سلام زندگی اونقدر هم که میگین سخت نیست شما بجای اینکه از حاملگی نهایت لذت راببرین خودتون روخیلی اذیت میکنین،این حالت روحی شما توپسرتون ،توزنگی زناشوییتون هم تأثیربدی میزاره بهتره خیلی راحت بامسائل کناربیایید.خیلی ها هستند حسرت بچه دار شدن رو میخورن،شما فکرمیکنی زندگی فقط بایه بچه وخونه تمیز آرامش میاد توش.آرامش زمانی هست که قدر زندگی کنار عزیزانمون رابدونیم.دختر یاپسر نعمت خداوند مهربان هست.از طعنه های دیگران ناراحت نشین ولشون کنین به کسی چه مربوط هست خودت وزندگی رو به خدا بسپار حتما آرام میشی.جای من بودی چیکار میکردی من ۳ تاپسر دارم وچهارمی رو هم باردارم😂البته این یکی ناخواسته بود الان۶ هفته ام هست اینقدر خوشحالم خداراشکر میکنم منو دوباره لایق مادری دونسته الانم زخم زبونهای دیگران برام مهم نیست اگر اینم پسر باشه از الان اسم هم براش انتخاب کردم.زندگی شخصی آدمها به کسی ربطی نداره هرچی گفتن جوابشون رو بده راهشون رو میکشن میرن
نگو تو رو خدا.کارایی که من نه ماه تو حاملگیم انجام دادمو انجام نده منم سومی رو ناخواسته باردارشدم شبو روزم گریه بود حتی تا روز زایمان من گریه میکردم فقط خیلی خودمو اذیت کردم الان هفت ماهشه به حدی شیرینه و دوستش دارم خدا میدونه شاید از اون دوتا بچمم بیشتر دوستش دارم.به معصومیت خاصی تو چهرشه بزار دنیا بیاد به حرفم میرسی
پس خودتو اذیت نکن یه اسم قشنگم همین امروز براش پیدا کن😍
من خیلی مادربدی ام، پسربزرگم چندهفته ست بدجور به من چسبیده کافیه جلوی چشمش نباشم یه جیغ های وحشتناکی میزنه، نمیدونم اون بچه رو بیارم خونه باید چیکارکنم، من واقعا اذیت میشم و از عهده ش برنمیام دوباره شیردادن آروغ گرفتن خوابوندن بچه ، دعوا سر اینکه فلان چی به بچه ندین بخوره😔مراقبت از روح و جسم پسر بزرگم که خیلی توی دوسال اول آسیب دیده، نمیدونم چه خاکی توی سرم بریزم، اصلا تازه داشت آرامش به خونه برمیگشت دست بچه مو میگرفتم قدم نیزدیم میرفتیم بیرون خونه مرتب بودم یه کم وقت برای شوهرم داشتم الان نمیدونم واقعا چیکارکنم تا این یکی از آب و گل دربیارم اولی دیگه سن بازی ش گذشته، هرکی هم منو می بینه میگه زودترسومی رو بیاردختر بشه من دختردوست دارم ولی از اینکه دوباره بارداربشم متنفرم خب اگه بعدی دخترنشد چی؟ الانم کهددومی توی راهه همه با دیده مسخره نگام میکنن😔😔از اون طرف میدونم وقتی بچه م بیادعاشقش میشم ولی میگم بعدا برام پشیمونی می مونی که چرا وقتی توی شکمم بودهیچ لذتی ازش نبردم
هرکی هم منو می بینه میگه چطوری میخوای اینارو نگه داری چرا رادمهرو اذیت کردی یکی دیگه آوردی
همه اونایی کع این خاطراتو میگن این بچشونو بیشترازهمه میخان 😀صبرکن ببینی دلت میره براش. خیلیا تو حسرت یه بچه ن هیچوقت ناشکری نکن ک خدا قهرش میگیره
تنها نیستی بخدا منم مثل توام ولی من ناخواسته باردار شدم 🥲🥲🥲
منم بچه سوم نمیخواستم میگفتم ۲تابسه ولی وقتی سومی روباردارشدم گریه کردم تاچندماه نتونستم قبول کنم که باردارم اصلاحال وحوصله هیچی ونداشتم ولی الآن که ۳سالشه خیلی دوسش دارم وخیلی هم مهربونه فکرکن که ازاون دوتابیشتردوستش دارم خیلی هم بامزه هست حالا که بارداری هم خواروشکرکن وهم بروبراش لباس بگیر این روزاهم میگذره
این حرفو نزن توروخدا خواهر زاده من مشکل نازایی داره فکرشو بکن چقد سخته خدا را شکر کن دوتا بچه داری منم میخوام اقدام کنم ولی پریودیم اینقد کم شده دکتر گفته باید قرص بخورم من میخوام تفاوت سنیشون کم باشه ولی عزیزم نمیدونم چیکار کنم اینقد قرص خوردم برو خدارا شکر کن خوش به حالت الان این حرفاتو برایه خواهر زادم تعریف کنم گریه میکنه میگه خدا یا چرا ایدونه هم به من نمیدی از خداشه دوتا داشته باشه منم دوست دارم هرچی سریع تر دوتا داشته باشم پسرم تو کوچه تنهاست ولی بچه هایه دیگه همشون دوتا دوتاهستن از همدیگه مراقبت میکنن
عزیزم الان دیگه جایی برای غصه خوردن نیس 9 ماهه که حامله ای بچت کامل رشد کرده با اومدنش مطمئنم خوشحال تر میشی سرگرم تر میشی درسته سختیهای خودشو داره ولی دیگه دلتو بزار کنار دل اونایی ک هر سال یکی میزان یا قدیمیا چکارمیکردن ایقدر سخت نگیر پسر بزرگترم عادت میکنه و از تنهایی در میاد چرا باید ضربه روحی بخوره تو سخت نگیر
من شنیدم بچه دوم خیلی راحتر از بچه اوله چون تجربه داری
از پسرت کمک بگیر بهش بگو یه داداش میارم برات باهم باری کنین. دوست من شرایط تو رو داشت الان یکسالش شده کوچولوش انقد راضیه
میگه هم بازی بودن و خوشحال بودن بچه هام همه سختیاشو از یادم برده
بنظرم افسردگی بارداری گرفتی فقط
به نظرم یکم شل بگیر
خیلی سخت میگیری
البته منم دقیقا عین خودتم و حساسم و سخت میگیرم ولی جدیدا یه سری اتفاقای بد برام افتاد که فهمیدم چقد زندگی اسون بودو من سخت میگرفتم
خودتو رها کن یه چیزی میشه دیگه.
مثل بعضیا که دو سه تا بچه بزرگ کردن و بیخیالن
تو به تنهایی نمیتونی باز همه رو به دوش بکشی که
باباشون بی فکری میکنه خب تقصیر خودشه تقصیر تو نیست که
خودتو بزن به بیخیالی
منم میگم مثل تو حساسم ولی الان میگم ای کاش خانه دار بودم الان یه بچه دیگه هم میاوردم ولی این دفعه با بیخیالی بزرگش میکردم نه مثل اولی سختگیرانه
ولی منم تا ۵ سال دیگه یکی دیگه میارم.
با روان شناس دختر منم صحبت کن عااالیه عالی کلی از استرس های منو تو مادری کم کرد هر دفعه باهاش حرف میزنم مادر بچدن برام کلی اسون تر میشه
زهرا نادری هست
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.