم ♥️🙏

خیللللی درست و بە حق بود ممنون

ارومم کردی سپاس💜

وای چقدر به این حرفا نیاز داشتم ممنون ازت

واقعا روزی میرسه که دلمون برای همه اینکار تنگ میشه
درست مثل زمان بچگیمون که دوست داشتیم زود بزرگ بشیم

اکلیلی شدم😢😢

سوال های مرتبط

مامان ایرمان👶🏻 مامان ایرمان👶🏻 ۱۴ ماهگی
بچه داری چقدررر استرس به ادم وارد میکنه
از همه نوعش...
من همش از دو سه سالگی میترسیدم که میگن بچه ها لجباز میشن و بهونه گیر
اما والا پسر من همین الان اینطوریه
من واقعا خستم
دلم میخواد چشامو ببندم چند روز هیچ کس باهام کاری نداشته باشه
اگرچه میدونم در اون حالتم باز فکرم پیش بچمه
از وقتی که بچه دار شدیم خیلی وقتا با همسرم به مشکل خوردم
سر اینکه نیستش
که نمیتونه تو سختیا کنارم باشه و من همش دست تنهام
که بهش میگم درکم نمیکنی
هیچ وقت و حوصله ای نداریم که کنارهم باشیم
همش شده بچه...
چون خیلی عزیزه برامون ولی چقد ما رابطمون سر بچه یه جاهایی به مشکل خورده
چقد توی این یک سال باهم بحثمون شد ما که قبلش واقعا اینطوری نبودیم
انتظارات و توقعات و خستگی و تفاوتامون توی رفتار با بچه و و و و...
😢😢
کم اوردم حقیقتا
حس ناکافی بودن...
مامانم اینام از یه طرف با انتظارا و رفتاراشون تحت فشارم میزارن
هیچ وقت اندازه ی این روزا خستگی جسمی و روحی رو باهم و تا این حد تجربه نکرده بودم
میترسم از اینده
فقط از خدا میخوام کمکم کنه که بتونم سربلند باشم و این روزا برام بهتر بگذره
و مادر خوبی باشم براش
مامان دلارُز💕🍭 مامان دلارُز💕🍭 ۱۴ ماهگی
سلام سلام💕
من اومدم تجربیاتم رو از روش تغذیه ای دلا بگم💕
شاید به کار خیلیاتون بیاد💕
اگرم سوالی داشتین بپرسین تا جایی که بدونم جواب میدم💕

اول اینو بگم که تو روش تغذیه مستقل و یا سنتی بچه ها قراره که با غذا آشنا بشن و غذای اصلیشون شیر مادر یا شیرخشک هست.

همیشه طبق یه قاعده و قانونی به ما گفتن که به بچه ها غذا یا شیر بدین،مثلا نوزادی که دنیا اومده میگن هردوساعت از خواب بیدارش کن شیرش بده که این روش غلطه،چرااا؟چون اول اینکه ما باید بدونیم بچه گشنه باشه بیدار میشه،ما با بیدار کردن بچه هم خواب بچه رو مختل میکنیم و نمیزاریم خواب راحتی داشته باشه و هم عادتش میدیم که تو باید بیدار بشی هر دوساعت شیر بخوری،حتی اگر گشنت نباشه❤️اما گرسنگی کاملا غریزیه و ما باید به این حس اعتماد کنیم و به اینکه بچمون گشنشه یا سیره احترام بزاریم❤️
یا مثلا دکترا تعریف میکنن که بچه ی ۶ماهه از شروع غذای کمکی تا ۸ماهگی به یه وعده غذا در روز نیاز دارن اما این تعریف ها اشتباهه.
همه ی اینا بستگی به بچه داره،چون هر بچه با بچه ی دیگه متفاوته،یه بچه ممکنه اشتهاش کم باشه و نخواد چند روز هیچ غذایی جز شیر بخوره و یه بچه شاید میلش بکشه دو وعده غذا بخوره(لطفاااا به بچه هاتون اعتماد کنید)توی پروسه ی غذاخوردن نباید هیچ زور و اجباری باشه،،وای مامان بایدددد غذاتو بخوری،وای باید میان وعدتو بخوری ،وای باید حتما ۱۲۰ سی سی شیر بخوری،این تعاریف رو بریزین دور اگر یه بچه ی خوش غذا میخواین❤️
برای آشنا شدن با غذا اگر وعده های غذایی زیاد باشن ممکنه بچه کلا از غذا زده بشه❤️

قرار نیست حتما بچه ی ۶ماهه با غذا سیر بشه،یادمون نره که غذای اصلی بچه تا یک سال شیره مگر در شرایط خاص❤️
مامان علی سام مامان علی سام ۱۴ ماهگی
املت صبح جمعه
با روش blw دیگه چیزی تا یکسال نمونده
و علی سام همه مواد به غیر از ممنوعات رو چندین بار امتحان کرده و وارد شده
خداروشکر که یه روز این blw رو یه جا دیدم خوندم راجبش یه دفعه شد رکن اصلی و اولین روش تربیتیم
از مقداری که میزارم علی سام تقریبا نصفش رو میخوره 🥰
اینکه با همه جنگیدن بهشون بگم به زور به بچه من غذا ندید سخت بود اینکه متوجه بشن لازم نیست با حجم وعده بچه ها بازی کنیم تا در آینده نتونن جلوی خوردنشون رو بگیرن اضافه وزن و چاقی داشته باشن و از همه مهم تر اعتماد بنفس و اینکه خودش تو این سن غذا بخوره با هر بافتی آشنا باشه یکی از بهترین کارهایی بود که براش کردم
فیلم جویدنش و تو پیجم گذاشتم عالی پیش میریم وعده اصلی تا یکسال شیر هستش که عمده ویتامین های لازم و میرسونه و ما حداقل تو ۱۲ ساعت ۱۰ وعده ۲۱۰ تایی داریم این باعث میشه دیگه نگران غذا خوردن و رسوندن ویتامین نباشیم و بزاریم مهارت کسب کنن (این قسمت و خیلی مامانا تو پست های قبل خواستن منم سعی میکنم تا جایی که بتونم تجربه مو بنویسم براشون)
مامان نيلا🪷 مامان نيلا🪷 ۱۰ ماهگی
بله، مثل همه مسائل كه جنبه هاي مثبت و منفي دارن، ممكنه براي بعضي ها اين كلاسا يه جاهايي ضرر داشته باشن.
طبق پژوهش ها، برخي از مادرهايي كه خودكار به دست، ريز به ريز نت برداري ميكردن تو خونه رفتارهاي وسواسي و اضطرابي بيشتري نشون دادن!
بعضي از مادرها ناخودآگاه وارد چرخه مقايسه شدن، چون با ديدن بچه هاي هم سن با توانايي هاي متفاوت، به بچه خودشون بدبين شدن!
يعني ميگي تو اين كلاسا شركت نكنيم؟
-اگر ميتونيم اين مسائل رو كنترل كنيم و از قبل خودمون رو براي تفاوت هاي فردي بچه ها آماده كنيم چرا كه نه، اگر شرايطش رو داريم شركت ميكنيم، بازيارم ياد ميگيريم و تو خونه اجرا ميكنيم.
ولي اگر تو حالت عادي هم تو فاميل يه بچه اي ميبينيم و بعد از مقايسه هاي خودمون و اطرافيان حالمون تا چند روز بده، بايد اول اين موضوعو حل كنيم.
مثلا قبلش با روانشناس اون مجموعه در مورد اين گره هاي فكري صحبت كنيم و راه حل بگيريم.
در ثاني اگر اطرافمون بچه هست و ميتونيم رفت وآمد داشته باشيم، واقعا اين كارگاه ها نون شب نيستن!
ميتونيم خودمون يه سري بازي تدارك ببينيم و وقتي بچه ها پيش هم هستن اجرا كنيم.
فضاي مجازي (مخصوصا يوتيوب) هم كه با كلي ايده جالب بازي در خدمتمونه.
پس تحت فشار گذاشتن خودمون و خونوادمون بابت اينكه؛
همه مامانا بچه هاشونو بردن كلاس مادر و كودك و من دارم به بچم ظلم ميكنم كه نميبرمش يه تصور اشتباهه.
از راه هاي ديگه مثل مطالعه، جستجو و ايجاد ارتباطات به هدف اين كلاس ها ميرسيم.

https://greatergood.berkeley.edu/article/item/can_trendy_baby_classes_really_boost_a_childs_development
مامان آریا مامان آریا ۱۱ ماهگی
_ وای چقدر لاغره پس چرا این بچه بزرگ نمیشه؟ (تو مادر خوبی نیستی به بچت نمیرسی که ریزس)
_ وای الهی بچه گرسنس بمیرم برات ( تو مادر خوبی نیستی که گذاشتی بچت گرسنه شده بعد غذا میدی
_ عزیزم این غذا رو دوست داره ببین میخوره خب براش درست کن ( تو مادر خوبی نیستی براش غذا درست نمیکنی؟)
_وای فلانی با اینکه دوقلو داره بچه هاش ماشالا تپلوعن( تو مادرخوبی نیستی فلانی خوبه)
_ دکتر بیخود کرده گفته فلان چیزو نده مگه اون بچه بزرگ کرده، ما بزرگ کردیم بلدیم( تو مادر خوبی نیستی که تجربه نداری و به حرف علم و دکتر گوش میدی ما خوبیم)
_ و.......
ادم بعد از بارداری یه ادم دیگه میشه تحمل ۹ ماه بارداری و سختیاش بعد از اون تحمل درد زایمان و بعدشم سختیای خیلی زیاد بچه؛ شبا راحت نمیخوابی، روزا نمیتونی کارای خونه رو انجام بدی ،خونه ریخت و پاشه ،جاروبرقی باید بکشی ،گردگیری کنی ،تو ظرفشویی پر ظرفه ،یعالمه لباس داری بشوری، حمام میخوای بری لباس اتو بزنی ولی یه کوچولو هست که نمیزاره تو هیچ کاری کنی فقط بزور تونستی یه غذا درست کنی که همونم گاهی نمیرسی
همه اینا دست به دست هم میدن تا تو اعصابت ضعیف بشه تا تو روحیت نازک بشه تا تو با کوچکترین حرفی راحت بشکنی و تو دلت گریه کنی اما هیچکس این قضیه رو درک نمیکنه و خیلی راحت هرحرفی رو میزنه و تو رو میشکنه و تو هم چون روحیت ضعیف شده هر حرفی رو بخودت میگیری و ناراحت میشی دست خودتم نیست از طرفیم میگن تو شیردهی ناراحت نشو استرس نگیر چون از طریق شیر به بچه منتقل میشه
خب ما چیکار کنیم؟؟؟
یکمی مارو درک کنین توروخدا میدونیم شمام از دوست داشتن حرفی رو میزنین ولی دست خودمون نیست زودرنج شدیم میشکنیم شمام مادرید این روزا داشتین چرا یادتون رفته پس؟
مامان محمدحسن مامان محمدحسن ۱۱ ماهگی
رفتارتون با غریبه هایی که سعی میکنن به بچتون نزدیک بشن چجوریه؟!
چندتا تجربه خودمو بگم اول:همسرم و محمدحسن منتظر بودن که غذاحاضر بشه،یه خانومی نزدیک شد و هی با محمدحسن بازی کرد،من اوکی بودم تااین لحظه،یعنی بازیی که شامل دست زدن به بچه،شکلات دادن به بچه(یا هرچیزی)نمیشه،یهو صورت بچرو لمس کرد که من درکمال احترام خواستم اینکار رو تکرار نکنن،بعد هم محیط رو ترک کردم و نشستیم تو ماشین،تو منیریه،یه اقایی بعد از پرو چندتا کتونی و مالیدن دستش به همه جا،بدونه اجازه لپ محمدحسن کشید! خیلی جدی برخورد کردم!
ببین شاید تو الان بگی خب که چی؟مگه تحفست؟خوشش اومده خب،اما ایا من اون ادم رو میشناسم؟ایا میدونم بیماری نداره؟میدونم رابطه جنسیش چجوریه،؟!بهداشتش چجوریه؟!گایا از نظر جنسی ادم نرمالیه؟!قبل از تماس با بچه دستش کجاها خورده؟!و از همه مهم تر نمیشه شما اینجور چیزارو عادی بگیرین،بعد بخواین به بچتون تربیت جنسی یاد بدین! وقتی تو بچگی ادم های غریبه دائما لمسش کردن نمیتونی بیای بگی حالا دیگه به اجازه نده کسی به صورتت دست بزنه!
چندوقت پیش توی هیئت یکهو یه خانومی ازم اجازه گرفت که چون پسرتون دشداشه پوشیده من ازش عکس بگیرم،(هیئت فضای باز بود)منم اوکی دادم با وجود اینکه اصلا راضی نبودم اما نمیتونستم نه بگم هنوز،
فرداش یه اقایی تو خیابون بدونه اجازه شروع کرد عکس گرفتن از بچه که باهاش به شدت برخورد کردم(دلیلش رو تو تاپیک های بعدی مینویسم براتون.
بنظرم مهم ترین مهارتی که یه مادر باید بلد باشه مهارت نه گفتنه!
و.