از وقتی بچه ها ثبت نام کردم پیش ۱ نه خواب دارم نه خوراک همش استرسشون رو دارم 😥😥ممکنه بگید خوب مگه مجبور بودی ؟؟می خوام بگه بله فقط فقط به خاطر خودشونه از لحاظ مستقلی که خیلی خوبن خودشون شلوارشون در میارن میرن دستشویی بعد میان می پوشن و کفشاشون رو خودشون می پوشن غذاشون رو خودشون می خورن ولی بازم دلشوره و اضطراب خاصی دارم من با مشورت کاردرمانگر ماهلین و گفتاردرمانگرشون و با تجویز ایشون ثبت نام کردم کاردرمانگر ماهلین که تاکید داشت حتما ماهلین رو بنویسم هم واسه بهتر حرف زدنش هم واسه درون گرایی و منزوی بودنش دلوین رو هم گفتاردرمانش گفت هم واسه لجبازیش و هم واسه حرف زدنشون گفتن که بهتره برن زودتر به نتیجه می رسی باز خداخیرشون بده مرکز پولکی نیستن از الان به بعدشم کردن هفته ای یه بار اینقدرم خوب شده حرف زدنشون ماهلین الان شعر چشم چشم دو ابرو رو تا حدودی بلده بخونه از این لحاظا باز خیالم راحته فقط اضطراب پی پی نگفتن ماهلین رو دارم و کلا استرس اینو دارم بچه هامو اذیت نکنند به بچه هام درست رسیدگی نکنند هرچند مهد خصوصی نوشتم که از همه لحاظ قانون دارن برا خودشون ولی ته ته دلم باز استرس دارم 😫😫یه کم دلداریم میدید اینایی که مهد کودک ثبت نام کردن بهم بگن چه جوری دلدار وصبور شدن تو این قضیه چه جوری به هاشون با محیط کنار اومدن

۱۱ پاسخ

خیالت راحت من روز اول که پسرمو بردم مهد از مهد تا شرکت بیام یه لالایی ترکی گذاشتم و گریه کردم دوروز اول زنگ میزدم سوال میکردم حالش چطوره الان واقعا خداروشکر میکنم فرستادم مهد و اینکه نگران دستشوییشون نباش اونحا به روش های خودشون اوکی میکنن و راه میفتن

استرستون طبیعیه منم خیلی استرس
داشتم حتی نذر کرده بودم پسرم بخیر و خوشی بره پیش دبستانی و مریض نشه و اذیت نشه و فلان ولی خداروشکر خیلی خوب بود خیلی بهش خوش گذشت و کلی چیزای جدید یاد گرفت الان امسالم واسه کلاس اول استرس دارم ولی باز توکل بخدا میکنم انشاءالله امسالم بخیر و خوشی بگذره.

عزیزم من دوقلوهام یک ساله مهد میرن امسال هم پیش ۱ ثبت نامشون کردم . از وقتی میرن مهد خیلی خوب شدن کلی سعر و قران و کلمات انگلیسی یاد گرفتن . اجتماعی شدن و کلی هم دوست دارن اونجا رو از الان هم ذوق پیش دبستانی رفتن رو دارن . داخل مهد هم هی بهشون میگم مواظب هم باشن با مربیشون که حرف میزنم میگه مثل کوه پشت همن هیچ کس جرات نداره اذیتشون کنه هوای همو خیلی دارن . خیلی کار عاقلانه ای کردی نوشتی . از نظر اذیت کردن هم اگه چیزی باشه میان میگن . بزار برن تو محیط قرار بگیرن زرنگ بشن بلد باشن تو اجتماع از خودشون دفاع کنن

استرس برای چی؟نگران نباش اونا خودشون حواسشون به بچه ها هست مهد خصوصی از این لحاظ خوبه اگه غیر خصوصی بود باید استرس داشتی

خوب کاری کردی استرس نداشته باش

طبیعیه.دختر من بعد از ظهر می‌ره مهد.اوایل که میبردم از اول تا آخرش می‌نشستم مهد.و یکی دو ساعت میذاشتم.یبار هوا سرد بود گفتم برم خونه
رفتم خونه شوهرم هم خونه بود.یکم‌نشستم بعد گفتم چرا من با این تنهام،😂😂اصلا خونه بدون دخترم یجوری بود .سریع پوشیدم رفتم نشستم تو مهد

بعدش عادت کردیم همون
برا خودشون خوبه
برا رشد و پیشرفت شونه.اوناداونحا عشق میکنندشما هم تو خونه هرجور دوست داری خودتو شارژ می‌کنی برا بزگشتنشون.خیلی کار خوبی کزدی

ماهی چندمیدی برا مهد

عزیزم من پسرم متولد سال ۹۹ یعنی امسال مهد ثبت نامش کنم یا هنو چون خیلی خجالتیه و اصلا اجتماعی نیس پسرم 😪😪😪😪

عزیزم آخر شهریه اینجا که گذاشتیشون چقدر شد؟

دختر من نیمه دومی هست اما ماشالله از هر لحاظ اوکیه، و آمادگی آموزش دیدن داره، ولی من ترجیج دادم
امسال فقط کلاس ساعتی بفرستم که زده نشه و آشنایی پیدا کنه با محیط، خیلی هم مفید بوده براش، با این ساعتیه ولی بعدش دیگه خسته اس و میایم خونه میخوابه
شما دیگه نوشتی انشالله خیره، ولی من بودم امسال کلاس ساعتی میزاشتم

گلم تازه ثبت کردی
منم همین استرس ها رو دارم نبردمش

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام صبحتون بخیر قشنگا 🥰🥰
چه کارا می کنید؟؟من رفتم بچه هارو گذاشتم مهد و بعدش پیاده روی کردم الانم اومدم خونه یه کم استراحت کنم صبحانه بخورم و برسم به کارام و غذا درست کردن امروز که روز سوم رفتن بچه هاس چقدر همه چی خوب پیش رفت بچه ها میان خونه ناهارشون رو سیر می خورن و بعدش می خوابن یه دوساعتی بعدشم که بیدار میشن میرن دنبال بازی و تمرینات گفتار درمانی شبم دوباره زود شامشون رو میدم می خوابونم دیگه فعلا از اون همه غر غر و جیغ و داد خبری نیست 😍😍اینقدر خوشحالم که ثبت نامشون کردم پیش ۱ به کارهای خودمم راحت می رسم 🥰امروزم به مربیشون گفتم ماهلین دیروز اومد خونه هیجی نخورده بود گفت به خدا خیلی تلاش کردیم ولی یه لقمه هم نخورد😥بعد گفتم این لیستی که دادین نمی خورن زیاد گفت اشکال نداره هرچی می خورن بزارید بهتر از اینه که بچه گرسنه بمونه خداروشکر از این مهدشون راضی ام رسیدگیشون خوبه از لحاظ امنیتی هم که فول فولن درجه ۱ 🤗
از لحاظ دستشویی هم ماهلین با اینکه به من جیش و پی پیشو نمیگه ولی به اونا میگه 😀😂خیلی هم بهشون تاکید می کنم حواستون باشه هررموقع دستشویی داشتید بگید به خاله 😀
من از همین جا از اون مامانایی که خیلی کمک و تشویقم کردن تو این راه خیلی ممنونم 😘😘دوستتون دارم🥰😘
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
یعنی یه بچه چقدر باید حرص آدمو در بیارم من سر به حرف در آوردن این ماهلین ۵ و ماه و نیمه پوست کندما به حرف آوردن دوتا بچه یکی که اصلا کلمه هم‌نمی گفت یکیش که جمله هم به زور می گفت به خدا سخت ترین کار دنیاست یعنی پوست منو کندن به خصوص ماهلین خیلی دیر یاد میگیره سر همین حرف افتادنش و جیش و پی پی گفتنش یعنی پوست کندما 😫😫😫هنوزم اونجور که می خوام نشده البته بازم خیلی بهتر شده ها جمله های ۳ کلمه ای میگه ولی پدر منو در میاره تا یاد بگیره خیلی وقتا میگم‌آخه خدایا چیزی که غریضیه باید خودشون به حرف در بیان چرا من اینقدر باید سختی بکشم براش مگه گناهم‌چی بوده طفل معصومم اینقدر باید اذیت بشه 🥺🥺 بازم شکرت خدا😥واقعا تمرینات گفتاردرمانی خسته کننده شده برامون از طرفی میگم‌ ولش کتم از اون طرف می ترسم ولش کنم اینا همچنان تو همین مرحله بمونند به خصوص ماهلین هنوز خیلی احتیاج داره دلوین خداروشکر خیلی حرف زدنش بهتر شده دمه مهد که میرم دنبالشون دلوین میگه مامان غذا درست کردی ؟😂😂😂مامان ناهار چی درست کردی؟گاهی جمله های ۶ و ۷ تایی میگه
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مامانا خوبید؟
همیشه شوهرم می گفت به خدا این ماهلین همه چی می فهمه همه چی حالیشه فقط خیلی زیرک و باهوشه و خیلی موزمار و کلک
ولی من هیچوقت باور نکردم می گفتم نه بابا بچه ضعیفه فلانه ولی امروز همین امروز همین ساعت بهم ثابت شد این بچه هیچیش نیست فقط خیلی کلکه من چند روزه دارم قصه های مربوط به ترک پوشک و کثیف بودنش و اینا رو براش می خونم‌ تو این ۱۰ ماه هم که دلی رو از پوشک گرفتم میره میبینه و کامل کاملا دیگه فهمیده جیش و پی پی چیه فقط تنبلی می کنم امردز که شستمش یهو بعدش گفت مامان پوشک می خوام 😑گفتپ چی گفتی تکرار کن فهمید کارش خوب نیست هرچی گفتم تکرار نکرد و فقط خندید بعد اون موقع تا حالا دارم ازش می پرسم دلوین اگه حیش داشت باید بره کجا گفت دستشویی 😀بعد دوباره پرسیدم گفت بره دستشویی بعد گفتم اگه ماهلین جیش داشت باید بره کجا هیچی نمی گفت فقی می خندید هرچی گفتم خندید بعد گفتم خیلی کلکی دیگه اگه پوشک شورتی پات کردم خیلی هم علاقه نشون میده بعد شلوارشد درآورد رفت قشنگ سرپا نشست کنار دستشویی 😑😑ولی جیش نکرد فقط مشکل من همینه که تو دستشویی جیش نمی کنه اصلا یه بارم نکرده اصلا اصلا که حتی جیش خودشو ببینه حالا نظرتون چیه باز دست نگهدارم یا این بچه تنبلی می کنه سفت وایسم پاش و هرنیم ساعت به نیم ساعت ببرمش ؟؟؟یه بار جیش کنه تو دستشویی بقیش واسم کاری نداره
تا الام هزار بار اقدام کردم فایده نداشته 😬😬😬😬بچه ای که تنبله فکر می کنه فقط قراره تو پوشک جیش کنه اینم بگم هفته ای دوبار حتما باید ببرم گفتار درمانی اون موقع چی کار کنم‌؟؟
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
امروز نوه ی صاحب خونمون تو حیاط بود ۷ ماه از بچه های من کوچیکتره من رفتم لباسارو از رو بند جمع کنم یهو اومد گفت چرا اینقدر بچتون اذیت می کنه 😀همش جیغ می زنه منو بگو هاج واج نگاش می کردم 😂گفتم تو جیغ نمی زنی گفت نه گفتم پسر خوبی هستی پس گفت آره حالا صبحش صدا گریه هاشو شنیدم 😀😀ولی بازم با اینکه پسره از بچه های من آروم تره خداوکیلی میبینی بعدشم میگن مقایسه نکن خوب آدم میبینه می فهمه جقله بجه اومده اینو میگه اونوقت منه بدبخو هنوز درگیر حیش و پی پی و حرف زدن افاضاح بچه هامم 😥😥درسته سالمن باز خداروشکر ولی به خدا این حرف زدنشون واسه من شده حسرت بعد ۴ ماه هنوز اونجوری خوبم حرف نمی زنند به خصوص دلوین خیلی قر و قاطی میگه البته بهتر شدنا ولی بازم اونجور که می خوام نیست همیشه من تو زندگیم واسه به دست آوردن ساده ترین چیزا هم باید سختی بکشم 😥😥بچه هام چند روز دیگه تولد ۴ سالگیشونه به خدا غبطه می خورم خیلی 🥺🥺🥺نمی دونم تو بارداریم چه کوتاهی کردم که بچه هام همه کاراشون اینقدر زیاد دیر شد چه کوتاهی کردم در حقشون منی که ۹ ماه رو کامل استراحت مطلق بودم ۳ بارم نزدیک بود از دستشون بدم 😥😥
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مامانا می دونم سوالم دیگه خیلی تکراری شدم ولی دیگه واقعا در موندا شدم از دست ماهلین همه بهم میگن صبور باش درست میشه ولی آخه چقدر هسته شدم از دست این ماهلین یک ماه بیشتره از پوشک گرفتمش دیگه جیشش رو که خیلی کم پیش میاد بهم بگه یا خودم سر ساعت می برمش یا دلوین که میره اینم بدو بدو میره دمه در شورت و شلوارشو در میاره دوتایط میرن جیش می کنند تو مهد به مربی هاش میگه ولی تو خونه به من نمیگه پی پی رو هم که اصلا اصلا به من نمیگه همش تو خودش می کنه فقط یه بارش شورهم دید داره به خودش میپیچه گفت راحله بدو این دستشویی داره بردمش کارشو کرد ولی دیگه بقیشو همش تو خودش میشینه یه گوشه می کنه بدشم میادا اینقدر که از جاش تکون نمی خوره ما می فهمیم پی پی کرده دیردز خونه خواهرم دوبار تو خودش پی پی کرد یه سری هم جمعه باغ خواهرشوهرم بدریم پی پی کرده بود سر تا پاش با پی پی یکی شده بود که من و مادرشوهرم بردینش تو حمام شستیمش به خدا آبرومو برده دیگه الکی هم به مادرشوهرم گفتم بلده میگه حالا یادش رفته 😫جایزه و تشویق و تنبیه هر راهی که بگید رفتیم فایده نداشته حتی چیزی خواسته درخواستی داشته بهش گفتیم تا وقتی تو خودت پی پی می کنی نمی تونم بهت بدم ولی فایده نداره که نداره این بچه قراره تا کی تو خودش پی پی کنه 😒😥؟؟اگه خیابون برم یکی دوساعت از ترسم پوشک شورتی پاش می کنم ولی خونه ی کسی برم نه هی میگن دخترا زودتر یاد میگیرن 😒😒کجاش ،؟
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام‌مامانا از دیشب دوبار تاحالا مادرشوهرم‌گفته برا ناهار بیاین الانم شوهرم زنگ‌زد گفت باز زنگ‌زده که بیاین من به خاطر ماهلین که جیش و پی پیشو نمیگه خواستم بعد ازظهر برم که کمتر اذیت بشم و استرس بکشم قضیه رو شوهرم‌گفته بهش میگه اشکال نداره پاشین بیاین یه کاریش می کنیم‌میرند تو حیاط اینا بچه رو اذیت نکن اخه مادرشوهرم وسواس داره میترسم بندو آب بده این بچه 😬😬😬بخوام پوشک کنم که تا آخر شب اونجاییم تمام تلاشم به باد میره به نظرتون چی کار کنم ؟؟گفتم خوبه نوار بهداشتی بزارم داخل شورت آموزشی یه شلوارم بپوشونم روش اسیر شدم به خدا از دستش اصلا نمیگه 😬😬سعی می کنه جیش نکنه تو خودش پاشو که ضربدری می کنه وایمیسه من می فهمم‌جیش داره می دوعم‌می برمش الان ۹ روز شده ولی اصلا نمیگه 😑🤦🏻‍♀️پی پی رو هم یه گوشه میشینه تکون نمی خوره
به نظرتون چی کار کنم من الان زشته تا کی بگم‌ من نمیام ناراحت میشن
این بچه هم‌که یا نمیگیره 😬می ترسم از دستم‌در بره اونجا
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
روتین تکراری و خسته کننده ی زندگی من 🙄🙄🙄
حالا جدا از اون همه کار خونه و شام و نهار پختن اینارم بهش اضافه کن
روزی ۱۰ هزار بار دستشویی بردن بچه ها یعنی تا میام بشین دلی میگه مامان جیش دارم دوباره میام بشینم ماهلین میگه مامان حیش دارم بعد دوباره میام بشینم دلی میگه مامان چی داری بخوریم 😀دوباره میام بشینم ماهلین میگه مامان شیر می خوام دوباره میام بشینم اینبار باباشون میگه زن چی داری بخوریم 😐هیچی میوه میارم براشون دوباره میام بشینم دلوین میگه مامان آب می خواد باز میام بشینم نوبت ماهلین میشه 🙄🙄بعد نگاه می کنم میبینم عه نوبت به دارو دادن و غذا دادن بچه هاس شام رو میدم میبینم عه ماهلین پی پی کرده تو خودش🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️بعد دوباره میام بشینم دوباره پارت آخر دستشویی بردن و مسواک زدن بچه ها و پیش به سوی خواب 😀 دوباره میام بشینم اینبار مرد خونه شام می خواد و در آخر نوبت به خودم می زسه که مثل بدبختا یه بشقاب دستم گرفتم یه گوشه رو مبل نشستم دارم شام می خورم 😀همین قدر مضخرف ولی بازم میگم خدایا شکرت خواستم بگم هیجوقت از خدا دوقلو نخواین که سخت ترین کار دنیا دوقلو بزرگ کردن حالا این وسطا خودتم مریض باشی دیگه واویلا🤦🏻‍♀️
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
مامانا یه چیزی بگم نیم ساعت پیش ماهلین تو خودش پی پی کرد رفتم شستمش کلی براش توضیح دادم که هر موقع جیش و پی پی داشتی باید به مامان بگی تا تورو ببره دستشویی بعدش شورتشو نشون دادم گفتم ببین چقدر کثیف شده چقدر بده دیگه از این به بعد بگو و اصلا تو خودت جیشو پی پی نکن مرتبم براش تکرار می کنم می پرسم میگم ماهلین اگه جیش داشت باید بره کجا اونم میگه دستشویی😀بعد قبلش از صبح بهش گفتم اگه جیشتو بگی و بری دستشویی بهت جایزه یه اسباب بازی از اون بالا بهت میده بعد دلی هی می گفت بده گفتم نه وقتی ماهلین جیش کرد میده خلاصه ده دقیقه پیش یهو ماهلین اومد گفت مامان دستشویی دارم منم بردمش سرپا میشینه کنار سنگ توالت آب ریختم به پاش بعد دلی میشینه نگاش می کنه قبلا هم بهش گفته بودم اگه کرد بهم بگو بعد نم نشسته بودم دمه در یهو گوشبم دست گرفت حواسم پرت شد ندیدمش که جیش کنه ولی دلوین یهو گفت مامان ماهلین جیش کرد😀بعد منم دیگه اعتماد کردم شستمش آوردمش بیرون دلوینم گفت حالا اسباب بازی بده منم اعتماد کردم دادم یعنی بچه واقعا جیش کرده 🤦🏻‍♀️مت به دلی اعتماد کنم 🤭🤔بچه ی دروغگویی نیست اصلا کاش دیده بودم سرم تو گوشی بود🤭