۸ پاسخ

حرف زشتی نزده حالا شما دخترتون ازتون سوال کرده من چی کار کنم که پسرم چند وقت پیش بهم میگه مامان منم بزرگ بشم می میم بزرگ میشه مثل تو گفتم نه مامان شما پسری بزرگ که شدیم میشی مثل بابا مگه مرداد می می دارن ؟گفت نه گفتم شما هم مرد میشی ، ما مامانا هم که می می داریم واسه اینه که به نی نی هامون شیر بدیم ، دیگه از اون به بعد قانع شد حرفی نزد

خوب براش توضیح بده حرف زشتیه چیه

بگی زشته نگو توجهش بیشتر میشه

کجاش حرف زشتیه؟؟؟
دختر منم پرسیده
همه ی بچه ها میپرسن
عقل دارن چشم هم دارن و تفاوتها رو میبینن و شجاعن و سوال رو مطرح میکنن
قشنگ با جوابتون باعث میشین بچه سوالاشو از شما نپرسه
منکه راحت توضیح دادم واسش گفتم چون سنت کمه, بزرگتر که بشی سینه هم مثل قد که رشد میکنه اروم اروم از یه سنی شروع میکنه به رشد کردن
در همین حد تو این کافیه که توضیح بدین و تمام
وقتی 9ساله شد باید کامل بلوغ رو بلد باشه علائمش رو بدونه که واسش پیش اومد نترسه

یادمه بچه بودم سینه نداشتم خیلی دوست داشتم داشته باشم جوراب اینجوری حالت دایره میکردم میزاشتم تو لباسم،🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤦🤦🤦🤦🤦🤦🤦🤦

عجب وروجکایی،🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

حرف زشتی نمیزنه داره سوال میپرسه درست جوابشو بده بگو بزرگ بشی خانوم بشی مال توام بزرگ میشه الان بچه ای

دخترمنم میگه 🤦

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
خیلی زورمیگه ها خیلی این همه زحمت برا بچه هات بکشی بزرگشون کنی آقا بشینه کیفشون رو ببره ۴ ماهه دارم می برم گفتار درمانی خداشاهده که چقدر سخته باهاشون تمرین کردن اینقدر باید فک بزنم بزنم که حد نداره بعد الان حرف زدنشون خیلی بهتر شده آقا کیفشو می کنه زحمتای منو نمیبینه میگه به خاطر پولایی که من دادم 😑😔
اونوقت که شانسو تقصیم می کردن به من نرسید بچه هرکار بکنه آخرش بچمو پاره ی تنمه در آخر میگم بچس سعی می کنم تحمل کنم ولی مرد خونه خیلی زور میگه همچین حرفایی بزنه بهم میگه چرا داد می زنی سر بچه و فلان میگم خوب منم آدمم خسته میشم میگه منم خستم 😑میگم‌ببخشید از ظهر تاحالا که اومدی فقط لم دادی بعد خسته ای 🙄میگه چرا این اخلاقو داری عصبی هستی میگم می دونی چرا اینا همش به خاطر ۴ سال دست تنها بزرگ کردن دوتا بچه اس که توی نامرد یه ذره کمکم نکردی بعد پوز خند می زنه میگه آره دست تنها 😏😏فکر کردی کاره شاقی کرده این حرفاس که آدم به درد میاره تحمل آدمو کم می کنه اگر نه بچه داره بچگیشو می کنه مرتیکه با ۴۱ سال سن شعور هیچیو نداره تازه لم داده میگه میوه بیار شام بیار خدا نبخشه مادرشو که اینو اینجوری تربیت کرده
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
هر روز خدا بچه هام به خصوص دلوین اذیت می کنه با گریه و اینکه میگه نمی خوان لالا کنم می خوابونمش بعدش کلی عذاب وجدان
ولی امروز به طرز عحیبی این دلوین اذیتمون کرد خیلی خواهرشو می زنه دست بزن داره من نمی دونم با این بچه باید چی کار کنم تهدید دعوا کتک هیجی فایده نداره قشنگ پوره کرده منو🥴🥴🥴
امشب دیگه از باباشم کتک خورد شامشون رو کشیدم براشون پشت میز میشینند قشنگ غذاشون رو می خورن کاری به منم ندارن
ولی دلوین وسط کار میره کنار ماهلین اینقدر این بچه رو سوک می زنه اذیت می کنه که با دهن پر گریه می کنه قشنگ زهرمارش میشه هرجی میگم دلوین نکن بیا این طرف شامتو بخور تو چی کار به اون داری گوشش بدهکار نیست امشبم با این کارش از باباش کتک خورد با اینکه تا حالا دست روش بلند نکرده بود ولی عرصه رو به هممون تنگ کرد این بچه
پن نمی دونم اقتًای سنشه باید باهاش مدارا کنیم یا ببرمش مشاوره
خیلی خودخواه و زورگوعه و لجباز
هرچی هم می خواد باید همون باشه صبح پاشه اگه بگه عسل می خوام ندم بهش قیامت می کنه
فقط دعا کنید خدا صبرم بده 😭
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام می دونم با سوال های تکراریم خستتون کردم ولی به خدا بعضی ها اینچا خوب آدمو راهنمایی می کنند آدم انگیزه میگیره
خیلی هم همه مهربون و با شخصیت 🥰
میگم دیشب می خواستیم بریم خونه مادرشوهر و چون خیلی حساسه مجبور شدم ماهلینو پوشک شورتی پاش کنم امروزم روز سومه که باز اقدام کردم دیگه باید تلاشمو بکنم چقدر آخه پا پس بکشم 🥺🥺
بعد دیشب مادرشوهرم بهش گفته جیش داری بیا تا ببرمت دستشویی اونم‌گفته من پوشک دارم 😑😑من قیافم ابنجوری بود😳😳😳این بچه خیلی کلکه تو این ۳ روزم یه بارشو موفق شدم بقیشو همه رو تو خودش کرده اگه خیلی وقته نرفته باشه دستشویی هر یه ربع ۲۰ دقیقه می برمش اگه تازه کرده باشه ساعتی یه بار می برم خودشم یه وقتا میگه ولی وقتی می برم نمی کنه 😑😑😑بعدشم میگه الکی الکی و می خنده الکی میگه درواقع اونوقت که جیش داره و باید بگه نمیگه زرتی تو خودش می کنه 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
کسی بوده بچش مثل من یعنی با این شرایط من می تونم موفق بشم ؟؟دیشبمو مجبور شدم شورتی پاش کنم ولی گفتم دیگه به هیچ عنوان چون خیلی بچه ی باهوش و زیرکی کاش همون پارسال با دلوین با هم گرفته بودمش خودمو راحت می کردم اسیر شدم 🥴🥴🥴
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
امروز نوه ی صاحب خونمون تو حیاط بود ۷ ماه از بچه های من کوچیکتره من رفتم لباسارو از رو بند جمع کنم یهو اومد گفت چرا اینقدر بچتون اذیت می کنه 😀همش جیغ می زنه منو بگو هاج واج نگاش می کردم 😂گفتم تو جیغ نمی زنی گفت نه گفتم پسر خوبی هستی پس گفت آره حالا صبحش صدا گریه هاشو شنیدم 😀😀ولی بازم با اینکه پسره از بچه های من آروم تره خداوکیلی میبینی بعدشم میگن مقایسه نکن خوب آدم میبینه می فهمه جقله بجه اومده اینو میگه اونوقت منه بدبخو هنوز درگیر حیش و پی پی و حرف زدن افاضاح بچه هامم 😥😥درسته سالمن باز خداروشکر ولی به خدا این حرف زدنشون واسه من شده حسرت بعد ۴ ماه هنوز اونجوری خوبم حرف نمی زنند به خصوص دلوین خیلی قر و قاطی میگه البته بهتر شدنا ولی بازم اونجور که می خوام نیست همیشه من تو زندگیم واسه به دست آوردن ساده ترین چیزا هم باید سختی بکشم 😥😥بچه هام چند روز دیگه تولد ۴ سالگیشونه به خدا غبطه می خورم خیلی 🥺🥺🥺نمی دونم تو بارداریم چه کوتاهی کردم که بچه هام همه کاراشون اینقدر زیاد دیر شد چه کوتاهی کردم در حقشون منی که ۹ ماه رو کامل استراحت مطلق بودم ۳ بارم نزدیک بود از دستشون بدم 😥😥