۱۳ پاسخ

دقیقا خداروشکر دخترمنم نمیزاره بخابم چشمام میره رو هم بیدارم میکنه سر درد میگیرم اصلا عادت به ظهرخابیدن نداره

شما اگه بچت عصرا میخابه همون زمان ک اون خوابه شما بخواب

نه بابا چه خوابی می خوابم بیدار میکنه...یا هی میاد بوس میکنه خیلی راه میاد ده دقیقه است

دختر منم نمیخوابه نمیزاره منم بخوابم از اون بدتر این که نمیزاره پنج دقیقه چشممو ببندم که مبادا خوابم ببره

من با شکنجه میخابم چون پنج دقیقه یبار صدام میزنه به یه بهونه .منم عصبی تر میشم.تازه جدیدا شباهم پامیشه بیدارم میکنه که بیا پیش من بخاب بدبخابم میکنه

بچه ها دوست ندارن مامانا بخوابن
و خودشون تنها بمونن
من خودم یادمه بچه بودم
مامانم بعد از ظهرها می خوابید
حس بدی داشتم
پسر من نمی خوابه خودمم نمی خوابم
چون صبح ها خیلی دیر بیدار میشیم

دخترم ۸ تا ۹ بیدار میشه
۳ تا ۵ بعد از طهر میخابه
شبم ۱۲ خاب
ولی خودم بعد از طهر نمیخام

بعدازظهر ازساعت۴ تا۸شب مهدکودکه ومن اختیاردار خودمم.😀قبل که نمیرفت نمیشد از دستش یه چرت راحت زد.مامان دسشویی ام بیا بشور مامان گشنمه مامان مامان مامان😑

عزیزم اکثرا بچه ها نمی‌ذارن و میترسن مامانا بخوابن
من کارای دخترمو میکنم،نهار و دستشویی و آب
بعد کارتون میبینه ظهرا،منم استراحت میکنم

ما تا ۱۲ خوابیم دیگه بعدازظهرا ن اون میخوابه ن من. صبحا چند بیدار میشه؟؟

نه نمی‌خوابه باید صبح زود بیدارش کنی

نه بچه من میخوابه منم میخوابم باهاش

دو قلوهای من بعداظهر یک ساعت میخوابن منم باهاشون استراحت میکنم دستشویی هم از عید خودشون میرن من دیگه نمیبرمشون

سوال های مرتبط

مامان آقاکیان مامان آقاکیان ۴ سالگی
سلام مامان ها تو رو خدا اگه تجربه ای دارین بهم بگین چیکار کنم
پسرم از همون کوچیکی هرکی میومد خونمون گریه میکرد که یا نره یا من باهاش میرم بخصوص مادرم و مادرشوهرم خیلی میچسبید به این دو نفر که من زیاد نمیذارم مادرم و مادرشوهرم بیان خونمون میگم کیان اینجوری میکنه من خوشم نمیاد نیاید تا از سرش بیوفته آخه مادرم میدونه من عصبی میشم درکم میکنه ولی مادرشوهرم انگار از خداشه کیان تا میگه نرو اینم کلا چطر میشه خونمون.
وقتیم بریم خونه مادرشوهرم یا مادرم گریه میکنه که من میمونم اینجا که من اصلا دوست ندارم بدون من جایی بمونه با هزار کلک باباش میارتش هردفعه ولی خب من همش استرس دارم که یه وقت نمونه.
الان مادرم بعد قرنی اومد خونمون قبلش کلی باهاش صحبت کردم که وقتی خواست بره گریه نکن ولی انقدر گریه کرد که آخر مادرم مجبور شد با خودش ببرتش. من الان باردارم فردا روز بخوام مادرم هی بیاد بهم سر بزنه این بچه اینجوری کنه من چیکار کنم به خدا دیگه نمیدونم چیکارش کنم