مادرشوهر شما هم خیلی دخالت می کنند تو تربیت بچه هاتون ؟؟مادرشوهرمن که دیوونم کرده مثلا اگه بچم چیزی رو بخواد من نخوام بدم جلو بچم میگه بهش بده پَعَ تو چه مادر ظالمی هستی فلان من جرات ندارم سر بچم غر بزنم حق ندارم خسته بشم فوری بر می گرده یه چیزی میگه به من امروز دیگه بهشگفتم خواهشا هیچی نگید دیگه بزارید من کار خودمو بکنم بعد خواهرشوهر من میگه تو هیچی نگو به بچه یه جوری نشون میدن انگار اونا زایدن بزرگ‌کردن که کاسه داغ تر آش میشن بعد که گفتید خواهشا هیچی نگید دخالت نکنید دیگه خفه خون گرفتن نشستن سر جاشون انگار هرچی هیچی نگی بدتره میگن یه بار برا همیشه به این نتیچه رسیدم سکوت کردن همیشه هم خوب نیست

مادرشوهر من دو ساله ک فوت کرده ولییییی
فرشته بود🙂فرشته هاااا با رفتنش غم عالم اومد تو زندگیم و حس کردم خودم یتیم شدم نگم برات از خوبیاش

از اول باید طوری رفتار کرد کسی به خودش اجازه نده دخالت کنه بعدم جلوی کسی بچتو نه دعوا کن نه غر بزن که‌ راهشون باز نشه

من دخترم به مادرشوهرم بگه میخوام وسط خونه ات پی پی کنم میگه باشه بیا پی پی کن
در این حد هرچی دخترم بگه اون میگه چشم
قدیما پدرا به بچه یه چیزی میگفتن
مادربزرگ پدربزرگا میگفتن . الان مادر بدبخت فقط خودش یه نفره باید تربیت کنه
بچه هم حق داره میگه اگه حرف مادرم درست بود یه نفر دیگه هم میگفت
پس مادرم بد و ظالمه

من خیلی رفت و آمد ندارم .و یکی از دلایلش همینه چون تحمل دخالت ندارم

به نظرم یبار برا همیشه تو گوشش فرو کن که تربیت فرزند با مادر هست نه بقیه بعدشم بهش تونستی بگو مادر عزیزم تو از تربیت بچه چیزی نگو که یکی از تربیت شده هات دست منه🤣🤣🤣🤣اینو من یبار برا همیشه گفتم ببینم باز تو تربیت دخترم میتونه دخالت کنه

وااای دقیقا مادرشوهر منم بعد خودشون حاضر نیستن یه ساعت نگهدارن خسته میشن اما من نباید خسته بشم و...

من بخاطر همین چیزا نمیرم زیاد خونشون دو سه ماهی یبار. مادرشوهر من یهر وقت این دوتا میبینه ینی هنوز چشمش ندیدتشون میگه وای چ ریزه شدن. وای چ ضعیف شدن منم حرصم میگیره جای ک یکم ذوق کنه همش ایراد میگیره. انگار من چیزی نمیدم بهش میگم میبینی ک جلوتونه میارم نمیخورن چیکار کنم دیگه

همیشه که نمیشه به ساز بچه باشی یجاهایی لازمه مخالفت کنی حتی دعواش کنی اصلا لازمه ی تربیته

از اول اجازه ندادم

وای چقدر انگار زندگی منه

من مامانم اینطودیه خخخخ