۷ پاسخ

قرآن بزاربالاسرش.چهارقل وآیت الکرسی وهم بخون وفوت کن بهش که بخوابه

احتمال بچه دیگه اونوترسونده خواهروبرادرازخودش بزرگترتوخونه هست یاشمافیلم اینا نگاه نکردید اونم دیده

پسر منم میگفت پیرزن نیاد پشت منو اینجوری میکنه مثل چنگ زدن من رفتم عکس پیرزن مهربون بهش نشون دادم پسرم منم می‌ترسه این یه دوره هست نگران نباش ولی مدیریت کنه هربار کفت برق اتاق روشن کن بگو بیین چیزی نیس تا کم کم از سرش بیافته

از یچیزی ترسیده دختر منم همینجوریه سعی کن شبا موقع خاب از قصه های اروم براش تعریف کنی مثلا شهر بازی یا چیزای دیگ ک توش گرگ و اینجور چیزا نباشه

چک کن تی وی چی میبینه همش مال برنامه های تلویزیونه .. و یمدت کاملا کنارش باش تا مطمئن بشه همیشه کنارشی
و بهش این اطمینان رو بده ک خونه امن هست و هیچ جونوری نمیاد تو خونمون

در مورد ترسش ازش سوال کن جزییات رو دقیق بپرس و بعد بهش راهکار بده و کمک کن با ترسش کنار بیاد اصلا سعی نکن ترسش رو بی اهمیت جلوه بدی بلکه باهاش همدلی کن

احتمالا از چیزی ترسیده و شما خبر ندارین. من تو اینجور مواقع میبرمش پیش یه خانم سید و اونم ترس پسرمو برمیداره .

سوال های مرتبط

مامان محمد مامان محمد ۴ سالگی
چرا هرچی به پسرم محبت میکنم بدتر ازم بدش میاد و با کوچکترین مورد حمله ور میشه سمتم 😔😔😔
حس میکنم ازم بدش میاد 😟
هرچی دوس داره براش میخرم خیلیم حمایتش میکنم ولی نمیدونم چرا محبتام به چشمش نمیاد
امروز سر سفره انقد زد تو سرم من هیچی نمیگفتم اخر سر انقد زد تا گریه م گرفت دیگه ول کرد رفت
الانم اومدم تو اتاق تنها نشستم اونم عین خیالش نیست انگار تنها راحت تره انگار مادر نمیخواد
به خوموادم خیلی وابسته س
دوس داره همش اونجا باشه
تا تقی ب توقی میخوره به داییش زنگ میزنه میگه بیا منو ببر اونام خیلی دوسش دارن امروز زنگ زده به داداشم باهاش حرف زده میگه مامانو اذیت نکن نزنش میگه باشه گوشیو قطع کرد انقد زد تو سرم ک نگو
نمیدونم چرا انقد عصبیانیه ازم

البته باشوهرمم اختلاف زیاد داریم جرو بحث زیاد داریم البته فقط و فقط سر خونواده خیر ندیدش الهی کمر همشون بشکنه دس از سرم بردارن
با خودش مشکلی ندارم فقط خونوادش حالمو بهم میزنن یه خاله زنکهایی هستن دومی ندارن رحم به خودشون نمیکنن یه سر غیبت این خواهرو اون برادرو یه سره قهرو دعوا و بگو مگو
خیلی خانواده مزخرفین
من ک از ی خونواده آرومم تحمل این خاله زنکهاشونو ندارم

پسرمو چیکار کنم خدایا
حس میکنم به اونا رفته خیلی بی چشم و رو هستش
گاهیم انقد بوس و بغل میکنه ولی بیشتر وقتا موقع عصبانیت بهم حمله میکنه شوهرم نمیزاره ببرمش مشاوره میگه عادیه درست میشه
ولی اون اگه از خونواده گوشت تلخش دور باشه ما مشکلی نداریم

حالم بده 😔😔😔😔