۱۳ پاسخ

نترس چیزی نیست مگه نمیگی تازه داره چهاردست و پا می‌ره بعضی ها دیر عملکردشون
آرتین ۱۳ ماهگی چهاردست و پا رفت
۱۵ ماهگی راافتاد
۷ ونیم ماهگی نشست
ولی از ده ماهگی حرف میزد
بچه به بچه متفاوت

انشالله که چیزی نیست عزیز دلم . نذر کن واسش به حضرت رقیه و حضرت‌ علی اصغر ایشالله که همه چیش خوبه. ما رو از جواب آزماییشاش باخبر کن گلم

نذرکنن به اهل بیت ،ان شاالله چیزی نیست توکل برخدا

ویتامین دی و شربت کلسیم بهش بدین خیلی تاثیر دارع

بچه هیچ مشکلی نداره عزیزم نگران نباشید

پسر من تو ۱۹ ماهگی راه رفت

الهی که بحق این ماه عزیز چیزی نباشه.
توکل تون بخدا باشه.
همون نی نی تپلی که عکسشو میذاشتی؟

منم این راهو رفتم برای ماهور . مزحرفترین روزا
میگفتی دیر انجام داده فهمیدم اونام مثل من گیرافتادن🥲

خواهر من دختر من الان چهار سالشه اصلا چهار دست و پا نمیرفت چهارده ماهگی تازه نشست مثل یه تیکه خمیر بود هفده ماهگی راه افتاد الانم ماشالله اینقدر باهوشه که حد نداره

ای بابا انشاالله ک چیزی نیست دخترمن یکسالگی چهاردست وپارفت ۱۸ ماهگی راه رفت الانم خداروشکرمشکلی نداره

انشاالله چیزی نیست عزیزم

وا چ مشکلی داشته باشه مثلن
دکترا الکی شلوغش میکنن اصن نگران نباشن
خودش ب وقتش راه میره
پسر منم 2سال ونیمش بود ک تازه خوب راه رفت
یا حرف زدنش خیلی دیر ب زبون افتاد همه میگفتن ببرش دکتر وفلان
نشستنشم نمیتونس بشینه چون تنبل بود همه کاراش دیر ب دیر بود
ولی الان چنان شره ک هیجا جاندارم ازدستش

امگا ۳ هم خیلی خوبه برای رشد مغز مخصوصاً تو این سن

انشالله که هیچ گونه مشکلی نداشته باش

سوال های مرتبط

مامان احمدرضا🤍 مامان احمدرضا🤍 ۴ سالگی
اول اینو بگم که از بارداریم چون تیروئید بارداری دارم خیلی عصبی هستم
جمعه با شوهرم دعوا کردم در حد لالیگا.سر اینکه با پسرم بیرون بودن وقتی اومدن من صدای جارو برقی تو گوشم بود صدای در زدنو نشنیدم اونم اومده داد و بیداد ک چرا در باز نمیکنی مگه کری، اونم کجا تو راه پله که همسایه ها شنیدن منم اومد تو خونه حقشو گذاشتم کف دستش.
بعدشم ساک پیچیدم و رفتم خونه مامانم
بعد یادم اومد که شنبه آزمایش دارک و شبشم یه مهمونی خونه مادرشوهرم دعوت بودیم که دلم میخاست تو اون مهمونی باشم
دیگه بعد از اینکه ناهار خونه مادرم خوردم گفتم بذار تا زوده برگردم
دیگه ساکمو برداشتمو دست از پا دراز تر برگشتم و سعی کردم کوتاه بیام تا برنامه های شنبه رو رد کنم
البته شوهرم سرسنگین بود
دیگه صبح ازمایشمو رفتیم دادم شبم مهمونی رو رفتم
و برگشتنی که خرم از پل گذشت منم مثل شوهرم سرسنگین شدم
و تا الان هم اون سرسنگینه هم من
حوصلم دیگه سر رفته
شوهرمم آدمی نیست که اگه پیش قدم بشم آشتی کنه بدتر بزش به کوه میره
چیکار کنم ب نظرتون ؟