خیلی زورمیگه ها خیلی این همه زحمت برا بچه هات بکشی بزرگشون کنی آقا بشینه کیفشون رو ببره ۴ ماهه دارم می برم گفتار درمانی خداشاهده که چقدر سخته باهاشون تمرین کردن اینقدر باید فک بزنم بزنم که حد نداره بعد الان حرف زدنشون خیلی بهتر شده آقا کیفشو می کنه زحمتای منو نمیبینه میگه به خاطر پولایی که من دادم 😑😔
اونوقت که شانسو تقصیم می کردن به من نرسید بچه هرکار بکنه آخرش بچمو پاره ی تنمه در آخر میگم بچس سعی می کنم تحمل کنم ولی مرد خونه خیلی زور میگه همچین حرفایی بزنه بهم میگه چرا داد می زنی سر بچه و فلان میگم خوب منم آدمم خسته میشم میگه منم خستم 😑میگم‌ببخشید از ظهر تاحالا که اومدی فقط لم دادی بعد خسته ای 🙄میگه چرا این اخلاقو داری عصبی هستی میگم می دونی چرا اینا همش به خاطر ۴ سال دست تنها بزرگ کردن دوتا بچه اس که توی نامرد یه ذره کمکم نکردی بعد پوز خند می زنه میگه آره دست تنها 😏😏فکر کردی کاره شاقی کرده این حرفاس که آدم به درد میاره تحمل آدمو کم می کنه اگر نه بچه داره بچگیشو می کنه مرتیکه با ۴۱ سال سن شعور هیچیو نداره تازه لم داده میگه میوه بیار شام بیار خدا نبخشه مادرشو که اینو اینجوری تربیت کرده

۱۲ پاسخ

چقد دلم به درد اومدا این تایپکتو خوندم خدا از شوهرت نگذره که اینقد نمک نشناسه غصه نخور بسپر به بالایی اون فقط شاهد کاراته ایشالا که شوهرت جواب این کارشو میگیره

بگو پول بخوره توسرت

مرتیکه بی درک‌ و شعور
والا ندیدم طرف ب مادری ک دوقلو داره بگ تو هیچکار نگردی

عزیزممم الان دوتاتون عصبانی هستین هرچی بیادمیگین...بروتواتاق بهش محل نده تاپشیمون یشه ازکارورفتارش

شوهر شما دیگه خیلی نوبره هم دست روت بلند کرده هم هرچی خواسته گفته الانم میگه میوه بیار😐 بچه هارو دو روز بنداز ور دلش برو خونه بابات ادم شه

ببین یه نصیحت کنم اصلا دهن به دهن شوهرت نزار که بیشتر عصبی میشه من اینجور مواقع میرم اتاق در قفل میکنم واسه خودم آهنگ گوش تا مغزم آروم بشه

الان شما مردی که روشما دست بلند کرده اصلا چرا باهاش حرف میزنی بعد تازه بهش سرویسم میدی میوه غذاش میاری ول کن قهر کن بروتواتاق درم قفل کن بزار یه چند ساعت به بچه‌اش تنها باشه بقول خودش مگه کاره ساقی می‌کنی بزار خودش انجام بده

😑😑😔جای تو حرصی شدم

بعضی آدما اینجوری به چند نسل قبل خودشون میرن وبعضی مادرا واقعا مقصر نیستن

منم ۴ساله تنهایی با کمک خونوادم بچه بزرگ کردم شوهرم هیچیییی نفهمید هیچییییی از دکتر بردنهاش شب بیدار بودنهاش ...فقط ببخشید بلده دهنشو وا کنه حرف مفت بزنه.میگه براش مادری نکردی مادری نمیکنی😒😕در صورتیکه بخدا قسم ۱۰ساله توو خونوادشونم ندیدم یکبار تاحالا ننش براش مادری و دلسوزی کرده باشه.قبلش هم همین بوده که الان این وضع زندگیشه.نمردم و مادری از ننش یاد گرفتم😏😏

شوهر منم همینه تازه میگه وظیفته من دارم کار درمانی میبرم با اینکه ماشین داریم ولی ماشین داده دست باش من بچه بغل بامترو میرم ومیام

تو از بچه هات لذت ببر اون خودش محروم مبشه از این لحظه ها استفاده نکرده

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام می دونم با سوال های تکراریم خستتون کردم ولی به خدا بعضی ها اینچا خوب آدمو راهنمایی می کنند آدم انگیزه میگیره
خیلی هم همه مهربون و با شخصیت 🥰
میگم دیشب می خواستیم بریم خونه مادرشوهر و چون خیلی حساسه مجبور شدم ماهلینو پوشک شورتی پاش کنم امروزم روز سومه که باز اقدام کردم دیگه باید تلاشمو بکنم چقدر آخه پا پس بکشم 🥺🥺
بعد دیشب مادرشوهرم بهش گفته جیش داری بیا تا ببرمت دستشویی اونم‌گفته من پوشک دارم 😑😑من قیافم ابنجوری بود😳😳😳این بچه خیلی کلکه تو این ۳ روزم یه بارشو موفق شدم بقیشو همه رو تو خودش کرده اگه خیلی وقته نرفته باشه دستشویی هر یه ربع ۲۰ دقیقه می برمش اگه تازه کرده باشه ساعتی یه بار می برم خودشم یه وقتا میگه ولی وقتی می برم نمی کنه 😑😑😑بعدشم میگه الکی الکی و می خنده الکی میگه درواقع اونوقت که جیش داره و باید بگه نمیگه زرتی تو خودش می کنه 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
کسی بوده بچش مثل من یعنی با این شرایط من می تونم موفق بشم ؟؟دیشبمو مجبور شدم شورتی پاش کنم ولی گفتم دیگه به هیچ عنوان چون خیلی بچه ی باهوش و زیرکی کاش همون پارسال با دلوین با هم گرفته بودمش خودمو راحت می کردم اسیر شدم 🥴🥴🥴
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
امروز نوه ی صاحب خونمون تو حیاط بود ۷ ماه از بچه های من کوچیکتره من رفتم لباسارو از رو بند جمع کنم یهو اومد گفت چرا اینقدر بچتون اذیت می کنه 😀همش جیغ می زنه منو بگو هاج واج نگاش می کردم 😂گفتم تو جیغ نمی زنی گفت نه گفتم پسر خوبی هستی پس گفت آره حالا صبحش صدا گریه هاشو شنیدم 😀😀ولی بازم با اینکه پسره از بچه های من آروم تره خداوکیلی میبینی بعدشم میگن مقایسه نکن خوب آدم میبینه می فهمه جقله بجه اومده اینو میگه اونوقت منه بدبخو هنوز درگیر حیش و پی پی و حرف زدن افاضاح بچه هامم 😥😥درسته سالمن باز خداروشکر ولی به خدا این حرف زدنشون واسه من شده حسرت بعد ۴ ماه هنوز اونجوری خوبم حرف نمی زنند به خصوص دلوین خیلی قر و قاطی میگه البته بهتر شدنا ولی بازم اونجور که می خوام نیست همیشه من تو زندگیم واسه به دست آوردن ساده ترین چیزا هم باید سختی بکشم 😥😥بچه هام چند روز دیگه تولد ۴ سالگیشونه به خدا غبطه می خورم خیلی 🥺🥺🥺نمی دونم تو بارداریم چه کوتاهی کردم که بچه هام همه کاراشون اینقدر زیاد دیر شد چه کوتاهی کردم در حقشون منی که ۹ ماه رو کامل استراحت مطلق بودم ۳ بارم نزدیک بود از دستشون بدم 😥😥
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
هر روز خدا بچه هام به خصوص دلوین اذیت می کنه با گریه و اینکه میگه نمی خوان لالا کنم می خوابونمش بعدش کلی عذاب وجدان
ولی امروز به طرز عحیبی این دلوین اذیتمون کرد خیلی خواهرشو می زنه دست بزن داره من نمی دونم با این بچه باید چی کار کنم تهدید دعوا کتک هیجی فایده نداره قشنگ پوره کرده منو🥴🥴🥴
امشب دیگه از باباشم کتک خورد شامشون رو کشیدم براشون پشت میز میشینند قشنگ غذاشون رو می خورن کاری به منم ندارن
ولی دلوین وسط کار میره کنار ماهلین اینقدر این بچه رو سوک می زنه اذیت می کنه که با دهن پر گریه می کنه قشنگ زهرمارش میشه هرجی میگم دلوین نکن بیا این طرف شامتو بخور تو چی کار به اون داری گوشش بدهکار نیست امشبم با این کارش از باباش کتک خورد با اینکه تا حالا دست روش بلند نکرده بود ولی عرصه رو به هممون تنگ کرد این بچه
پن نمی دونم اقتًای سنشه باید باهاش مدارا کنیم یا ببرمش مشاوره
خیلی خودخواه و زورگوعه و لجباز
هرچی هم می خواد باید همون باشه صبح پاشه اگه بگه عسل می خوام ندم بهش قیامت می کنه
فقط دعا کنید خدا صبرم بده 😭
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
مامانا در جریان دختر من که هستید خیلی شرمندم که دائما تاپیک میزارم اینجا همتون رو اذیت کردم ببخشید😔😔ولی میگم شاید فرجی بشه یکی بتونه کمکم‌کنه دخترمو ۳ ماهه کاردرمانی و گفتاردرمانی می برم حرف زدنش خیلی حیلی بهتر شده مثلا امروز باباش اومد خونه گفت بابا امیر سلام خوبی به خدا قسم دختر من حتی یه ‌کلمه هم حرف نمی زد خداروشکر پیشرفتش خوب بوده درکش خوب بالا رفته امروزم روز ۴ ام که دارم از پوشک میگیرمش ولی ترس داره از جیش کردن چه خودم سرپا بگیرم چه تو قصری بزارم چه تو دستشویی چه تو کمکی توالت فرنگی در هر حالت هر صورت میگه مامان ترسم ترسم دست و پاش می لرزه دیروز گریه هم افتاد 😭ولی همکاریش عالیه دیگه از بس گفتیم‌نباید تو خودت جیش کنی خیلی خودشو نگه میداره صبح که بلند شد تا دوساعت بعدش خودشو نگه داشت تا بالاخره تو شلوارش کرد به شدت از جطش کردن تو دستشویی و اینجور جاها می ترسه تو حمام پر از اسباب بازیه شعر و قصه براش می خونم‌ تشویقش می کنم کلی فیلم از تو گوگل براش گرفتم مرتب براش میزارم ۸ ماهه خواهرش جلو چشنش تو دستشویی جیش می کنه ۳ ماهم هست که روزی یکی دوبار می بردمش تو دستشویی خودم جلوش بارها حیش کرد ولی هیچ کدوم از این کارها موفقیت آمیز نبوده و در نهایت میگه می ترسم صبرمو خیلی دارم بالا می برم به هیچ وجه گفتم تسلیم نمیشم حتی همه جای خونه رو رو فرشی و ملافه و پتو انداختم که کمتر نجس بشه قید همه چی رو زدم واسه بچم بعد امروز فهمیدم که ترس داره و میگه می ترسم به نظرتون کاردرمانش می تونه براش کاری بکنه ؟؟؟می خوام امروز بهش بگه که بچم از جیش کردن تو دستشویی اینا می ترسه به نظرتون فایده داره
فقط توروخدا حلالم کنید خستتون کردم با تاپیک هام به خدا دیگه خجالت می کشم از تاپیک گذاشتن 🤭
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام‌مامانا از دیشب دوبار تاحالا مادرشوهرم‌گفته برا ناهار بیاین الانم شوهرم زنگ‌زد گفت باز زنگ‌زده که بیاین من به خاطر ماهلین که جیش و پی پیشو نمیگه خواستم بعد ازظهر برم که کمتر اذیت بشم و استرس بکشم قضیه رو شوهرم‌گفته بهش میگه اشکال نداره پاشین بیاین یه کاریش می کنیم‌میرند تو حیاط اینا بچه رو اذیت نکن اخه مادرشوهرم وسواس داره میترسم بندو آب بده این بچه 😬😬😬بخوام پوشک کنم که تا آخر شب اونجاییم تمام تلاشم به باد میره به نظرتون چی کار کنم ؟؟گفتم خوبه نوار بهداشتی بزارم داخل شورت آموزشی یه شلوارم بپوشونم روش اسیر شدم به خدا از دستش اصلا نمیگه 😬😬سعی می کنه جیش نکنه تو خودش پاشو که ضربدری می کنه وایمیسه من می فهمم‌جیش داره می دوعم‌می برمش الان ۹ روز شده ولی اصلا نمیگه 😑🤦🏻‍♀️پی پی رو هم یه گوشه میشینه تکون نمی خوره
به نظرتون چی کار کنم من الان زشته تا کی بگم‌ من نمیام ناراحت میشن
این بچه هم‌که یا نمیگیره 😬می ترسم از دستم‌در بره اونجا