من پیرزن ۸۰ ساله شدم
ماهم همینطکریم و من فک میکردم فقط ما اینجورییم
همه همین طورن تا یه ساعت پیش تمام وقتم برا بچه بود خوابیدن انگار زدنم برق ،ظرف شستم ،جاروبرقی کشیدم آشغالا گذاشتم بیرون ،لباس جابجا کردم ،انباری و آشپزخونه مرتب کردم و باز وسایل بدرد نخور گذاشتم بیرون ،فردا باید تا بیدار میشن بالکن وحیاط رو بشورم و لباسا بریزم لباسشویی ،وقتی بیدار بشن همه وقتم برا اوناس پس کی به خودم اهمیت بدم ،تازه شوهرم هفته ای یبار میاد خونه
ما هم همینطوری بودیم ولی تصمیم گرفتیم وقتی بچه ها خوابن بیشتر با هم باشیم و درمورد مشکلات حرف بزنیم که از هم دور نشیم .
وای وای مثل من خستم از دست شوهرم بخدا فقط و فقط بخاطر پسرمه موندم نمیتونم تحملش کنم همش رو مخه😫😫😫😫😫
من خیلی اذیت و خسته میشم کم آوردم ای کاش زودتر بگذره بزرگ شن😭
باهم حرف بزنید،فیلم ببینید،از چیزایی که دوست داری بگو،من بچه رو بغل کردن بودم راش میبردم تا بخوابه ،همسرممتو گوشی بود بهش اس ام اس دادم،منتظر بودیم بچه بخوابه برا رابطه ولی قبلش اس ام اسی حرف زدیم کلی حال من بهتر شد،تو باید شرایطو فراهم کنی،بعد رابطه میوه یا غذا بیار بخورید و حرف بزنید
همه اینیم
وواقعادلیلش خیلیم غیرمنطقی نیست
فکرکن صبح تاشب چه تودرگیربچه چهاون کار
همه اخرسرم برای بچه هاس
وهمین باعث میشه فقط نقطه ای که هدفه رو ببینید یعنی بچه
پس دال بر فراموش کردن همدیگه نیس ولی خوب باهاشم موافق نیستم چون دوری و سردی میاره
حالابنظرخودمم شوهرم بدک نیس
ولی بازم بقول شما داریم یکم دور میشیم
ولی من همش میگم دوسال دیگه بچه هابژرگترشدن من و اونم باز باهم باشیم و همو ببینیم
یعنی به همین دل خوشم
توام باش
ناخوداگاه اینطور میشه اما باید خودمون نذاریم من سعی میکنم از هر فرصتی استفاده کنم کنار شوهرم باشم
همه همینیم 🥺😕
دقیقا از وقتی هانا اومده خیلی دور شدیم...
هممون همینیم خواهر
ماهم مثل شما
خودمون هیچی
فقط فکر بچه ایم
نمیدونم چرا اینطوری شدیم
همه همینیم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.