۱۲ پاسخ

این مشکلات هممون داریم نسل ما اینجوریه وگرنه که پدرمادرمون اصلا اینجوری باما رفتار نمی‌کردن،اکه مامانم میگف نکن پدرم هیچوقت دخالت نمی‌کرد یا اگه بابام دعوامون میکرد مادرم پدرمو خراب نمی‌کرد خلاصه هرکسی جای خودش اما الان با دلسوزی های بیجا باعث میشه بچه یک اصلا به حرفت گوش نده،دو با گریه و حمایت های بیجا ب خواسته هاش برسه،سه چند تربیتی بار میادنه پدر براش مفهوم و احترام داره نه مادر
همه درگیریم عزیز همه

کار اشتباهیِ اما فکر کنم بیشترامون همینیم ، ما هم هستیم حالا جاهامون برعکسه

همیشه با شوهرم سر این موضوع درگیرم میگم رو حرف من حرف نزن منم همینطور حداقل از یکی حساب ببرن

بشینید یک روز با همسرتون صحبت کنید و سر مسایل بچه به توافق برسید که حداقل جلوی بچه حرفتون یکی باشه و در غیاب بچه باهم اختلاف نظرتون رو هماهنگ کنید

یه آشنایی داریم خانم و اقا حرفشون دوتا نمیشه
ببینی چقدررر بچه هاش با تربیتن چقدر آرومن
ماهم مثل شماییم🤦‍♀️

یه ان فک کردم ک خودمو این پیامو نوشتم

باید شما و همسرتون روی این مسایل به توافق برسید عزیزم ♥️ بشینید باهم صحبت کنید که اگر هم نظر مخالفی هست و مخالفت دلیل قانع کننده ای داره حداقل با اجازه از اون طرف کار دیگه رو انجام بدید

شوهر منم اکثر اوقات برعکسه منه من چیزی بگم کوتاه نمیام اما اون دلش میسوزه

تنها نیستی همه همینن. برا همین همیشه میگم خوشبحال مردا کاش ما هم هموطور بودیم بخدا همه چیو راحت میکیرن

همه اینایی ک گفتی ما برعکسیم🤣شوهرم همیشه تو بچه رو خراب میکنی .البته پسرم منظورشه ها دخترم ک کوچولوعه هنوز

قیلش باهاش هماهنگ کن ک ضایع نشی

شوهر منم تقریبا همینه.بعضی وقتا ام میگه هر چی مامانت بگه.بعضی وقتا میگم خداروشکر زیاد خونه نیست وگرنه گند میزد تو تربیت من

سوال های مرتبط

مامان هلیا مامان هلیا ۴ سالگی
بنطرتون قهر کنم خیلی لوسع؟

شوهرم گفت داداشم میاد ایرپادمو بگیره

منم گفتم باشه اکثرا میاد داداش با خانوم بچه ها میاد یا اگه تنهام باسه همیشه میاد خونه اگه بیاد بالا اگه شوهرم برع پایین نمیاد
دخترم خواب بود ایفون زدن گفت برو جای بچه رو بندار شوهرم گفتم لباسم مناسب نیست شاید داداش بیاد تو رفت میندازم
داداشش اومد جلو در منم لباسم مناسب نبود چادر سر کردم احوال پرسی گفتم نمیای داداش گفت نه
شوهرم ایرپاد بهش داد دو س دقیقه حرف زدن جلو در اسانسور من جلو در خد واحد موندم که حرفشون تموم شه تعارف کنم دوباره بیاد تو
برادرشوعرم برگشت منو نگاه کرد که ی چیزی بفهمونه من نفهمیدم
شوهرم برگشت گفت صد بار میگم برو تو نمیفهمی ی چیزایی اصلا یادم نمیاد
بدون خداحافظی اومد تو در قفل کرد بعدش گفت صد بار میگم گوش نمیدی که
منم گفتم لیاقت احترامم نداری من گفتم الان نیام جلو ذر میگه دوست نداره بیام خونتون
خب میگفتی ی لحظه برو من کار دارم با داداش دیگع دعوامون شد
خیلی بهم برخوزد رفتارش تند بود