بچه ها من دیگه خسته شدم پیر شدم تو این سن. بچم گریوک غرغرویه اهل بازی باخودش نیس ازصبح که پامیشه به پام میپیچه تاشب فقط صدای گریه تو گوشمه جیغ. یکمم بنایی داریم شوهرم اخلاقش 180درجه تغییر کرده بداخلاق و عصبی شده پول کم آورده با من دعوا داره دیشب سرسفره بهم گیر داد میگه مج مج نکن رواعصابمی.انقد گریه کردم میگم خدایا ازدواج کردم که گریه کنم صبحا جیغ و گریه های بچمو بشنوم شبا غرغرهای شوهرمو😔😔

تو چقد منییییی

اشکال نداره بچه داری همینه .منم دوقلودارم ازصبح تاشب بخداباهاشون سروکله میزنم ولی اشکال نداره ایناهم بزرگ میشن.واس شوهرتم اشکال نداره شاید سرکاراعصابش خوردمیشه تو یه مدت خونسرد باش ببین چی میشه

بچمم هم همینه تینقدنق میزنه وگریه های الکی همش گیرمیده میزنه بخداچن شب پیش کتکش زدم دیگه اعصاب برام نزاشت بعدم پشیمون شدم اینقدگریه کردم بچه کوچک دارم اینقدافسرده شدم هرکی بم ی چیزی میگه میپرم میخام بخورمش بچم شکلش اینجوریه

عزیزم سعی کن پسرتون گهگاهی هفته ای ۲،۳بار لااقل۱۰ دقیقه ۲۰ دقیقه از خودت دور کنی بزاری پیش عمه خاله مادربزرگی یا کلاسی که هم وابستگی کمتر بشه هم مستقل بار میاد

نمیتونی یه ۲ روز بری خونه مادرت؟ برو توام استراحت کنی

عزیزم اشکال نداره درست میشه به همسرتم بگو مشکلات رو بذاره بیرون ما خانما خیلی وابستع به روحیه خوبیم اگه نداشته باشی خیلی افسردع میشی
برای بچه هم ببرش دکتر شاید یه دردی داره نمیتونه بگه