۶ پاسخ

عزیزم برای خودت پیگیری کن خدایی نکرده روده ات عفونت نکرده باشه انشالله خودت و نی نی و هر دو به سلامت مرخص بشین

انشالله زود خوب میشی عزیزم

ان شاالله خیلی زود خوب میشی
پیگیری هاشون برای درمان عفونته

اشکال نداره نترس چیزی نیست زودی خب میشی عزیزم

بچه دستگاه نرفت؟

میخوان ببینن عفونت منشاش از کجاست نگرانی نداره
بچت چن کیلو هست دستگاه هم رفت؟

سوال های مرتبط

مامان محمد و محیا مامان محمد و محیا ۵ ماهگی
تجربه زایمان
۲
رفتیم شهدا بخاطر تب و لرز شدید اونجا دکتر تبم و گرفت گف ۳۹ درجه خیلی ترسیدن گفتن چرا زودتر نیومدی بره زن حامله خیئیلییی خطرناکه این تب ضربان قلب بچه رو شنیدن خیییلیئی بالا بود گفتن خانوم بچت از تب داره پرواز میکنه سریع باید بستری شی حالا من چقد کارا داشتم وسیله هام هیچی برنداشته بودم گفتن بری خونه بچث چیزیش بشه بما ربطی نداره بستریم کردن شوهرم کارای بستری رو کرد لباسام و عوض کردم شرو کردن سرم و امپول زدن دوتا دستامم انژیو زدن سرم پشت سرم ۶ تا سرم بهم زدن داخلشم نمیدونم چتتا امپول تا ضربان قبل بچه اوکی شد ساعت ۵ صب بستری شدم تا ۹ صب زیر سرم خدارشکر ضربان قلب بچه اوکی شد و من هی استرس داشتم ک بهم امپول فشار نزنن دکتر اونجا معاینم کرد زنگ زد به یه دکتر دگ گف خانوم دکتر واژنش از داغی داره میسوزه از تب بالا خلاصه خیلی هول کرده بودن دگ هرجور شد ضربان قلب بچه اوکی شد و تب منم اومد پایین بعد منو فرستادن طبقه بالا بخش تحت نظر گفتن فعلا باید تحت نظر باشی تا ببینیم چجوره منم همچنان اصرار ک میخام برم خونه و فلان ولی بهتر ک نرفتم چون واقعا ممکن بود خودم و بچه چیزیمون بشه گفتم من فعلا نمیخام زایمان کنم گفتن ما اصن به زایمانت کار نداریم میخاستیم تبت و بیاریم پایین و این حرفا رفتم بالا و بهم چنبار سرم وصل کردن و شب و نگهم داشتن قرص میدادن خدایی رسیدگی و اخلاقشون عالی بود خدا خیرشون بده حتی تست کرونا هم گرفتن ولی منفی بود اونشب و من بستری شدم و تو یه اتاق تنها بودم چون تب داشتم تو اتاق ایزوله نگهم داشتن من اونشب خیلی تنها بودم تاحالا تو زندگیم بستری نشده بودم بیمارستان اونم تو یه اتاق تنها نشستم به قران و زیارت عاشورا خوندن گفتم خدایا هررررچی میخاد بشه دگ کار ندارم به صلاحم بشه