پارت چهار بعد دیگه موقع به دنیا آمدن شد میگفتن زور بزن منم زور میزدم و هر کاری میکردم نمیوند. بچه دیگه تو نگو که بند ناف دور گردنشه نمیتونه بیاد دکترا شکممو فشار میدادن خودم زور میزدم نمیوند دیگه قلب بچه داشت افت می‌کرد که گفت برو تخت دیگه یکم آمپول فشار زدن تو سرم و منو برشت دادن و با دوتا زور و با فشار دادن شکمم توسط دکتر سلین دختر مامانش به دنیا اومد
و اینکه در کل از بیرون 4بخیه خوردم از داخل گفت مهم نیست اینا گوشتی هستن و یه دختر 3200به دنیا آوردم این بود داستان به دنیا آوردن سلین
زایمان طبیعی

۶ پاسخ

سلام عزیزم
شما با امپول بی دردی زایمان کردی ؟؟
یا نه

عزیزم رابطه بدون جلوگیریم داشتی قبل زایمانت؟؟؟چه ورزشایی میکردی؟؟؟

بسلامتی عزیزم

دردش چجوریه در چ حده؟ من میخوام طبیعی بیارم اما میترسم

وقتی برش دادن دردداشتی یعنی بی حس نزدن یاخدا

خداحفظش کنه شکر ک بسلامت دنیا اومدی
خداقوت بهت مامان قوی🥰

مقالات مرتبط

علت زور زدن نوزاد و قرمز شدن صورت
علت زور زدن نوزاد و قرمز شدن صورت چیست؟
شیر دادن به نوزاد، آموزش روش صحیح شیر دادن به بچه
شیر دادن به نوزاد، آموزش روش صحیح شیر دادن به بچه
بهترین غذاهای دنیا مال کدام کشور است
بهترین غذاهای دنیا مال کدام کشور است؟
زمان حرف زدن کودک
سن حرف زدن کودک پسر و دختر | راه‌های تسریع زمان حرف زدن کو...

سوال های مرتبط

مامان کارن مامان کارن ۶ ماهگی
گفتم امپول زور زدی میگی زور نزن سرم دادمیزد زور نزن
دیگه دکترم اومد و منو نجات داد با چهار تا زور بچم دنیا اومد
من دوبار زایمان طبیعی کردم خیلی فرقه کسی که باز شده باشه خودش تا کسی که با امپول فشار باز بشه
درداش قابل قیاس نیست اصلااااااا
بچم دنیا اومد کبود بود بند ناف دو دور دورگردنش بود
گذشت و تموم شد اما کلی درد دارم هنوز توهم زور زدن دارم و شکمم چون خیلی فشار دادن و لخته زیاد داشتم
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان فنچول🐣(علیسان) مامان فنچول🐣(علیسان) روزهای ابتدایی تولد
# تجربه زایمان من پارت ۷
خلاصه کم کم که بی دردی داشت تاثیر میکرد من همنیجوری میگذروندم تا اینکه باز زنگ زدم ماما اومد گفتم توروخدا یه معاینه بکن ببینم چند سانت شدم معاینه کرد گفت فول شدی ولی سر بچه بالاست باید بری حالت سجده
گفتم چرا دکترم نیومده گفت داره میاد تو راهه خلاصه هعی پوزیشن میداد من انجام میدادم زور میزدم ولی. انگار پیشرفتی نداشتم درد اومده بود سراغم دوباره خیلی شدید
دوست داشتم هرچی سریعتر به دنیا بیاد دیگه خسته شده بودم دکترم اومد معاینه کرد اونم گفت اینجوری نمیشه بهم سرم وصل کردن و آمپول فشار زدن دردای وحشتناک تر اومد سراغم گریه میکردم توروخدا اپیدورال و تمدید کنین میگفتن نمیشه میگفتم پس سرم و قطع کنین من دیگه نمیکشم میگفتن باید بچه به دنیا بیاد دیگه خیلی طول کشیده میگفتم احتمال میدین چقدر دیگه به دنیا بیاد میگفتن نیم ساعت دیگه شایدم دو ساعت دیگه فکر کردن به اینکه دو ساعت دیگه هم درد بکشم اشکم و در میآورد. فتم تو دستشویی و آب گرفتم به خودم نمیذاشتن دوش بگیرم میگفتن عفونت میگیری چون کیسه آب پاره شده ولی میذاشتن تو سرویس بشینم آب بگیرم
بهم گفتن باید زور بزنی به مقعد فشار بیاد و پی پی کنی
خلاصه تا تونستم زور زدم چهل دقیقه فک کنم همینجوری زور زدم بعد گفتن برو رو تخت رفتم و دکترم باز اومد و می‌گفت زهرا فقط همکاری کن
زور بزن فک کن میخوای مدفوع کنی دیگه فقط زور میزدم حس میکردم کار با دو سه تا زور تمومه ولی برا من از این خبرا نبود یه سی چهل باری فقط زور زدم توانم تموم شده بود یه ماما هم افتاده بود با آرنج رو شکم فشار میداد بچه بیاد بیرون الان رو شکمم همونجایی که با آرنج فشار میداد کبوده🫠
مشاهده ۱۷ پاسخ دیگر
مامان ماهرخ💫🐣 مامان ماهرخ💫🐣 ۲ ماهگی
پارت دو
فقط نمیدونم چرا از ۴سانت به بعد دردام یکسره بود کل شکمم درد میکرد اینجوری نبود که بگیره ول کنه شاید چون با آمپول فشار بودم حتی موقع زور زدن از روی دردام نمیتونستم تشخیص بدم فقط وقتی شکمم سفت میشد زور میزدم چون دردم یکسره بود.
بعد که بچه به دنیا اومد با یک سرفه جفتم اومد و بعد خیلی شدید با همون دستگاه ان اس تی شکممو فشار میدادن بعد لرزم گرفت و بعدش دیگه همه چیزو مثل خواب میدیدم که با سرعت از جلو چشمام رد میشد‌
بعد ماما همراه اومد بچمو شیرداد من فقط مک زدنشو حس میکردم نمیتونستم حرف بزنم همه جارو تار میدیدم بعدش بیهوش شدم تا دوساعت وقتی به هوش اومدم تانیم ساعت همه چیزو دوتایی میدیدم بعد که خوب شدم چندبار دیگه شکممو فشار دادن و بعد بردنم تو بخش.
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان هلنا مامان هلنا ۹ ماهگی
بعد یهو معاینه کرد گغت فول فوله ببرید رو تخت زایمان
اون صحنه تو اوج درد ادمو میبرن اتاق دیگه خیلی سخته ب نظرم
رفتم رو تخت گفت زور بزن داشتم زور میزدم
ک یهو تیغ زد
درد بدی داشت اندازه نیم متر پریدم بالا جیغ زدم دو نفری گرفتن منو
گریه ام گرفت
دوکتور میگفت زور بزن وگرنه بچه خفه میشه
انقد زور میزدم ک تخت میلرزید همش
انقد فشار اوردم و زور زدم ک یهو سر بچه اومد بیرون
انگار دنیا رو دادن بهم بعدش کل بچه رو کشید بیرون انگار ن انگار تا ده دیقه پیش کلی درد داشتم
مث یه آدم نشه آروم گرفتم و دوکتور شروع کرد به بخیه زدن
دختر مو آوردن بیرون پاکش کرد و لباس. شو تنش کردن و بهم نشون دادن
منو بردن رو تخت. تا رفتم رو تخت دخترمو آوردن کنارم
ولی دیگه هیچی نفهمیدم و خوابم برد
۱۰ دیقه بعدش پاشدم ماما اومد و بچه رو داد ک شیر. بدم
😅😍
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان دلارا❤️🌱 مامان دلارا❤️🌱 ۲ ماهگی
تجربه من از زایمان طبیعی
برامن اینطور بود که فقد همون دردای قبلش خیلی وحشتناک بود وقتی که به ۷ سانت رسیده بودم دیگه اصلا دردی نداشتم همه دردام تموم شدن و فقد حس فشار داشتم و بهم فشار میومد و خود به خود زور میزدم اصلا دست خودم نبود ولی بهم گفتم تا فول نشی زور نزن وواقعا خیلی سخت بود خودمو کنترل کنم که زور نزنم
ینی باهرانقباضی که میگرف فقد حس زور زدن میومد نه درد
بعد که به ۱۰ سانت رسیدم و گفتن حالا زور بزن دیگه خیلی خوشحال شدم که میتونم زور بزنم و خودمو رها کردم دیگه😂
و شروع کردم به زور زدن اینا اصلا درد نداش و فقد دردا تا همون ۷ سانت بود برامن از برش و بخیه هم هیچ دردی نفهمیدم
ولیییی موقعی که بعد زایمان میومدن شکم مو فشار میدادن خیلییی درد داشت و از تمام وجودم جیغ میزدم من جیغامو بعد زایمان زدم اونم همین موقع فشار دادن شکم وگرنه قبلش اصلا صدام در نیومد نه موقع دردا نه موقع زور زدنا
شماهم همینطور بودین؟
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان جوجو ممد💜🤰🏻 مامان جوجو ممد💜🤰🏻 ۲ ماهگی
#زایمان طبیعی پارت دوم



منم هرموقه درد داشتم زور میدادم دو زور اول رو اشتباه میزدم بهم گفت جوری زور بده به مقعدت فشار بیار دقیقا مثله پی پی کردن😅چندتا زور دادم گفت افرین زور بده خیلی تشویقم میکرد دانشجو هم بود اونا خیلی کمکم کردن اگه اونا نبودن نمیدونستم چکار کنم بعد بهم گفت برو دستشویی اگه احساس مدفوع کردی زور بده منم پا شدم رفتم زور میدادم دختره که دانشجو بود رو کمر و شکمم اب گرم میگرفت خیلی خوب دردارو کمتر میکرد دو یا سه بار زور دادم گفت بیارینش رو تخت منم رفتم اینجا دیگه خسته شدم ولی ادامه دادم و زور میدادم بهم گفت افرین موهاش معلوم شد زور بده منم خوشحال شدم و با انرژی زیاااااد زور میدادم ..... ولی باید بلد باشید چجوری زور بدین اگه بلد نیستین خیلی اذیت میشین.... و اینجا بود که برش زد منو اما هیچی حس نکردم نه دردی داشت نه چیزی و سرش بیرون اومد و زور اخرو دادم و دخترم به دنیا اومد ساعت ۵بعد از ظهر😍ادامه دارد...
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان تمشک مامان تمشک ۸ ماهگی
اونایی که زایمان طبیعی داشتن چجوری بدون امپول فشار زور میزدین ؟
من داشت معاینم میکرد گفت زور بزن حتی یه زور کوچیک هم نتونستم بزنم خیلی میترسم موقع زایمان بچم بمونه تو لگن 😭😭
قبل زایمان اگه بگم امپول فشار میزنن ؟
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان پسته مامان پسته ۲ ماهگی
تحربه زایمان پارت سه
بعد اینجا میگفتن زور بده دهنتم ببند🥲وای خیلی بد بود اخه اون لحظه که زور میومد نمیتونستم کنترل کنم میگفتن دست زیر زانو دهن بسته،هرجی میگفتن گوش میدادم ولی دهنمو نمیتونستم ببندم😂😬😩ولی درکل میشنیدم بهم میگفتن خیلی خوب تحمل میکنه زوراشم عالیه
یه نیم ساعت چهل دقیقه شد این اوضاع که گفتن دیگه زور نده خب اون لحظه ادم فقط حس زور داره واقعا نمیدونستم چجدری زور ندم،میگفتن زور نده زنگ زدیم دکتر بیاد،بردنم اتاق زایمان،دیگه تا منو اماده کنن دکترهم اومد ،که تواون فاصله من روتخت زورای وحشتناکی میدادم جوریکه گلوم هنوزم خیلی بد داره میسوزه و هیچکدوم دست خودم نبود
دکتر اومد گفت زور بده سر بچه بدجاییه منم همکاری کردم یکم شکممو فشار دادن اونم خیلی کم
دکترم تا فیهاخالدون برشم داد و بچه رو گرفت
ساعت سه و چهل پنج دقیقه،پسرم دنیا اومد،بعد شکممو فشار دادن گفتن زور بده جفتت کنده شده اونم بیاد بیرون ،یه بیست دقیقه‌ای هم مشغول دوختنم بود دکتر
واقعا انگار زنده شدم بعدش،همه دردام تموم شد حین زایمانم هرجی گریه نکرده بودم،بعد دنیا اومدن پسرم شروع کردم به گریه اونم بللللند
ادامه....
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان باقلوا مامان باقلوا ۳ ماهگی
#تجربه زایمان
#پارت ۳

بعد زدن کیسه آب دیگه دردام شدید شد، بعضی جاها از عمق وجودم جیغ می‌کشیدم، انقباض های طولانی و دردای خیلی شدید، بهم گفتن الان اپیدورال بزنیم گفتم نه یه ذره دیگه صبر میکنم، اما ازشون خواستم برام گاز بی دردی بیارن، دیگه دردا خیلی خیلی داشتن وحشتناک می‌شدن و موقع انقباض از گاز استفاده میکنم، از یه جا به بعد دیگه حس میکردم دارم کم میارم اینقدری که جیغ میزدم که سزارینم کنین یا لااقل برام اپیدورال بزنین که ماما اومد معاینه کرد گفت نه سانتی یکم دیگه تحمل کنی بچه دنیا میاد
همراه با هر انقباض باید به سمت عقب فشار می‌آوردم، از یه جایی به بعد دیگه دست خودم نبود ناخودآگاه فشار میومد به عقبم که یهو ماما بخش گفت دیگه فشار نیار که پاره میشی ، سریع منو بردن اتاق زایمان و به پزشکم زنگ زدن چون داشت سزارین میکرد
اما من دست خودم نبود و خیلی بهم فشار میومد، اینقدری که داشتن آماده میشدن اگر دکتر نرسوند خودش رو سریع از طبقه بالا به پایین خودشون برش بزنن که دکترم سریع رسید و بی حسی رو زد و برش زد، گفت یه زور بزن بچه بیاد بیرون
که زور آخر رو زدن و پسر قشنگم رو گذاشتن بغلم 🤭😍
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان هاکانم مامان هاکانم ۱ ماهگی
پارت ۳
دکتر می‌گفت زور بزن تا بچه بیاد پایین من زور میزدم نیومد تا نفس می‌گرفتم می‌رفت بالا دکترم برگشت گفت اصلا اینجوریه بمونه فردا زایمان کن که من گریه کردم گفتم تو رو خدا نه قول میدم خوب زور بزنم پاهامو جمع کرد بالا ب یک نفر گفت دستشو گذاشت سر معدم و ی نفر دیگه رو شکمم و فشار میداد بهم گفت شرتو ب سمت شکمت بگیر و زور بزن وای خیلی سخت بود داشتم میمردمممم ینی زور میزدم اونا هم کاراشونو میکردن که بلاخره آقا هاکان ساعت ۲۳.۵۰ دقیقه ۲۳.۷.۱۴۰۳ ب دنیا اومد ولی تاریخ و براش زدن ۲۴.۷.۱۴۰۳زدن
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان مامان جوجه ام مامان مامان جوجه ام ۴ ماهگی
پارت ۳

اومدم پایین گفت حالت سجده برم رو توپ ولی مگه مینوستم اون لحظه که درد میومد پامیشدم راه میرفتم نمیتونستم یه جا بشینم بعد نیم ساعت اینا ماما اومد نوار قلب وصل کرد نمیتونستم رو تخت بند بشم یه مامای دیگه اومد گفت بزار معاینه کنم ببینم چه وضعیه
معاینه کرد گفت فول شده چرا نمیزارین زایمان کنه دیگه چهار پنج نفر صدا کرد وسیله آوردن همشون آماده شدن منم اون لحظه هم ذوق داشتم عم استرس و ترس میگفتم دیگه فوقش یه ربع تموم میشه ساعتو نگاه کرد ۱۱ بود یعنی فوق درد منو دوساعت بود دردارو خیلی خوب تحمل کردم دیگه اومدن هی معاینه گردن گفتن سر بچه نیومده پایین یکی از ماماها اومد رو تخت با مشت افتاد به جونم شکممو یه جور فشار میداد دیگه صدای جیغ و دادم کل بیمارستان رو برداشته بود هی فشار میدادن میگفتن زور بده اون لحظه که فشار میداد نفسم میرفت دیگه نمیتونستم زور بدم دقیقا یک ساعت طول کشید تا سر بچه بیاد پایین
دیگه دیدن فایده نداره منو به حالت سجده کردن رو تخت گفت موقع درد زورتو بنداز ته ات انگار که داری مدفوع میکنی همش میگفت اگه همکاری نکنی اکسیژن بچه گم میشه بی حال میشه دیگه نمیاد بیرون منم میترسیدم آخر گفتم بمیرمم باید زور بدم چندبار زور محکم دادم برگشتم معاینه کرد گفت دیگه تمومه دوتا زور بدی اومده بیرون دیدن اونجور دنیا نمیاد برش دادن دوتا زور دادم اومد بیرون
آخ اون لحظه دیگه همه چی تموم شد راحت شدم ساعت ۱۲ بود بچم دنیا اومد انگار من نبودم که داشتم یک ساعت جیغ میکشیدم همین که اون لحظه صدای گریه بچه میاد انگار دنیارو میدن خیلی حس خوبیه خیلییییی ایشالا این حس نصیب همتون باشع ،،
ادامه
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان فسقل خان👶🫀 مامان فسقل خان👶🫀 ۸ ماهگی
تجربه زایمان
پارت ²
رفتم تو اتاق رو تخت دراز کشیدم تقریبا ساعت ده شده بود بی اختیاری ادراری گرفته بودم نمیرسیدم برم دسشویی
ترشح خونی هم داشتم
ساعت یک ناهار اوردن خیلی کم خورد ی هفته ایی میشد هیچی نخورده بودم اصلا انرژی نداشتم
یذره ابمیوه و کیک خوردم
اومدن سرم وصل کردن دکتر گفت بلند شو راه برو بلند شدم هی از اینور اتاق ب اونور اتاق ...
ساعت شده بود نزدیکای دو شایدم دو و نیم نمیدونم
دکتر اومد گفت اماده ایی؟ منم استرس داشتم راستش
گف اومدم کمکت کنم معاینم کرد گف عالی شدی ولی نگفت چند سانتی منم نپرسیدم دیگه تو اون وضع حواسمم نبود
گف موقعشه کیسه ابتو پاره کنم کیسه ابمو پاره کرد و یهو ی اب ب اندازه ی پارچ شایدم بیشتر با فشار ریخت و گرم بود اولش اروم میکرد ولی بعد انقباضا شروع شدن
گف هر موقعه درد خوب گرفتت زور بزن
منم موقعه دردا ک شکمم سفت میشد زور میزدم
حتی بعضی موقعه ها دست خودم نبود فشار میومد بهم زور میزدم
(مثل ی دسشویی بزرگ بود دقیقا همون حسه 😫😂)
من زور میزدم دکتر هم با دستش هی فشار میداد رو به پایین رحممو باز میکرد یهو گفت دارم موهاشو میبینم زور بزن
پرستارو صدا کرد
اومد بالای شکممو فشار میداد نفسم داشت میگرفت
هی فشار میداد تپ تپ
منم زور میزدم
دکتر بی حسی زد و یذره پاره کرد
هی میگفت زور بزن بچه بد جاییه من دیگه انرژی نداشتم پرستار هی فشار میداد
منم کمی زور میزدم تا اینکه بچه رو کشید بیرون ی لحظه گذاشت رو سینم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان مهدیار مامان مهدیار ۷ ماهگی
زایمان طبیعی پارت 5
من نمی‌تونستم زور نزنم ولی باز جلو خودمو خیلی گرفتم ماما می‌گفت زور بزنی بچه میفته زمین یکم تحمل کن منم بزور دراز کش رفتم روی ویلچر و رفتیم اتاق زایمان دکتر اومد دستکش اینا دستش کرد و بقیه هی میگفتن زور نزنیااا اصلا زور نزن منم یذرع پاهامو جمع کردم ک زور نزنم بعد دکتر اومد گف حالا زور بزن منم با تمام زوری ک داشتم فشار آوردم ب خودم و با همون زور اول بچه دنیا اومد..🥺
اینم بگم همون لحظه ک حس کردم یکم از سر بچه داره میاد بیرون با تیغ برش زدن بدون بی حسی ولی زیاد حسش نکردم یعنی در کنار دردی ک داشتم اصلا اون چیزی نبود..
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان توت فرنگی🍓 مامان توت فرنگی🍓 روزهای ابتدایی تولد
5_
(موقع زایمان نه جیغ کشیدم نه هیچ چیز دیگه ای و کل حواسم رو این بود هر موقع که احساس زور داشتم زور بزنم، تا وقتی احساس زور نداشتین زور نزنین که الکی خسته نشین)
من نه برشی که زدن رو فهمیدم نه هیچ چیز دیگه ای رو متوجه نشدم(بخیه زدن و اینا) وقتیم شکممو فشار میدادن بازم با تنفس کنترل میکردم و جیغ و داد نمیکردم
دقیقا سر ساعت ۳:۲۰ دقیقه باران خانوم من با وزن ۳۳۷۵ و قد ۵۳ به دنیا اومد
و بخیه های بیرونیمم ۵تا شد کلا و چقد ذوق کردم کمتر از تصورم بخیه خوردم😂😆که اینم مدیون همون موقعیم که ماما گفت زورتو نگهدار و نگهداشتم
فقط سرش یکم سخت بود بقیه بدنش سر بود انگار خیلی زود اومد بیرون و گذاشتنش رو شکمم
خییییلی حس خوبی بود، برعکس خیلیا که گریه میکنن وقتی بچرو میبینن من بچم گریه میکرد و من آرومش میکردم و میگفتم گریه نکن مامان تموم شد😂
(موقع زایمان نه جیغ کشیدم نه هیچ چیز دیگه ای و کل حواسم رو این بود هر موقع که احساس زور داشتم زور بزنم، تا وقتی احساس زور نداشتین زور نزنین که الکی خسته نشین)
من نه برشی که زدن رو فهمیدم نه هیچ چیز دیگه ای رو متوجه نشدم(بخیه زدن و اینا) وقتیم شکممو فشار میدادن بازم با تنفس کنترل میکردم و جیغ و داد نمیکردم
دقیقا سر ساعت ۳:۲۰ دقیقه باران خانوم من با وزن ۳۳۷۵ و قد ۵۳ به دنیا اومد
و بخیه های بیرونیمم ۵تا شد کلا و چقد ذوق کردم کمتر از تصورم بخیه خوردم😂😆که اینم مدیون همون موقعیم که ماما گفت زورتو نگهدار و نگهداشتم
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان معجزه خدا مامان معجزه خدا روزهای ابتدایی تولد
پارت سوم..
خلاصه که گفت پاهاتو جمع کن و زور بزن ..منم دیگه جون نداشتم پاهامو بالا بگیرم و زور بزنم...وقتی زور میزدم گتما هم‌معاینه میکرد🥲🥲🥲
تا گفت پاشو بریم روتخت..
به هر بدبختی بود سوار ویلچر شدم و رفتم رو تخت زایمان...اونجا زور میدم میگفتن زورات خوب نیس...بالخره بعد سه تا زور زیاد به رو کشیدن بیرون...و دردا تموم شد....دراومدن جفت و بخیه هم اصلا درد نداره.......اراینجا به بعد قضیه دردناک تر شد برای من...
مشاهده ۲ پاسخ دیگر