تجربه زایمان طبیعی پارت دوم
منم عزممو جزم کردم شروع کردم به زور زدن تا جایی که میتونستم زور میزدم اوناهم پچ پچ با نگرانی یه چیزایی در گوش هم میگفتن منم ناامیدتر میشدم. ماما همراهم گفت بیتا تروخدا باهام همکاری کن اون دستشو برد تو رحمم منم محکم زور میزدم که خوشحال شد گفت موسرشو دیدم دکترم اومد اونجامو برش زدن و زور زدم بچه به دنیا اومد شکرخدا ساعت ۱۱ شب
بمیرم واسه بچه م سه دور بند ناف دور گردنش بود اینهمه اذیت و سختی بخاطر اون بود البته من هفته قبلش که ۳۷ هفته و ۳ روز بودم سونو دادم یه دور بند ناف دورش بود تو یه هفته شد ه بود سه دور
من سابقه یه زایمان طبیعی دیگه هم دارم اولی خیلی بهتر و راحتر بود این بار واسه سه دور بند ناف بود که اینهمه عذاب کشیدم
بچه مو بردن بخش نوزادان منم دکتر بخیه م زد دکترم خیلی دلسوز و خوشرفتار بود خداخیرش بده. بردنم تو اتاق بچه رو آوردن پیشم مامانمو و شوهرمو مادرشوهرمو خواهرشوهرمم اومدن پیشمون و همگی خوشحال از به دنیا اومدن آقا شاهان😍
ومن ۴ شهریور ۱۴۰۳ صاحب دومین پسرم شدم. خدایا شکرت برای وجود علی و شاهانم
الهی دامن همه منتظرا سبز بشه همه باردارا بسلامتی فارغ بشن

۸ پاسخ

عزیزممممم زیر سایه خودتو همسرت بزرگ شن 😍

سلام بیتا خانوم منم قراره اسم بچم رو شاهان بزارم 😍و اینکه می خوام حکیم طبیعی زایمان کنم ،میشه بگین چطور بود راضی بودین ؟هزینه اش چقدر بود ؟بیمه داشتین؟ماماهمراهتون خوب بود ؟

انشاءالله خوش قدم باشه عزیزم
تجربه زایمانت رو خوندم باور کن فکر کردم ماله خودم هست دارم میخونم منم دقیقاً همین طور بود زایمانم له غیر از بند ناف چون من بند ناف یک دور بود قبل از ۳۸ هفته قربونش برم درش آورده بود

عزیزم کدوم بیمارستان کرمانشاه بودی که برش رو دکترت زد آخه معمولا تو زایمان طبیعی دکتر کاری انجام نمیده

مبارکت باشه آقا شاهان..هم اسم پسره من

ای بابا به یکی از دغدغه هام باز اضافه شداین بندنافه😶
برات خوشحالم و خداحفظ کنه هر دو فرزندتو عزیزم
پسر من تو شکمم خیلی تکون میخوره و میجرخه خداکنه اینکاراش کار دیتش نده

مبارکت باشه عزیزم واسه منم دعا کن زایمان راحت داشته باشم خیلی استرس دارم

منم پسرم بند ناف دور پاش پیچیده بود از مچ تا زانو 😥😥😥

سوال های مرتبط

مامان حلما مامان حلما روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی #پارت سوم
ایندفعه که اومد دیگه نمیتونستن مسخرم کنن و گفتن فوله و سریع وسایل نوزاد بیارید من تعجب کرده بودم فکر میکردم هنوز سه سانتم😂😂ماما بم گفت یه زور خوب بده بچه تو دستمه فکرشم نمیکردم با یه زور بخواد بیاد. ساعت روبروم بود و دقیقا ۹:۱٠ دقیقه بود بم گفت زور بده یه زور خوب دادم بچه یهو با سرو کله پرید تو دستش 😂😂خودشون تعجب کرده بودن اینقد بچه سریع اومد 😅صدای گریه دخترمو شنیدم. گذاشتنش رو شکمم. و تموم شد کل دردام و خداروشکر بخیه نخوردم یه لحظه شیرینو داشتم تجربه میکردم. بچم با یه زور تو یه دقیقه اومد. انگار نه انگار ده دقیقه پیش واسه آمپول بی حسی داشتم زمینو چنگ میزدم 😂مامان و شوهرمم اومدن. بهترین حس دنیا رو داشتم. خوبیه زایمان طبیعی اینه که داری واسه یه اتفاق خوب درد میخوری قراره با یه فرشته زمینی بریم خونه. امیدوارم دامن اونا که بچه ندارن سبز بشه و تموم مامانای باردار بدون استرس و بسلامتی زایمان کنن و نینی قشنگشون بغلشون بگیرن❤❤🙏🙏😍😍
مامان جوجو ممد💜🤰🏻 مامان جوجو ممد💜🤰🏻 ۲ ماهگی
مامان کایرا مامان کایرا روزهای ابتدایی تولد
پارت اول
ساعت ۱۱ شب بود که با دکترم تلفنی صحبت کردم طبق تمام سونو گرافی ها ۴۱ هفته بودم که گفت هرچه زودتر باید امشب بستری بشم شوهرمو و مامانمم و هل شدن و نمیدونم چیا اماده کردم و رفتیم بیمارستان که از شانس من دکتر دستش شکسته بود و ارجاعم دادن بیمارستان دیگه به زور رفتم اون بیمارستان ساعت ۱ تحویلم گرفتن و منو بردن زایشگاه معاینه کردن و گفتن یک سانت باز شدم برام سوند گزاشتن که کیسه ابم پاره شه که ساعت ۶ صبح بود سوند پر شد و بهم قرص فشار دادن که دردام شروع بشه کمکم شروع میشدن که دکتر گفت سه سانتی و تا ظهر زایمان میکنی خیلی شکمم سفت شده بود و دردام مثل درد پریودی بود ساعت ۹ صبح ماما اومد و کیسع اب اصلیو پاره کرد و منم همچنان دردم مثل درد پریودی بود ولی فاصله کم که ساعت ۱۲ اجازه دادن مامانم بیاد پبشم به خاطر اینکه سنم کمه مامانم خیلی مالشم میداد تا ساعت سه و نیم که همه قطع امید کردن که زایمان کنم و مامانم رفت پایین من دردم هنوز مثل پریودی بود که ماما اوند واسه معاینه گفتم نمیزارم من ۴سانتم به زور معاینم کرد و گفت من سرشو میبینم اگه میخوای زایمان کنی زور بزن و رفت منم شروع کردم بع زور زدن هرچی ماما رو صدا میزدم نمیومد که گفتم سرش اومده که ماما گفت وایی زود بریم اتاق زایمان که من دردام تموم شد که تا دکتر لباس پوشید و منم یه زور زدم که سر بچه اومد من ساعت ۴ و ربع فارغ شدم انشاالله همتون مثل من زایمان راحتی داشته باشد جفتو خارج کرد و ۳ تا بخیه خوردم