۹ پاسخ

ای چقدر مث منی .منم دقیقا این حس دوگانه رو دارم‌.هم دلم‌میخاد خلاص شم از سنگینی و درد های عجیب غریب و هم‌مث چی از زایمان میترسم 🙄🙄

من تا یه هفته پیش دل تو دلم مبود زایمان کتم ولی الان همش میگم خدا کنه یه هفته ده روز دیگه بدنیا بیاد من هنوز کارای اتاقشو نکردم😭😭😭
ایقدر که استرس نرسیدن وسایلش رو دارم استرس زایمان ندارم بخدا اتاقش هنوز نه کمدش رسیده نه تخت نه هیچیش😭😭

منم همینجوری بودم استرس داشتم از زایمان بخاطر همین رفتم ان اس تی بدم میگفتن ضربان قلب دخترم و خودم بالاهست و این شد بهانه برای بستری شدن😁۱۸ ساعت دردای ریز و درشت داشتم ک بالاخره بعد ی شب زایمان کردم

من که انقد خسته ام دوسدارم زودتر هفته ام تموم بشه و بغل بگیرمش
شماهم مطمئن باش شیرینی اومدن نی نی همه ترس ها و استرس هاتو از بین میبره

سزارین که ترس نداره مخصوصا اگه بیهوشت کنن میخوابی بیدار میشی بچتو میدن بغلت ولی بعدش درد داری چند روزه یادت میره قسمت بچه داری از همش سخت تره

سزارین که ترس نداره خیلی راحته
من چی بگم که باید طبیعی زایمان کنم.‌.😔

واقعا من هم.اما رفتم اتاق عمل دو‌دفعه واسه عمل دماغ و سرکلاژ

دو راهی هم نیستا...تقریبا نه راه پس داریم، نه راه پیش...

نه‌میتونیم زیاد صبر کنیم
نه میتونیم همین امروز تمومش کنیم...

😅😅😅کلا به خواست ما نیست.

خودتو بزن بیخیالی واسه من ک اصن سخت نبود

سوال های مرتبط