امروز نوه ی صاحب خونمون تو حیاط بود ۷ ماه از بچه های من کوچیکتره من رفتم لباسارو از رو بند جمع کنم یهو اومد گفت چرا اینقدر بچتون اذیت می کنه 😀همش جیغ می زنه منو بگو هاج واج نگاش می کردم 😂گفتم تو جیغ نمی زنی گفت نه گفتم پسر خوبی هستی پس گفت آره حالا صبحش صدا گریه هاشو شنیدم 😀😀ولی بازم با اینکه پسره از بچه های من آروم تره خداوکیلی میبینی بعدشم میگن مقایسه نکن خوب آدم میبینه می فهمه جقله بجه اومده اینو میگه اونوقت منه بدبخو هنوز درگیر حیش و پی پی و حرف زدن افاضاح بچه هامم 😥😥درسته سالمن باز خداروشکر ولی به خدا این حرف زدنشون واسه من شده حسرت بعد ۴ ماه هنوز اونجوری خوبم حرف نمی زنند به خصوص دلوین خیلی قر و قاطی میگه البته بهتر شدنا ولی بازم اونجور که می خوام نیست همیشه من تو زندگیم واسه به دست آوردن ساده ترین چیزا هم باید سختی بکشم 😥😥بچه هام چند روز دیگه تولد ۴ سالگیشونه به خدا غبطه می خورم خیلی 🥺🥺🥺نمی دونم تو بارداریم چه کوتاهی کردم که بچه هام همه کاراشون اینقدر زیاد دیر شد چه کوتاهی کردم در حقشون منی که ۹ ماه رو کامل استراحت مطلق بودم ۳ بارم نزدیک بود از دستشون بدم 😥😥

۷ پاسخ

تازگیا پسرا اروم شدن دخترا شر

من همیشه میگم اخرش مادر خواهی نخواهی بچشو مقایسه میکنه حالا هرچند اشتباهه.پسر منم وقتی میبرمش کلاس تایم ک ورزش و بازی میکنن فقط چسبیده ب من و فقط بچه ها را نگاه میکنه هرچقد خاله افسانه میگه اراد بیا حتی میگه بیا بغل من باهم بدوییم بازی کنیم اصلا نمیره و من یه بغض خیلی بدی میکنم وقتی میبینم همه بچه ها دارن بازی میکنن و لذت میبرن و آراد نمیره باهاشون.

پسر منم همسن پسر شماس که درست حرف نمیزنه،که ناراحت بودم دیشب شنیدم پسرعموم که همسن پسرمنه بردنش تهران دکترتا زبون بازکنه کلا قفل کرده،خیلی ناراحت شدم براش،خیلی بچه ها بدتراز بچهای خودمون هستن بهتره مقایسه نکنیم

منم پیش اومده مقایسه میکنم همسنای سوگندم ازش قد بلندن،ولی بازم میگم ول کن درعوضش میگم بچم خداروشکرسالمه وخصلت های خوب دیگه داره،شماهم فقط به خصلت و ویژگی های خوب بچت فکرکن

ماشاالله مامان زحمت کش وفعالی هستی نگران نباش حرف زدنشونم خوب میشه هیچ بچه ای تا۳۰سالگی پوشک نداشتن ک بچه های ماداشته باشن اونم کم کم یادمیگیرن

ولی بازم به خاطر سالم بودنشون هزاران بار خداروشکر می کنم ولی بازم خیلی حسرتا دارم براشون

مقایسه فقط خودتو عذاب میدی بچه خواهرم وامیرحسین۳۰روزفرقشون اون حرف میزنه اماامیرحسین ن ولی بجاش این چهاردست وپامیره فرزتره مااصلاباهم مقایسه نمیکنم اون ی چیزای بلده اینم ی چیزای دیگ

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
هر روز خدا بچه هام به خصوص دلوین اذیت می کنه با گریه و اینکه میگه نمی خوان لالا کنم می خوابونمش بعدش کلی عذاب وجدان
ولی امروز به طرز عحیبی این دلوین اذیتمون کرد خیلی خواهرشو می زنه دست بزن داره من نمی دونم با این بچه باید چی کار کنم تهدید دعوا کتک هیجی فایده نداره قشنگ پوره کرده منو🥴🥴🥴
امشب دیگه از باباشم کتک خورد شامشون رو کشیدم براشون پشت میز میشینند قشنگ غذاشون رو می خورن کاری به منم ندارن
ولی دلوین وسط کار میره کنار ماهلین اینقدر این بچه رو سوک می زنه اذیت می کنه که با دهن پر گریه می کنه قشنگ زهرمارش میشه هرجی میگم دلوین نکن بیا این طرف شامتو بخور تو چی کار به اون داری گوشش بدهکار نیست امشبم با این کارش از باباش کتک خورد با اینکه تا حالا دست روش بلند نکرده بود ولی عرصه رو به هممون تنگ کرد این بچه
پن نمی دونم اقتًای سنشه باید باهاش مدارا کنیم یا ببرمش مشاوره
خیلی خودخواه و زورگوعه و لجباز
هرچی هم می خواد باید همون باشه صبح پاشه اگه بگه عسل می خوام ندم بهش قیامت می کنه
فقط دعا کنید خدا صبرم بده 😭
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مامانا خوبید؟
همیشه شوهرم می گفت به خدا این ماهلین همه چی می فهمه همه چی حالیشه فقط خیلی زیرک و باهوشه و خیلی موزمار و کلک
ولی من هیچوقت باور نکردم می گفتم نه بابا بچه ضعیفه فلانه ولی امروز همین امروز همین ساعت بهم ثابت شد این بچه هیچیش نیست فقط خیلی کلکه من چند روزه دارم قصه های مربوط به ترک پوشک و کثیف بودنش و اینا رو براش می خونم‌ تو این ۱۰ ماه هم که دلی رو از پوشک گرفتم میره میبینه و کامل کاملا دیگه فهمیده جیش و پی پی چیه فقط تنبلی می کنم امردز که شستمش یهو بعدش گفت مامان پوشک می خوام 😑گفتپ چی گفتی تکرار کن فهمید کارش خوب نیست هرچی گفتم تکرار نکرد و فقط خندید بعد اون موقع تا حالا دارم ازش می پرسم دلوین اگه حیش داشت باید بره کجا گفت دستشویی 😀بعد دوباره پرسیدم گفت بره دستشویی بعد گفتم اگه ماهلین جیش داشت باید بره کجا هیچی نمی گفت فقی می خندید هرچی گفتم خندید بعد گفتم خیلی کلکی دیگه اگه پوشک شورتی پات کردم خیلی هم علاقه نشون میده بعد شلوارشد درآورد رفت قشنگ سرپا نشست کنار دستشویی 😑😑ولی جیش نکرد فقط مشکل من همینه که تو دستشویی جیش نمی کنه اصلا یه بارم نکرده اصلا اصلا که حتی جیش خودشو ببینه حالا نظرتون چیه باز دست نگهدارم یا این بچه تنبلی می کنه سفت وایسم پاش و هرنیم ساعت به نیم ساعت ببرمش ؟؟؟یه بار جیش کنه تو دستشویی بقیش واسم کاری نداره
تا الام هزار بار اقدام کردم فایده نداشته 😬😬😬😬بچه ای که تنبله فکر می کنه فقط قراره تو پوشک جیش کنه اینم بگم هفته ای دوبار حتما باید ببرم گفتار درمانی اون موقع چی کار کنم‌؟؟
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام صبحتون بخیر قشنگا 🥰🥰
چه کارا می کنید؟؟من رفتم بچه هارو گذاشتم مهد و بعدش پیاده روی کردم الانم اومدم خونه یه کم استراحت کنم صبحانه بخورم و برسم به کارام و غذا درست کردن امروز که روز سوم رفتن بچه هاس چقدر همه چی خوب پیش رفت بچه ها میان خونه ناهارشون رو سیر می خورن و بعدش می خوابن یه دوساعتی بعدشم که بیدار میشن میرن دنبال بازی و تمرینات گفتار درمانی شبم دوباره زود شامشون رو میدم می خوابونم دیگه فعلا از اون همه غر غر و جیغ و داد خبری نیست 😍😍اینقدر خوشحالم که ثبت نامشون کردم پیش ۱ به کارهای خودمم راحت می رسم 🥰امروزم به مربیشون گفتم ماهلین دیروز اومد خونه هیجی نخورده بود گفت به خدا خیلی تلاش کردیم ولی یه لقمه هم نخورد😥بعد گفتم این لیستی که دادین نمی خورن زیاد گفت اشکال نداره هرچی می خورن بزارید بهتر از اینه که بچه گرسنه بمونه خداروشکر از این مهدشون راضی ام رسیدگیشون خوبه از لحاظ امنیتی هم که فول فولن درجه ۱ 🤗
از لحاظ دستشویی هم ماهلین با اینکه به من جیش و پی پیشو نمیگه ولی به اونا میگه 😀😂خیلی هم بهشون تاکید می کنم حواستون باشه هررموقع دستشویی داشتید بگید به خاله 😀
من از همین جا از اون مامانایی که خیلی کمک و تشویقم کردن تو این راه خیلی ممنونم 😘😘دوستتون دارم🥰😘
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
میگن تو دوران ترک پوشک سعی کنید بچه رو دعوا نکنید اصلا ولی من تو کتم نمیره بچه ای که بزرگ شده و کاملا می فهمه کارش اشتباهه و نمیاد و نمی خواد بگه جیش و پی پی داره و تو شلوارش می کنه رو اگه نخوای هیجی هم نگی فکر نی کنی کار بدی نکرده و ادامه میده من امردز دیگه از در دعوا وارد شدم 😑😑😑حالا نه خیلی بدها ولی دعواش کردم گفتم یعنی چی به من نمیگی می ددنی چند روزه روزی هزار بار دارم می برمت دستشویی و چقدر دارم برات تکرار می کنم که اگه جیش داشتی باید بگی ولی بازم کار خودتو می کنی ماهلین فقط نگام کرد و هیجی نگفت سری بعد ه بردمش دستشویی گفتم اگه تو خودت جیش کنی دعوات می کنما گفت مامان دعوا نکن گفتم پس همکاری کن تا دعوات نکنم تا عصر برم کلی جایزه برات بخرم دیشب در حد انفجار خودشو گرفته بود دیگه داشت میریخت که بردمش دستشویی ولی می ترسه دیگه ناچارا حیش کرد بعدش گفتم ببین چقدر راحته اصلا ترس نداره
می دونم حالا حالاها باید صبر کنم و صبور باشه تا دیگه بهم بگه ولی احساس می کنم وقتی جیش می کنه من چیزی نگم فکر می کنه کارش درسته و ادامه میده حالا دیگه نمی دونم
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
خیلی زورمیگه ها خیلی این همه زحمت برا بچه هات بکشی بزرگشون کنی آقا بشینه کیفشون رو ببره ۴ ماهه دارم می برم گفتار درمانی خداشاهده که چقدر سخته باهاشون تمرین کردن اینقدر باید فک بزنم بزنم که حد نداره بعد الان حرف زدنشون خیلی بهتر شده آقا کیفشو می کنه زحمتای منو نمیبینه میگه به خاطر پولایی که من دادم 😑😔
اونوقت که شانسو تقصیم می کردن به من نرسید بچه هرکار بکنه آخرش بچمو پاره ی تنمه در آخر میگم بچس سعی می کنم تحمل کنم ولی مرد خونه خیلی زور میگه همچین حرفایی بزنه بهم میگه چرا داد می زنی سر بچه و فلان میگم خوب منم آدمم خسته میشم میگه منم خستم 😑میگم‌ببخشید از ظهر تاحالا که اومدی فقط لم دادی بعد خسته ای 🙄میگه چرا این اخلاقو داری عصبی هستی میگم می دونی چرا اینا همش به خاطر ۴ سال دست تنها بزرگ کردن دوتا بچه اس که توی نامرد یه ذره کمکم نکردی بعد پوز خند می زنه میگه آره دست تنها 😏😏فکر کردی کاره شاقی کرده این حرفاس که آدم به درد میاره تحمل آدمو کم می کنه اگر نه بچه داره بچگیشو می کنه مرتیکه با ۴۱ سال سن شعور هیچیو نداره تازه لم داده میگه میوه بیار شام بیار خدا نبخشه مادرشو که اینو اینجوری تربیت کرده
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام می دونم با سوال های تکراریم خستتون کردم ولی به خدا بعضی ها اینچا خوب آدمو راهنمایی می کنند آدم انگیزه میگیره
خیلی هم همه مهربون و با شخصیت 🥰
میگم دیشب می خواستیم بریم خونه مادرشوهر و چون خیلی حساسه مجبور شدم ماهلینو پوشک شورتی پاش کنم امروزم روز سومه که باز اقدام کردم دیگه باید تلاشمو بکنم چقدر آخه پا پس بکشم 🥺🥺
بعد دیشب مادرشوهرم بهش گفته جیش داری بیا تا ببرمت دستشویی اونم‌گفته من پوشک دارم 😑😑من قیافم ابنجوری بود😳😳😳این بچه خیلی کلکه تو این ۳ روزم یه بارشو موفق شدم بقیشو همه رو تو خودش کرده اگه خیلی وقته نرفته باشه دستشویی هر یه ربع ۲۰ دقیقه می برمش اگه تازه کرده باشه ساعتی یه بار می برم خودشم یه وقتا میگه ولی وقتی می برم نمی کنه 😑😑😑بعدشم میگه الکی الکی و می خنده الکی میگه درواقع اونوقت که جیش داره و باید بگه نمیگه زرتی تو خودش می کنه 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
کسی بوده بچش مثل من یعنی با این شرایط من می تونم موفق بشم ؟؟دیشبمو مجبور شدم شورتی پاش کنم ولی گفتم دیگه به هیچ عنوان چون خیلی بچه ی باهوش و زیرکی کاش همون پارسال با دلوین با هم گرفته بودمش خودمو راحت می کردم اسیر شدم 🥴🥴🥴
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مامانا می دونم سوالم دیگه خیلی تکراری شدم ولی دیگه واقعا در موندا شدم از دست ماهلین همه بهم میگن صبور باش درست میشه ولی آخه چقدر هسته شدم از دست این ماهلین یک ماه بیشتره از پوشک گرفتمش دیگه جیشش رو که خیلی کم پیش میاد بهم بگه یا خودم سر ساعت می برمش یا دلوین که میره اینم بدو بدو میره دمه در شورت و شلوارشو در میاره دوتایط میرن جیش می کنند تو مهد به مربی هاش میگه ولی تو خونه به من نمیگه پی پی رو هم که اصلا اصلا به من نمیگه همش تو خودش می کنه فقط یه بارش شورهم دید داره به خودش میپیچه گفت راحله بدو این دستشویی داره بردمش کارشو کرد ولی دیگه بقیشو همش تو خودش میشینه یه گوشه می کنه بدشم میادا اینقدر که از جاش تکون نمی خوره ما می فهمیم پی پی کرده دیردز خونه خواهرم دوبار تو خودش پی پی کرد یه سری هم جمعه باغ خواهرشوهرم بدریم پی پی کرده بود سر تا پاش با پی پی یکی شده بود که من و مادرشوهرم بردینش تو حمام شستیمش به خدا آبرومو برده دیگه الکی هم به مادرشوهرم گفتم بلده میگه حالا یادش رفته 😫جایزه و تشویق و تنبیه هر راهی که بگید رفتیم فایده نداشته حتی چیزی خواسته درخواستی داشته بهش گفتیم تا وقتی تو خودت پی پی می کنی نمی تونم بهت بدم ولی فایده نداره که نداره این بچه قراره تا کی تو خودش پی پی کنه 😒😥؟؟اگه خیابون برم یکی دوساعت از ترسم پوشک شورتی پاش می کنم ولی خونه ی کسی برم نه هی میگن دخترا زودتر یاد میگیرن 😒😒کجاش ،؟
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام‌مامانا از دیشب دوبار تاحالا مادرشوهرم‌گفته برا ناهار بیاین الانم شوهرم زنگ‌زد گفت باز زنگ‌زده که بیاین من به خاطر ماهلین که جیش و پی پیشو نمیگه خواستم بعد ازظهر برم که کمتر اذیت بشم و استرس بکشم قضیه رو شوهرم‌گفته بهش میگه اشکال نداره پاشین بیاین یه کاریش می کنیم‌میرند تو حیاط اینا بچه رو اذیت نکن اخه مادرشوهرم وسواس داره میترسم بندو آب بده این بچه 😬😬😬بخوام پوشک کنم که تا آخر شب اونجاییم تمام تلاشم به باد میره به نظرتون چی کار کنم ؟؟گفتم خوبه نوار بهداشتی بزارم داخل شورت آموزشی یه شلوارم بپوشونم روش اسیر شدم به خدا از دستش اصلا نمیگه 😬😬سعی می کنه جیش نکنه تو خودش پاشو که ضربدری می کنه وایمیسه من می فهمم‌جیش داره می دوعم‌می برمش الان ۹ روز شده ولی اصلا نمیگه 😑🤦🏻‍♀️پی پی رو هم یه گوشه میشینه تکون نمی خوره
به نظرتون چی کار کنم من الان زشته تا کی بگم‌ من نمیام ناراحت میشن
این بچه هم‌که یا نمیگیره 😬می ترسم از دستم‌در بره اونجا
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
از وقتی بچه ها ثبت نام کردم پیش ۱ نه خواب دارم نه خوراک همش استرسشون رو دارم 😥😥ممکنه بگید خوب مگه مجبور بودی ؟؟می خوام بگه بله فقط فقط به خاطر خودشونه از لحاظ مستقلی که خیلی خوبن خودشون شلوارشون در میارن میرن دستشویی بعد میان می پوشن و کفشاشون رو خودشون می پوشن غذاشون رو خودشون می خورن ولی بازم دلشوره و اضطراب خاصی دارم من با مشورت کاردرمانگر ماهلین و گفتاردرمانگرشون و با تجویز ایشون ثبت نام کردم کاردرمانگر ماهلین که تاکید داشت حتما ماهلین رو بنویسم هم واسه بهتر حرف زدنش هم واسه درون گرایی و منزوی بودنش دلوین رو هم گفتاردرمانش گفت هم واسه لجبازیش و هم واسه حرف زدنشون گفتن که بهتره برن زودتر به نتیجه می رسی باز خداخیرشون بده مرکز پولکی نیستن از الان به بعدشم کردن هفته ای یه بار اینقدرم خوب شده حرف زدنشون ماهلین الان شعر چشم چشم دو ابرو رو تا حدودی بلده بخونه از این لحاظا باز خیالم راحته فقط اضطراب پی پی نگفتن ماهلین رو دارم و کلا استرس اینو دارم بچه هامو اذیت نکنند به بچه هام درست رسیدگی نکنند هرچند مهد خصوصی نوشتم که از همه لحاظ قانون دارن برا خودشون ولی ته ته دلم باز استرس دارم 😫😫یه کم دلداریم میدید اینایی که مهد کودک ثبت نام کردن بهم بگن چه جوری دلدار وصبور شدن تو این قضیه چه جوری به هاشون با محیط کنار اومدن
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
واقعا مادرایی که بچه های آرومی دارن باید سجده ی شکر بکنند من هر چقدر ماهلینم آروم و مظلومه همون قدرم دلوین به شدت لجباز حرف گوش نکن و جیغ جیغو و گریه و نق نق کنه وحشتناک یهنی یه چیزی میگم یه چیزی می شنوید تازگی ها بیرون خونه و تو خونه هم نداره
عصریه برا اینکه بشینه پای تمرین هاش گفتم انجام بده و بعدش با هم نقاشی می کنیم اومدم یه کم بشینم استراحت کنم به خدا کمردرد دارم گفت مامان نقاشی بیار گفتم باشه یه کمی صبر کن هی نق نق که باید بیای هرچی گفتم یه کمی صبر کن قبول نکرد آخر با همون وضعم بلند شدم رفتم براش بیارم یهو شروع کرد جیغ داد و گریه گفتم چته چرا اینجوری می کمی خوب دارم‌میارم دیگه اعصابمو خورد کرد یکی زدم دره کونش گفتم حالا که صبر نداری جیغ و داد می کنی اصلا برات نمیارم خلاصه شوهرم اومد افتاد به جونم تا خوردم منو زد همه ی مداد رنگی هارو پخش زمین کرد این بچه آخرش منو و شوهرمو به جون هم انداخت تازگی ها گیر هم میده به گوشی من مرتیکه ی پفیوز آشغال اصلا هیچی از من نمیبینه از گرد راه نی رسه میگه تو همش سرت تو گوشیته بابا به خدا صبح تا حالا به کار بودم بهش گفتمم گوه خوریش به تو نیومده منم آدمم انسانم خوب یه کمم تو به این بچه ها برسم از صبح تا شب با منن ان تو بمیری برامن خیلی بهتره تا وقتی بود و نبودت یکیه 😭😭😭من چه گناهی کردم آخه نه از بچه شانس آوردم نه از شوهر به خدا نصف کمرمم گرفته از حرص و جوش نمی تونم از چام تکون بخورم